در سیره حضرت زهرا و امام زمان علیهماالسلام شباهتهایی وجود دارد و بررسی منابع این امکان را به ما میدهد که به این معارف دست پیدا کنیم و پی ببریم که چرا امام زمان مادر خویش را الگوی خود قرار میدهند.
در بررسی سیره زندگانی حضرت زهرا سلاماللهعلیها و امام زمان عجلاللهفرجهالشریف به نکاتی برخورد میکنیم که نشان از این است که شباهتهایی بین دو حضرت وجود دارد و از این رو امام زمان علیهالسلام میفرمایند: «ِفی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛[1] «برای من در (زندگی و رفتار) دختر رسول خدا الگو و سرمشقی نیکو است». در ادامه به برخی از این شباهتها اشاره میکنیم:
1. مورد ظلم واقع شدن
با بررسی روایات و منابع اسلامی به نکاتی برخورد میکنیم که نشان از مظلومیت حضرت زهرا و امام زمان علیهماالسلام دارد و هر دو مظلوم واقع شدهاند:
امیرالمومنین علیهالسلام همسر خود را مظلوم خطاب کرده و در ترسیم مظلومیت ایشان میفرمایند: «إنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ لَمْ تَزَلْ مَظْلُومَةً مِنْ حَقِّهَا مَمْنُوعَة»؛[2] «فاطمه دختر پیامبر [علیهماالسلام] همواره ستم دیده و از حق خود محروم بود».
همچنین امیرالمؤمنین علیهالسلام در ترسیم مظلومیت و غربت فرزندش مهدی موعود میفرماید: «صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ»؛[3] «صاحب این امر، همان رانده شده، دور شده یگانه و تنها است».
این روایات نشان از مظلوم واقع شدن هر دو حضرت دارند و به خوبی نشان میدهند که چگونه ایشان را از حق خود محروم نمودند.
2. عدم بیعت با ظالم
بعد از رحلت رسول خدا، خلافت پیامبر از مسیر اصلی خود فاصله گرفت و عدهای دیگر تصمیم گرفتند برای مشروعیت بخشیدن به خلافتشان از همه مردم، به خصوص امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهماالسلام برای خود بیعت بگیرند، اما دختر رسول خدا همه مصیبتها را به جان خرید و تا آخرین لحظه زندگی مبارکشان، با غاصبان حکومت حتی با زور شمشیر نیز بیعت نکردند، بلکه برای بازگرداندن خلافت به مسیر اصلیاش، مبارزه کرده و در این مسیر متحمل ظلمهای زیادی شدند.[4]
امام زمان علیهالسلام نیز براساس روایات مانند مادر بزرگوارشان هیچ بیعت ظالمی را بر گردن ندارند، حتی بیعت اجباری از این رو حضرت خودشان میفرمایند: «بر گردن همه پدرانم، بیعت سرکشان زمانه بود، امّا من وقتی خروج کنم، بیعت هیچ سرکشی بر گردنم نیست».[5]
3. نور بودن هر دو حضرت
فاطمه سلاماللهعلیها در ابتدای خلقت، عالم را با نور خود نور افشانی کرد و فرزندش در آخرالزمان زمین را نور افشانی میکند. این نور افشانیها پرده جهالت و ظلمت را از چشمان مخلوقات کنار میزند. این همان نوری است که از جانب خداوند بر آنها عطا شده است.
پیامبر خدا صلّیاللهعلیهوآله در ذیل یک حدیث طولانی میفرمایند: «ظلمت و تاریکی همه جا را فرا گرفت. ملائکه به خدا شکایت کردند: خدایا! این تاریکی را از ما برطرف کن. پس خداوند، کلمهای فرمود، از آن کلمه، روحی را خلق کرد. سپس کلمهای فرمود، از آن کلمه هم، نوری خلق کرد. نور، به آن روح روشنایی داد. سپس خداوند، او را در جایگاه عرش جا داد و همه جا روشن شد و آن، [نور] حضرت فاطمه زهرا است. به همین دلیل، «فاطمه» را «زهرا» نامیدند چون به واسطه نور او، آسمان ها روشن شد.»[6]
در روایتی دیگر در مورد نور افشانی امام زمان آمده است که مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: وقتی حضرت خروج کند چه میشود؟ حضرت فرمود: «در آن روز، مردم از نور خورشید و ماه، بی نیاز میشوند و به نور امام اکتفا می کنند».[7]
4. مبارزه با بدعت
حضرت زهرا سلاماللهعلیها اولین شهیده دفاع از ولایت هستند. بهترین زن عالم خلقت به خاطر مبارزه با بدعتی که در دین پدر بزرگوارشان گذاشته شده بود به شهادت رسیدند؛ حتی در حال حاضر نیز مطالعه نوع مبارزات حضرت حقیقت را بر مردم روشن میکند.[8]
حضرت مهدی علیهالسلام هم با بدعتها و انحرافات مبارزه میکند و فرایض الهی و سنن نبوی را احیا خواهد کرد. چنان که در دعای ندبه میخوانیم: «أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعَادَهِ الْمِلَّهِ وَ الشَّرِیعَهِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ»؛[9] «کجاست آن ذخیره برای تجدید فریضهها و سنّتها، کجاست آن برگزیده برای بازگرداندن دین و شریعت، کجاست آن آرزو شده برای زنده کردن قرآن و حدود آن، کجاست احیاگر نشانههای دین و اهل دین».
شباهتهای بین این دو نور الهی بسیار زیاد است که ما در این مجال تنها به چند مورد اشاره کردیم.
پینوشت:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار الوفاء، ج53، ص180.
[2]. شیخ صدوق،محمد بن حسن، امالی، دارالثقافه، ص156.
[3]. همان، کمال الدین و تمام النعمه، دار الکتب الاسلامی، ج1، ص303.
[4]. هلالی، سلیم بن قیس، كتاب سليم بن قيس الهلالی، نشر الهادی، ص151.
[5]. شیخ صدوق، همان، ج2، ص485.
[6]. الرحمانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى(ص)، المنیر، ص177.
[7]. قمی، علیبن ابراهیم، تفسیر قمی، دار الکتاب، ج2، ص253.
[8]. هلالی، همان.
[9]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، مجمع إحياء الثقافة الإسلاميّة، ص637.