- یکی از مهمترین اعتقادات شیعه بحث «مهدویت» است؛ اگر به روایات دقت کنیم، معصومین(علیهم السلام) نشانه هایی را برای ظهور حضرت بیان کرده اند، یعنی فرموده اند قبل از ظهور حضرت، چنین اتفاقی خواهد افتاد. لذا با دیدن این نشانه ها باید آماده ظهور حضرت بود.
یکی از سوالاتی که ذهن بشر را به خود اختصاص داده، این است که بالاخره پایان این جهان چه خواهد شد و قافله بشریت تا کجا خواهد رفت و پایان این نسل چگونه خواهد بود؟ آیا ظلم ابرقدرتها و مستکبران عالم پایانی دارد، یا نه، همچنان به قدرتنمایی خود ادامه داده و دیگر ملل و حتی مردم مستضعف جامعهی خود را نیز به استثمار میکشند و همچنان ظلم و جور در جامعه جولان داده و مردم عادی را در فشار و فقر و درماندگی قرار میدهند.
اگر به ادیان الهی توجه کنیم همه ادیان بزرگ جهان اعم از یهودیت و مسیحیت و اسلام بر این نکته تاکید دارند که پایان عمر جهان و بشریت نیک خواهد بود و روزی خواهد آمد که مردی از جانب خداوند متعال آمده و بساط ظلم و جور و استثمار را برچیده و تمام مستکبران را ذلیل کرده و از بین میبرد. اگر چه هر دینی برای خود تفسیر جداگانهای از آن منجی ارائه کرده است و شخص خاصی را منجی عالم بشریت معرفی میکند، اما همه ادیان در این نکته که در آخرالزمان و هنگامیکه ظلم و جور به نهایت خود برسد، مردی الهی قیام کرده و دنیا را فتح و پر از عدل و داد میکند، اتفاق نظر دارند.
اسلام عزیز نیز به این نکته پرداخته است و قرآن کریم در این زمینه فرموده است: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين [قصص/5] اراده ما بر اين قرار گرفته است كه بر مستضعفين نعمت گذاریم، و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم». این آیه به صراحت بیان میکند روزی خواهد آمد که مومنان و مستضعفان عالم که زیر بار ظلم و ستم انسانهای ظالم و مستکبر قرار گرفتهاند، وارثان زمین و حاکمان آن خواهند بود و این یعنی پایان هستی نیک است و فرجام انسان نیکوست و روزی خواهد آمد که بساط ظلم و جور و مستکبران عالم برچیده خواهد شد و دستورات خداوند متعال و عدالت اجتماعی بر جامعه حاکم خواهد شد.
اگر به روایات اسلامی دقت کنیم پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در روایات متعددی از منجی عالم بشریت سخن گفته است و او را از فرزندان خود خوانده است که هم نام و هم کنیه ایشان است و لقب مشهور او «مهدی» است؛ حضرت در برخی از این روایات فرموده: «اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا اینکه مردی از اهلبیتم بیاید و مالک دنیا شود. معجزهها به دست او جاری میشود و اسلام آشکار میگردد و خداوند، خلاف وعدهای که داده عمل نمیکند.»[1] همچنین فرمودند: «دنیا به پایان نمیرسد تا آنکه مردی از خاندان من که «مهدی» نامیده میشود بر امتم پیشوایی کند.»[2]
این اندیشه در بین تمام فرق اسلامی مورد اتفاق است؛ چراکه اهلسنت نیز در منابع خود، روایات متعددی از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) دارند که به آمدن «مهدی» نوید داده است، لذا همه فرق اسلام با همه اختلافاتی که دارند، در این اندیشه که منجی عالم بشریت از فرزندان پیامبر است و روزی قیام خواهد کرد و دنیا را در دست گرفته و ظالمان را به زیر خواهد کشید، اتفاق دارند.[3]
علاوه بر این مطلب، شیعه معتقد است حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) فرزند امام حسن عسکری(علیهالسلام) است، متولد شده است و همین الان هم زنده است و در بین ما زندگی میکند و هر گاه شرایط مساعد شود و خدا اجازه دهد، قیام خود را اعلام کرده و دنیا را فتح میکند و بساط ظلم و جور و مستکبران را برخواهد چید و عدل و داد را در جامعه پیاده کرده و حق مظلمومان عالم را از ظالمان خواهد گرفت.
حال اگر به احادیث معصومین مراجعه کنیم، حضرات معصومین(علیهمالسلام) برای ظهور حضرت شرایطی را بیان کرده و فرمودهاند در آستانهی ظهور چنین اتفاقهایی در جامعه اسلامی میافتد و بعد از آنها منتظر ظهور حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) باشید. ما در سلسله مباحثی به بیان این شرایط و توضیح و تفسیر آنها میپردازیم.
به طور کلی میتوان روایاتی که به شرایط آخرالزمان و ظهور اشاره دارد را به سه دسته کلی تقسیم کرد: 1. شرایط عمومی جامعه اسلامی 2. شرایط اختصاصی ظهور که در این نوع روایات وقوع حادثهای خاص را دلیل بر نزدیکی ظهور دانستهاند؛ این روایات نیز دو دسته هستند، یکی شرایط حتمی است، یعنی در خود روایت اشاره شده که این اتفاق حتما قبل از ظهور اتفاق میافتد و دیگری شرایط غیر حتمی، یعنی ممکن است اتفاق نیافتد.
در این نوشتار به بیان برخی شرایط عمومی میپردازیم:
اگر به روایات معصومین دقت کنیم، مطالب بسیار زیادی را در این زمینه وجود دارد و آن بزرگواران فرمودهاند جوامع اسلامی در آستانه ظهور و آخرالزمان در چه وضعی قرار خواهد گرفت: به علت کثرت این روایات ما در اینجا تنها یک روایت از امیرالمومنین(علیهالسلام) را نقل میکنیم، مرحوم صدوق(رحمهاللهعلیه) این روایت را نقل میکند که امیرالمومنین(علیهالسلام) بالای منبر رفت و فرمود از من بپرسید، آنگاه شخصی به نام «صعصعة بن صوحان» بلند شد و از زمان خروج دجال پرسید(دجال یکی از نشانههای قبل از ظهور است، لذا این بیانات حضرت ناظر به شرایط جامعهی قبل از ظهور است)
امیرالمومنین در پاسخ فرمودند: «زمانی است كه مردم نماز را ترک كنند؛ امانتها را ضایع كنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگیرند؛ ساختمانها را محكم سازند و دین را به دنیا بفروشند؛ مردمان كمعقل را بر كارها بگمارند؛ زنان را در كارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند؛ قطعرحم كنند؛ از هوا و هوس پیروی كنند و خونریزی را كوچك شمارند؛ صبر و بردباری ضعف، و ظلم، فخر و مباهات دانسته شود؛ حاکمان فاجر، وزرا ظالم و عارفان اهل خیانت شوند، قرّا قرآن فاسق شوند؛ شهادت دورغ زیاد شود؛ فجور و گناه علنی شود؛ مساجد با طلا زینت شوند، اشرار اکرام شوند، صفوف مسلمین زیاد شده، اما قلوب آنها با هم اختلاف دارد؛ عهد و پیمانها نقض شود؛ زنان با مردان در تجارت شرکت میکنند به خاطر حرص بر دنیا؛ ... زنان شبیه مردان میشوند و مردان شبیه زنان....»[4]
_____________________________________________________________
پینوشت
[1]. «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَمْلِكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي تَجْرِي الْمَلَاحِمُ عَلَى يَدَيْهِ وَ يُظْهِرُ الْإِسْلَامَ لَا يُخْلِفُ وَعْدَهُ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسَاب».(بحارالأنوار،علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ق ج 51، ص 83)
[2]. «قال رسول الله ص لا تذهب الدنيا حتى يلي أمتي رجل من أهل بيتي يقال له المهدي» (الغیبة، شیخ طوسی، موسسه معارف اسلامی، قم، 1411ق، ص 182)
[3]. برای مطالعه به این پست مراجعه فرمایید.
[4]. «خطبنا أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع فحمد الله عز و جل و أثنى عليه و صلى على محمد و آله ثم قال سلوني أيها الناس قبل أن تفقدوني ثلاثا فقام إليه صعصعة بن صوحان فقال يا أمير المؤمنين متى يخرج الدجال فقال له علي ع اقعد فقد سمع الله كلامك و علم ما أردت و الله ما المسئول عنه بأعلم من السائل و لكن لذلك علامات و هيئات يتبع بعضها بعضا كحذو النعل بالنعل و إن شئت أنبأتك بها قال نعم يا أمير المؤمنين فقال ع احفظ فإن علامة ذلك إذا أمات الناس الصلاة و أضاعوا الأمانة و استحلوا الكذب و أكلوا الربا و أخذوا الرشا و شيدوا البنيان و باعوا الدين بالدنيا و استعملوا السفهاء و شاوروا النساء و قطعوا الأرحام و اتبعوا الأهواء و استخفوا بالدماء و كان الحلم ضعفا و الظلم فخرا و كانت الأمراء فجرة و الوزراء ظلمة و العرفاء خونة و القراء فسقة و ظهرت شهادة الزور و استعلن الفجور و قول البهتان و الإثم و الطغيان و حليت المصاحف و زخرفت المساجد و طولت المنارات و أكرمت الأشرار و ازدحمت الصفوف و اختلفت القلوب و نقضت العهود و اقترب الموعود و شارك النساء أزواجهن في التجارة حرصا على الدنيا و علت أصوات الفساق و استمع منهم و كان زعيم القوم أرذلهم و اتقي الفاجر مخافة شره و صدق الكاذب و اؤتمن الخائن و اتخذت القيان و المعازف و لعن آخر هذه الأمة أولها و ركب ذوات الفروج السروج و تشبه النساء بالرجال و الرجال بالنساء ...» (كمالالدين، شیخ صدوق، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1395ق، ج 2، ص 526)