تازهترین اثر «کاوه سجادی حسینی» با وجود همه ضعفهایی که در داستان دارد، به شرطی که مخاطب بتواند تلخی فیلم را تاب بیاورد، میتواند پیامش را درباره مهاجرت از کشور به مخاطب انتقال دهد.
بعید است «نبودنت» بتواند مخاطبش را راضی کند و در گیشه موفق باشد. فضای فیلم به شدت تلخ است. گویی قانون نانوشتهای وجود دارد که اگر میخواهی به یک معضل اجتماعی بپردازی نباید حتی یک پلان از لبخند یا شادی شخصیتها نشان بدهی. کنجکاو نگهداشتن مخاطب با دادن اطلاعات به صورت قطره چکانی بیش از آنکه فیلم را جذاب کند، آزاردهنده است؛ چرا که بیننده با گذشت مدت زیادی از فیلم گیج است و رابطه آدمها و انگیزههایشان را نمیفهمد.
«نبودنت» روایت سه یا چهار خانواده آسیب دیده است. خانواده اول، مرضیه و عادل؛ خانواده دوم، پروانه و مادرش؛ خانواده سوم، بهرام و شیرین، و خانواده یک نفره چهارم که احسان است. شاید مهمترین مشکل این فیلم، مشخص نبودن موضوع باشد؛ به طوری که پس از پایان فیلم هم دقیقاً متوجه نمیشویم داستان احسان و مرضیه را دیدیم یا درگیر روایت فرهاد یا عادل بودیم؛ ضمن اینکه درباره سرانجام داستان پروانه و عادل هم بلاتکلیف میمانیم. با این وجود همه داستانها را که کنار هم بگذاریم، به نظر میرسد هدف فیلمساز اشاره به نقش برجسته خانواده و اهمیت حفظ انسجام آن بوده است، ولی نتوانسته این مفهوم را به عنوان یک خط محوری در داستان برای مخاطب جا بیندازد؛ هدفی که شاید با حذف دقایقی از فیلم و حتی بعضی از شخصیتها و تغییر زاویه روایت، به مراتب دستیافتنیتر بود.