- مجازاتهای کیفری اسلام مانند قصاص، نه از باب خشونت، بلکه نشأت گرفته از نگاه رحیمانه الهی است، تا اسباب ادامه حیات برای سایر افراد جامعه محقق گردد، و البته پیشنهاد عفو و بخشش را نیز به صاحبان حق میدهد، تا باعث تنبه مجرم گردد.
زمانی که عضوی از اعضای بدن، دچار عارضه تومور و غده سرطانی میگردد، برای آنکه غده در کل بدن پخش نگردد، و به سایر اعضا سرایت نکند، پزشک حاذق، از روی دلسوزی تشخیص میدهد که تیغ جراحی را بر روی عضو فاسد شده بگذارد، و آن را جراحی نماید، تا سلامتی سایر اعضاء بدن به خطر نیفتد.
در اینجا وقتی پزشک، برای سلامتی آن شخص، دست به تیغ جراحی میبرد و حتی در صورت نیاز، عضوی را قطع میکند، کسی پزشک را محاکمه نمیکند که تو چه انسان خشن و بی رحمی هستی که دست به چنین کاری زدی، بلکه همه او را تحسین میکنند و عمل جراحی او را میستایند. زیرا در غیر این صورت، با گذر زمان و دست روی دست گذاشتن، غده سرطانی، کل بدن را فرا میگیرد و مرگ بیمار، رخ می دهد.
«درشتی و نرمی به هم دربه است
چو فاصد که جراح و مرهم نه است.» [1]
مجازات اسلامی مصداق رحمت
اسلام، به منزله همان پزشک حاذق و دلسوزی است که با دستورات و توصیههای خود، در صدد تأمین سلامت جامعه و افراد آن است و لذا نسبت به بی بندی و باری، دزدی، قتل، زنا، فحشا و منکر و... به هیچ عنوان بی تفاوت نیست. زیرا خیلی روشن است که بی تفاوتی نسبت به این نوع جنایات، باعث ترویج ناامنی و سرایت کردن هرج و مرج و در نتیجه متلاشی شدن، جامعه میگردد.
اسلام، حق حیات را از حقوق اساسی بشر بر میشمرد و ارزش جان انسان ها و حق حیات آنان را تا بدانجا میداند که کشتن یک انسان را برابر با کشتن همه انسان ها و زنده کردن یک انسان را به مثابه زنده کردن همه مردم می داند. «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعا [مائده/32] هر كس نفسى را بدون حق و يا بى آنكه فساد و فتنه اى در زمين كرده، بكشد مثل آن باشد كه همه مردم را كشته، و هر كس نفسى را حيات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است كه همه مردم را حيات بخشيده است.»
بر همین اساس است که اسلام، در مقابل جرم و جنایتها، جرائم کیفری تحت عنوان تعزیرات و قصاص قرار داده، تا سلامت افراد، و حیات در جامعه تأمین گردد. در همین زمینه، حق تعالی در مورد قصاص میفرماید: «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون [بقره/179] اى عاقلان، حكم قصاص براى حفظ حيات شماست تا مگر (از قتل يكديگر) بپرهيزيد.»
امام سجاد (سلام الله علیه) در تاثیر قصاص، نسبت به ایجاد حیات در جامعه میفرمایند:
«لِأَنَ مَنْ هَمَّ بِالْقَتْلِ فَعَرَفَ أَنَّهُ يُقْتَصُ مِنْهُ فَكَفَّ لِذَلِكَ عَنِ الْقَتْلِ كَانَ حَيَاةً لِلَّذِي هَمَّ بِقَتْلِهِ وَ حَيَاةً لِهَذَا الجافي [الْجَانِي] الَّذِي أَرَادَ أَنْ يَقْتُلَ وَ حَيَاةً لِغَيْرِهِمَا مِنَ النَّاسِ إِذَا عَلِمُوا أَنَّ الْقِصَاصَ وَاجِبٌ لَا يَجْسُرُونَ عَلَى الْقَتْلِ مَخَافَةَ الْقِصَاص [2] چون اگر كسى تصميم بگيرد ديگرى را بكشد و بداند كه در اين صورت قصاص مى شود و بدين سبب از كشتن خوددارى ورزد، هم موجب زنده ماندن كسى است كه مى خواسته است او را بكشد و هم موجب زنده ماندن اين جنايت كارى است كه قصد آدم كشى داشته است و هم مايه زنده ماندن ديگران؛ زيرا وقتى بدانند كه قصاص واجب و لازم است از ترس قصاص، جرأت آدم كشى به خود راه نمى دهند.»
عفو و بخشش جلوه دیگری از رحمت
البته اسلام به عنوان این که دین رحمت است، در کنار آن که، قصاص را از اختیارات وارثان و بازماندگان بر میشمرد، ولی به دلیل ترجیح زندگی بر مرگ، محبت بر عداوت، رحمت بر خشونت، آسان گیری برسخت گیری و گسترش فضای برادری در جامعه، با ترغیب و تحریک حس عاطفی و انسانی، پیشنهاد عفو و بخشش را نیز میدهد، که چه بسا با گذشت صاحب حق، شخص جانی متنبه و دگرگون شود و در مسیر سعادت، گام بردارد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَة [بقره/178] اى اهل ايمان بر شما حكم قصاص كشتگان چنين معين گشت كه مرد آزاد در مقابل مرد آزاد، و بنده را به جاى بنده، و زن را به جاى زن قصاص توانيد كرد. و چون صاحب خون از قاتل كه برادر دينى اوست بخواهد درگذرد كارى است نيكو، پس قاتل ديه را در كمال خشنودى ادا كند. در اين حكم، تخفيف (امر قصاص) و رحمت خداوندى است.»
نتیجه
بنابراین قوانین کیفری اسلام، نه از باب خشونت، بلکه نشأت گرفته از نگاه رحیمانه الهی به فرد و جامعه، و در راستای تأمین سعادت و کرامت آنان میباشد، خصوصا آن که در کنار بحث مجازات، پیشنهاد عفو و بخشش را به صاحبان حق، نیز می دهد.
___________________
پینوشت:
[1]. سعدی، باب هشتم، در آداب نصیحت، گنجور.
[2]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج2، ص 319، نشر مرتضى، مشهد، 1403ق.