ادامه نقد فیلم سینمایی تفریق را در این مطلب شاهد هستیم.
در بخش قبلی تا حدودی به بعد فنی اثر جدید "مانی حقیقی" فیلم با نام "تفریق" پرداختیم و در این متن در مورد نسخهای که این فیلم برای مخاطبین خود میپیچید به بحث میپردازیم.
در چهلمین جشنواره فیلم فجر بود که "خانم نوشین معراجی" در نشست فیلم "نمور" گفت:« وقتی ۲نفر همدیگر را دوست دارند، عشقی که بینشان وجود داشته، آنقدر حرمت دارد که حتی بدون صیغه هم نامزد باشند، بچهای که از آنها به دنیا میآید، بهنظر من حلالزاده است!» سخنانی به شدت ضد خانواده، جامعه و شرع!
حالا و با دیدن تفریقِ مانی حقیقی متوجه ریشهدار بودن این تفکر در میان بعضی از اهالی سینما شدم. پایانبندی فیلم تفریق یک پایانبندی ضد انسانی و ضد شرعی است که در سطحیترین تفکرات روشنفکری دیده میشود. حتی روشنفکرانی که سرشان کمی به تنشان میارزد هم چنین نسخهای نمیپیچند.
پلان انتهایی که دستهای جلال و بیتا را در آتش میبینیم که یک سری دیالوگ نیز میگویند نسخهای است که امثال مانی حقیقی با آن همه ادعای فهم و کتابخوانی و تحصیل برای مخاطب خود تجویز میکند.
احتمالاً برای همین است که وقتی نگاهی به زندگی بسیاری از این دوستان میاندازیم با انبوهی از جدایی و کات مواجه میشویم چرا که دوستان به جای تعهد و مسئولیتپذیری، راهحلشان این است که عاشق نفر دیگری بشوند. عشق هم که مقدس و هیچ کس نباید به آنها بگوید بالای چشمشان ابروست.
نکته خندهدارتر این است که مانی حقیقی از ساخت عشق در این فیلم هم عاجز است و انگار کل فیلم را ساخته است تا برسد به همان پلان انتهایی و بگوید: ببینید چقدر روشنفکرم! چرا که عشق درست و حسابی نشان دادن هنر، کاربلدی و درک عشق میخواهد که ما هیچ نشانهای از آن را در رابطه جلال و بیتا نمیبینیم.
مسئله دیگر حضور سرکار خانم "ترانه علیدوستی" در این فیلم است کسی که سردمدار جنبش میتو در بین سینماگران است. خانم فمنیستی که در عین حالی که فریاد میزد جنبش 800 زن را در یابید در کنار فرهاد اصلانی و سعید پورصمیمی که توسط دو نفر از همان 800 زن مورد اتهام بودند در برادران لیلا همبازی شد. ایشان احتمالا نمیدانند که بازی کردن در چنین فیلمهایی خلاف مشی فمنیستیشان است؟ احتمالا نمیدانند همهی این فریادهای میتو میتویشان از دل همین نسخه بیرون میآید؟ یا نه شاید اصلا میتویی وجود نداشته باشد و این ماجرای یک شکایت بعد از رضایت است؟
دنیای خندهدار و سطحی روشنفکران در آثارشان دیده میشود و نتایج آن را هم با همین جنبشهایی که هیچ وقت نیز به سرانجام نرسیده مشاهده میکنیم. مسئله اما امانتداران مناصب فرهنگی است که با اجازه به ساخت چنین آثاری تفکراتی را ترویج میکنند که سرآغار جنبشهایی مانند میتو است.