ماجراهای بچه مسلمون
این داستان زیارت
یک روز بچه مسلمون داشت از زیارت بر میگشت.
که به یه وهابی رسید و پرسید؟؟؟
شما چرا تشریف نمیبرید زیارت؟؟؟
وهابی جواب داد:
تو زیارت در و دیوار و ضریح رو میبوسند و این کارها شرکه و من انجام نمیدهم.
بچه مسلمون:
وقتی پیامبر (ص) حجرالاسود رو میبوسید چه اشکالی داره ما ضریح رو ببوسیم.
وهابی: امکان نداره پیامبر (ص) این کار رو انجام داده باشه.
بچه مسلمون: ولی بخاری تو کتابش نوشته:
از عبدالله بن عمر در مورد استلام و تبرک به حجرالاسود سوال شد و او در پاسخ گفت:
«پیامبر(ص) را مشاهده کردم که حجرالاسود را استلام نمود و میبوسید.»
صحیح بخاری، ج2، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ص152-151.
وهابی:
نه امکان نداره پیامبر (ص) کاری بر خلاف اعتقاد ما انجام داده باشه.
بچه مسلمون: !!!؟؟؟
این حرفا چیه؟؟؟
پس شما هم وقتی جلد قرآن رو میبوسید مشرک میشوید.
چند لحظه بعد
وهابی در حال فرار
بچه مسلمون وایستا کجا در میری؟؟؟
راستی حواستو جمع کن با کسی روبوسی نکنی تا یه وقت دوباره مشرک نشی