-شهید مطهری، عالمی بودند که با شهادتشان جاودانگی ویژهای پیدا کردند.
به گزارش ایکنا، دوازدهم اردیبهشت سالروز شهادت اندیشمند جهان اسلام و متفکر انقلاب اسلامی شهید مرتضی مطهری است. او دارای خصوصیات منحصر به فردی بود و علاوه بر حضور در عرصههای اجتماعی و سیاسی، در صحنههای علمی و فرهنگی با سخنرانیهای اثرگذار و تألیف آثار متعدد عهدهدار تربیت نسلهای انقلابی شد.
امروز و پس از سالها فراق و چشمانتظاری برای ظهور افرادی شبیه او، سؤالاتی زیادی در ذهن تداعی میشود؛ از جمله اینکه شهید مطهری چگونه به این جایگاه علمی و اثرگذاری اجتماعی رسید، راهکارهای عملیاتی برای تربیت امثال ایشان چیست و آیا میتوانیم امید داشته باشیم، امثال شهید مطهریها باشیم؟ اگر او امروز زنده بود، چه سلوک رفتاری و گفتاری را انتخاب میکرد؟ از این رو با حجتالاسلام طاهر قلیزاده محمدی از کارشناسان امور دینی به گفتوگو نشستیم، در این مجال کوشیدیم به این سؤالات پاسخ دهیم.
شهید مطهری چگونه به این جایگاه رسیدند و اثرگذاری کلام ایشان از کجا ناشی میشود؟
هر انسانی برای رسیدن به یک قلّه ناچارا مقدماتی را باید فراهم کند که اگر هر یک از آن مقدمات مهیّا نباشد چه بسا به مقصود اصلی نتواند برسد. وقتی به شخصیت و سیره رفتاری استاد شهید مطهری نگاه میکنیم مجموعه ای از خصوصیات را میتوانیم بیابیم که آن مجموعه، با هم، سبب کمال وجودیای میشود که ما در استاد مطهری میتوانیم ببینیم و اجتماع آنها در ایشان اسباب جاودانگی و تاثیر بالای محتواهای ارائه شده از سوی ایشان را به وجود آورده. خصوصیاتی که پیرامون هر کدام از آنها میتوان جلسات و مقالات متعددی را ارائه کرد و پرداختن به تمامی زوایای آن خصوصیات از حوصله این مصاحبه شاید خارج باشد؛ اما اگر قرار باشد در پاسخ به سوال شما به یک عبارت بسنده کنم ترجیح میدهم راز جاودانگی ایشان را به این آیه قرآن مستند کنم که خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا [مريم/ 96] مسلّما کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبتي براي آنان در دلها قرار ميدهد!» و وجود ایشان به معنای حقیقی مصداق بارز اجتماع ایمان و عمل صالح بود.
راهکارهای عملیاتی برای تربیت امثال شهید مطهری و موانع موجود در این مسیر چیست؟
وقتی از مهمترین ویژگیهای این شهید عزیز را ایمان و عمل صالح معرفی کردیم یقینا هر آن چیز که اسباب تقویت این دو خصوصیت را فراهم آورد میتواند در این مسیر کمک کننده باشد، و میتواند سبب شود که ما امثال شهید مطهریها را بتوانیم بازهم ببینیم. اثر تقویت باورهای مبتنی بر اعتقاد به روز جزا و این که بدانیم هر آنچه پیرامون وظایف اخروی و دنیوی از ما صادر میشود، یقینا مورد پرسش قرار خواهد گرفت را نمیتوان کتمان کرد؛ به هر مقدار که انسان باورش به معاد و روز جزا بیشتر باشد یقینا سطح عملکرد او در جهت مثبت افزایش خواهد یافت و از پرداختن به امور بیارزش و بیفایده دوری خواهد کرد. در واقع باور به قیامت در مقابل تفکر زندگی عبث و بیفایده است چنانکه خداوند متعال نیز میفرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَينَا لَا تُرْجَعُونَ [مؤمنون/ 115] آيا گمان کرديد شما را بيهوده آفريدهايم، و بسوي ما باز نميگرديد؟» لذا شاید بتوان یکی از اساسیترین راهکارها برای تربیت امثال شهید مطهری ها را تقویت این باور دانست که بدانیم در مقابل تمامی کارهایمان و نسبت به تمامی حوادث پیرامونمان مسئول هستیم و نباید با بیتفاوتی و به سادگی از کنار آنها عبور کنیم.
شاهد توجّهات خاصی از سوی امام و علامه طباطبایی به ایشان بودیم، چه چیزی شهید مطهری را از سایر شاگردان امام و علامه طباطبایی متمایز کرده بود؟
البته در بین شاگردان این عزیزان، افراد برجسته متعددی را میتوان یافت که از جنبههای مختلف حائز اهمیت هستند و در اصطلاح هر گل یک بویی دارد منتها در این زمینه وقتی به کلام این بزرگان مراجعه میکنیم در مورد شهید مطهری نکات ویژهای را یاد میکنند که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت نکاتی که حتما در توجه اساتید ایشان تاثیرگذار بود؛ نکاتی مثل هوش بالا، پیگیر بودن و دقت زیاد و برهان محوری شهید مطهری در جلسات درسی اساتیدشان، حائز اهمیت هست و از اسباب مهم توجه آن اساتید به ایشان میتواند محسوب شود؛ چنانکه علامه طباطبایی(ره) پیرامون ایشان چنین میفرمایند: «مرحوم مطهرى هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد. حرفى كه مى گفتم، مى گرفت و به مغزش مى رسید. هر چه مى گفتم هدر نمى رفت و مطمئن بودم كه نمى رود . وقتى كه ایشان در جلسه درسم حاضر مى شدند بنده با شوق و شعف مى دانستم هر چه بگویم هدر نمى رود و محفوظ است... او انسانى برهانى بود و برهانى فكر مى كرد و به برهان علاقه داشت»
به نظر شما اگر شهید مطهری امروز زنده بود، چه سلوک رفتاری و گفتاری را انتخاب می کرد؟ آیا این مشی او مخالفت برخی جریانانها را ایجاد نمی کرد؟
در قرآن کریم برای مومنین ویژگی اعتدالی و منطقی بیان شده: «وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيكُونَ الرَّسُولُ عَلَيكُمْ شَهِيدًا [بقره/ 143] همانگونه شما را نيز، امت ميانهاي قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط؛) تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است» البته نمیتوان انکار کرد که هر فردی خود را مصداق کامل اعتدال محوری میداند لذا ممکن است کسانی که حتی غرق در تفریط یا افراط باشند نیز خود را پرچمدار و مصداق اعتدال معرفی کنند و از این شعارها سر دهند؛ منتها چیزی که یقینی است مقصود آیه قرآن، اعتدال به معنای حقیقی است که مورد سفارش تمامی معصومین نیز بوده چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «أيّها النّاس عليكم بالقصد عليكم بالقصد [نهج الفصاحه ص: 366] اى مردم بر شما باد به اعتدال بر شما باد به اعتدال»؛ لذا یقینا ایشان که یکی از مصادیق ناب مومنین محسوب میشوند به معنای حقیقی تابع شرع و عقل و پرهیز از افراط و تفریط محسوب میشدند که همان رویهی اعتدال حقیقی میباشد و صدالبته طبیعی است که جریانهای ضد دین و ضد عقل و جریانهایی که دچار افراط و یا تفریط هستند در مقابل ایشان قرار میگرفتند کمااینکه در زمان حیاتشان نیز چنین بود.
اگر ایشان یا امثال شهید بهشتیها به شهادت نمی رسیدند، آیا در خط سیر جمهوری اسلامی تفاوتی ایجاد می شد؟ (از نظر جهت و سرعت جهش)
در این مورد نمیتوان به وضوح قضاوتی کرد چون علم ما محدود است؛ بله این احتمال وجود دارد که بگوییم اگر این عزیزان به شهادت نمیرسیدند و بر خدمات و آثارشان میافزودند برکات ویژهای را میتوانستیم شاهد باشیم اما این را هم میتوان محتمل دانست که شاید خصوصا در آن برهه از زمان، شهادت این عزیزان شور و هیجان بیشتری را در آحاد مردم فراهم کرد که سبب آشنایی بیشتر مردم با اهداف و آثارشان را فراهم کرد و در نتیجه یکی از اسباب مهم تحقّق نیّاتشان با شهادت در آن زمان خاصّ فراهم شد چیزی که ممکن بود در صورت ادامه حیاتشان حتی پیش نمیآمد و این مطلب در نکاتی که امام راحل بعد از شهادت استاد مطهری مورد اشاره قرار دادند ملموس هست؛ مطالبی که ایشان اینگونه بیان کردند: «این رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت، تأیید کرد دین خدا را. یعنی خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا میکند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را میکشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت میکردید؛ مباحثه میکردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل میداند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، شخصهای بزرگ ما، اسلام ما تأیید میشود».
آیا میتوانیم امید داشته باشیم شاهد امثال شهید مطهریها باشیم؟
صد البته؛ در مکتب شیعه کار و مسیر صحیح، بن بست ندارد و معتقدیم هر فردی در راه رسیدن به حق مجاهدت کند مشمول الطاف الهی و برکات بیحساب قرار خواهد گرفت و این وعدهی مسلّم خداوند متعال است که میفرماید: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ [عنکبوت/ 69] و آنها که در راه ما با تمام وجود تلاش کنند، قطعا به راههاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است». چه بسا اکنون نیز عالمان و اندیشمندانی باشند که راه شهید مطهری را به صورتی عالی اما بعضا گمنامانه ادامه دهند. جدای از اینکه پیچیدگی مباحث در زمان حاضر شاید شرایط زمین بازی را تا حدودی تغییر داده باشد؛ از باب نمونه اگر در زمانی یک پزشک مسلّط به تمامی جنبههای مختلف بدن میبود و صاحب نظر محسوب میشد و هم در مورد چشم، هم گوش، هم گوارش، هم قلب و... نوشتههایی داشت و زبانزد محسوب میشد امروزه هر کدام از این شاخهها متخصصین خود را میطلبد و حتی شاید منطقی نباشد که بگوییم فردی فوق تخصص در تمامی زمینهها را دارد؛ اینجا نیز چنین هست و شاخههای علوم انسانی نیز وضعیتی تقریبا مشابه دارند. شاید ما امروز فردی به جامعیت استاد مطهری را بخاطر وضعیت زمانی و مکانی و هجمه شدید شبهات علیه شیعه نداشته باشیم اما از شاگردان استاد مطهری افراد زیادی را میتوان دید که به صورت تخصصی در موضوعاتی خاص ورود کرده و در زمینه تخصص خود، پرچمدار تبیین حق و پاسخ به شبهات پیرامون آن محسوب شوند.
امروز و پس از سالها فراق و چشمانتظاری برای ظهور افرادی شبیه شهید مطهری، سؤالاتی زیادی در ذهن تداعی میشود؛ از جمله اینکه آیا شهید مطهری در انقلاب اسلامی قابل تکرار است، راهکارهای عملیاتی برای تربیت امثال ایشان چیست؟ اگر او امروز زنده بود، چه سلوک رفتاری و گفتاری را انتخاب میکرد؟