هر واقعیتی، حقیقت نیست!

10:53 - 1402/05/14

هر واقعیتی الزاماً بر مبنای حقانیت نیست؛ بلکه هر آنچه به واقعیت می‌پیوندد، با عیار «حقیقت» ارزیابی می‌شود.

واقعیت و حقیقت

ما در محاورات و گفتگوهای روزمره، گاهی الفاظی را به کار می‌بریم که در جایگاه دقیق خود نیست. یکی از این خطاهای گفتاری، استفاده از دو واژه «واقعیت» و «حقیقت» است که گاهی نسبت به هم همپوشانی دارند و گاهی به لحاظ معنایی متفاوتند.

ریشه کلمه حقیقت، «حَق» و به معنای صدق، راستی و درستی است[1] و ریشه کلمه واقعیت، «وَقَعَ» به معنای وجود و هستی است.[2] حقیقت، اشاره به ماهیت راست و درست و صحیح دارد و واقعیت به کل رویدادهایی که جهان هستی را شکل می‌دهد، اطلاق می‌شود. به عبارت دیگر واقعیت، یعنی هر آنچه هست و اتفاق می‌افتد، هرچند بر حق نباشد و حقیقت یعنی هر آنچه درست باشد، هرچند اتفاق نیفتد.

بعضی از واقعیت‌ها حقیقت ندارند؛ به این معنا که بر محور حقانیت نیستند؛ مثل گفتار دروغی که از شخص دروغگو صادر می‌شود. اصل وجود این گفتار دروغ واقعیت دارد؛ چون در مکان و زمانی اتفاق افتاده است؛ اما حقیقت ندارد؛ چون کلام درستی بر زبان جاری نکرده است. یا وجود شیطان که واقعیت دارد، اما بر محور حقیقت نیست.

بعضی از حقائق هستند که هنوز به واقعیت نرسیده‌اند؛ مثل امامت امامان معصوم علیهم‌السلام بر جامعه مسلمین در عمل یا حکمرانی حکومت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه.

بعضی از حقائق نیز هستند که به واقعیت مبدل شده‌اند؛ مثل پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم ظالم شاهنشاهی یا پیروزی ایران در دفاع مقدس بر رژیم جنایتکار بعث عراق.

بعضی از امور هم هستند که حقیقت ندارند؛ چون بر پایه باطل هستند و از طرفی علی‌رغم تلاش‌های فراوان جهت عملی کردن آن به وقوع نپیوسته‌اند؛ نظیر خاموش کردن نور امامان شیعه با وجود تلاش‌های بی‌وقفه توسط جبهه باطل؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»؛[3] «آنها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند؛ هرچند کافران ناخشنود باشند!»

حقانیت، ملاک رستگاری
ملاک و میزان اعتبار‌سنجی انسانیت، به میزان حق‌مداری اوست و نه واقعیت‌گرایی‌اش؛ چنان‌که قرآن ملاک ارزیابی عمل انسان در روز قیامت را «حق» می‌داند (نه واقعیت) و رستگاری انسان را به میزان همرنگی و تطابق اعمال او با آن حق قلمداد می‌کند: «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛[4] «میزان [سنجش اعمال] در آن روز، حق است. پس کسانی که اعمال وزن‌شده آنان سنگین و باارزش باشد، رستگارند».

چالش‌های سرنوشت‌ساز بین واقعیت و حقانیت
هر واقعیتی، حقانیت ندارد. در شهری که دزدی زیاد است و با وجود اینکه کثرت دزدی در شهر، یک واقعیت محسوب می‌شود، اما این قضیه باعث نمی‌شود که دزدی، امری حق و عملی بهنجاری باشد. این دوگانگی بین واقعیت و حقیقت گاهی زمینه امتحان آدمی را فراهم می‌آورد. وقتی رواج دروغگویی در بین مردم به یک واقعیت تبدیل شود، حق و حقیقت به این است که شخص راست بگوید و هرچند اگر لازم باشد، تلخی آن را نیز به جان بخرد.

این یک واقعیت است که خداوند به اهل کفر امکانات آسایشی بیشتری می‌دهد تا آنها را به سنت «استدراج» مبتلا کند؛ اما این قضیه، خود برای اهل ایمان مایه امتحان است که آیا این واقعیت، این انگیزه را در آنها به وجود می‌آورد که از حقانیت عقائد خود دست بردارند یا خیر؛ بدون هیچ ملاحظه‌ای بر حق ثابت‌قدم می‌مانند.

این یک واقعیت است که معمولاً اهل کفر در اعصار مختلف قدرت داشته‌اند و در زمین جولان داده، اهل فساد بوده‌اند و اقشاری که حاضر به تسلیم در برابر آنها نبودند را به استضعاف کشانده‌اند. این واقعیت یعنی همان میدان‌داری اهل کفر، مَحَکی برای دیگر انسان‌هاست که آیا تسلیم این واقعیت شوند و در‌صدد رضایت استکبار باشند یا خیر؛ بلکه با تمام آزادگی دست از حقانیت ولایت «الله» برندارند و به یکی از دو پیروزی که شهادت یا غلبه بر کفر باشد، تن دهند. ازاین‌رو خداوند در قرآن به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید: «لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ»؛[5] «جولان كافران در شهرها تو را نفريبد».

جمع‌بندی
مؤمن برای چیدن خشت‌های سبک زندگی‌اش‌ (اعم از بینش، گرایش و رفتار) باید حقیقت‌بین باشد و نه دهان‌بین؛ مسیر زندگی‌اش را بر اساس عقل و منابع متقن حقیقی پایه‌ریزی کند و نه صرفاً بر اساس منش و سلوک رفتاری مردم روزگار و در نهایت باید جایگاه عقل خود را در چشم دل قرار دهد و نه در چشم سر.

پی‌نوشت:
[1]. فرهنگ عمید، تحت واژه حقیقت.
[2]. فرهنگ دهخدا، تحت واژه واقعیت.
[3]. توبه: 32.
[4]. اعراف: 8.
[5]. آل عمران: 196.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****