کشورهای اسلامی و مقوله حجاب اجباری

07:03 - 1402/12/19

دولت‌های عربی، دولت‌هایی اسلامی نیستند تا عملکرد ایشان در زمینه حجاب و سایر احکام اسلامی، ملاک عمل قرار بگیرد.

حجاب در کشورهای اسلامی

به‌تازگی در مقاله‌ای کوتاه دیدم استاد دانشگاهی با تخصص جغرافیا، با همان نگرش جغرافیایی خود، به مقوله حجاب پرداخته و حجاب اجباری در ایران را به چالش کشیده است.

خلاصه حرف ایشان این است که اجبارِ بر حجاب، در زمان پیامبر اسلام، به اقتضای محیط و زمانه‌ای بوده که ایشان در آن زندگی می‌کرده‌اند و امر مذکور، تنها به مخاطب ایشان در آن زمان و در آن منطقه‌ی به‌خصوص، اختصاص داشته است؛ بر این اساس، نمی‌توان به این موضوع به‌صورت فراگیر نگریسته و آن را به زمان‌ها و شرایط محیطی دیگر سرایت داد. دلیل آن نیز این است که مخاطب اولیه اسلام که اعراب هستند و زبان دین را بهتر می‌فهمند، هیچ التزامی به حجاب اجباری ندارند؛ به همین جهت است که در عموم کشورهای اسلامی؛ همچون عربستان که زادگاه بعثت است و همچنین عراق، کویت، مصر، عمان، قطر، امارات، اردن، لبنان و یمن، مقوله‌ای به نام حجاب اجباری وجود نداشته و این کشورها، زنان را در انتخاب نوع حجاب خود آزاد گذاشته‌اند. این موضوع نشان از آن دارد که فهم عمومی از این حکم، اجبار بر آن در زمانِ کنونی نیست و ایران و دو کشور غیر مطرح دیگر، برداشت غلطی از این حکم داشته‌اند.

قبل‌از بیانِ پاسخِ این سخنان بی‌پایه و اساس، باید از این بابت اظهار تاسف کرد که وقتی مسائل غیر تخصصی می‌شود، هرکسی به خودش اجازه می‌دهد تا در رشته‌های دیگری که در آن تخصص ندارد، اظهار نظر کرده و در اموری که به او مربوط نمی‌شود، دخالت کند.

واقعیت آن است، با این معیاری که ایشان از فهم اسلام و احکام اسلامی ارائه نمودند، باید به اصطلاح عوامانه، در اسلام را کلاً تخته کرده و تنها به چند حکم فرعیِ غیرِ اجتماعی آن بسنده نماییم؛ زیرا کشورهای عربی نه‌تنها حجاب که سایر دستورات اجتماعی و سیاسی قرآن را نیز رها کرده و در عمل، تنها به نماز و روزه و چند حکم جزئی‌اش اکتفا نموده‌اند. آیا می‌توان گفت چون آنها اسلامِ اجتماعی و سیاسی را رها کرده‌اند، پس فهم صحیح از اسلام این است که این دین عزیز، تنها حاوی چند حکم فردی و دمِ دستی است. عربی نازل شدن قرآن به این معنا نیست که تنها اعراب آن را فهمیده و دیگران از فهم صحیح آن عاجزند. آیا اگر روزی فرا برسد که اعراب تمام احکام اسلامی اعم از مناسبات فردی و اجتماعی آن را کنار بگذارند، باید به این نتیجه رسید که اسلام اصلاً چنین احکامی نداشته است؟

حق این است که اعراب به جهتِ منافع دنیایی که برای خود در نظر دارند، آنجا که مراعات احکامِ اسلامی مخالف این منافع باشد، به‌راحتی آن را زیر پا گذاشته و به میل خود عمل می‌کنند. مگر اسلام نگفته که لازم است مسلمانان نسبت به امور سایر مسلمین اهتمام داشته باشند و در مقابل مستکبرین دست به دست یکدیگر داده و با آنها مقابله کنند؟ چرا دولت‌های عربی در مواجهه با اسرائیل و ظلم‌های فراوانی که به مردم مظلوم فلسطین می‌کند، خفه‌خون گرفته و دم نمی‌زنند؟ آیا اسلام به آنها دستور داده تا با ظالم هم‌دست شده و مظلومِ هم‌کیشِ خود را در چنگالِ ظالمِ خون‌خواری چون آمریکا و اسرائیل رها کنند؟

ده‌ها حکم اجتماعی و سیاسیِ مانندِ این حکم است که قرن‌ها بر زمین مانده؛ ولی آنها از عمل کردنِ به آن سر باز می‌زنند. آیا می‌توان رها کردنِ تمام این دستورات الهی را مستندِ به فهم صحیح ایشان از قرآن دانست؟ تجربه نشان داده آنها تا جایی با احکام اسلامی پیش می‌روند که در تضاد با منافعشان نبوده و لازم نباشد تا برای پیاده‌سازی آن، هزینه بدهند.

علاوه‌براین، باید دانست دولت‌های عربی لزوماً دولت‌هایی اسلامی نبوده و برخلاف ایران، در قانون اساسی خود ملتزم به رعایتِ احکامِ اسلامی نمی‌باشند. درواقع این کشورها، کشورهای مسلمانان‌اند، نه کشورهای اسلامی، بنابراین، به‌هیچ‌وجه از عدم التزام اعراب به حکم حجاب، نمی‌توان به این نتیجه رسید که این حکم شرعی، دستوری دینی برای این دوران نیست.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 9 =
*****