وهابیت با تمسک به آیاتی چند از قرآن، شیعیان را متهم به شرک میکنند؛ این درحالی است که مراجعه به مجموع آیات حاکی از آن است که شیعه در واقع به وظیفه بندگی خود در برابر خداوند عمل میکند.
وهابیت با تمسک به برخی از آیات قرآن، شیعه را متهم به شرک میکنند. آنها میگویند: قرآن مشرکین را به جهتِ شرکِ در خالقیت و ربوبیت توبیخ نمیکند؛ بلکه به دلیل شفیع دانستنِ بتها در نزدِ خدا، مورد سرزنش قرار میدهد.
قرآن کریم میفرماید: «أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ»؛[1] «آگاه باشید که دین و عبادت خالص (و تهی از شرک) از آنِ خداست و آنان که دوستانی جز او برگزیدهاند، [میگویند:] ما آنان را عبادت و پرستش نمیکنیم مگر برای آنکه [واسطهی ما باشند و] ما را به خدا نزدیک کنند».
همچنین میفرماید: «وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـٰٓؤُلَآءِ شُفَعَـٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّـُٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَلَا فِى ٱلْأَرْضِ سُبْحَـٰنَهُۥ وَتَعَـٰلَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛[2] «و جز خدا چیزهایی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرسانند و نه سودی و میگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند». بگو: آیا به گمان خود، خدا را [از وجود شفیعانی] آگاه میسازید که او در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟! خدا از شرکی که به او میورزند، پاک و برتر است».
بر اساسِ این آیات، آنچه سببِ شرکِ مشرکان شده است، شفیع قرار دادنِ بتهایی است که به گمانِ ایشان مایه قرب و نزدیکی آنها به خدا هستند؛ نه اعتقاد به خالقیت و ربوبیتِ غیر خدا. درنتیجه شیعیان که امامانِ خود را شفیعانِ نزدِ خدا و مایه قربِ به پروردگار میدانند نیز، مشرک هستند.
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اولاً: همانگونه که از آیه دوم هم پیداست، مشرکان بتانِ خود را تنها شفیعانِ نزدِ خدا نمیدانستند؛ بلکه آنها را علاوه بر شفیع دانستن، عبادت هم مینمودند؛ این درحالی است که شیعیان عبادتِ برای غیر خدا را بههیچوجه جایز نمیدانند.
ثانیاً: بر خلاف آنچه ادعا شده است، مشرکان علاوه بر شرک در عبادت و شفاعت، شرکِ در ربوبیت هم داشته و قائل به ربوبیتِ غیر خدا بودهاند. خداوند در قرآن میفرماید: «اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُون»؛[3] «خداوند همان کسی است که شما را خلق کرد و روزی داد، سپس شمارا میمیراند سپس زندهتان میکند. آیا کسی از شرکای شما توانایی انجام این کارها را دارد؟ او منزه و برتر است از آنچه شریک او قرار میدهند». از ظاهر آیه بهخوبی استفاده میشود که آنها برای شرکای خود ربوبیت قائل بودهاند. به همین جهت خداوند از آنها میپرسد: اگر شرکای شما قدرت بر ربوبیت دارند، پس چرا توانایی روزی دادن به شما و زنده کردن و میراندنتان را ندارند؟ بدیهی است که شیعیان قائلِ به ربوبیتِ غیر خدا نیستند.
ثالثاً: خداوند در آیه 18 سوره یونس همانگونه که اشاره شد، میفرماید: «آیا به گمان خود، خدا را [از وجود شفیعانی] آگاه میسازید که او در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!». این موضوع حاکی از آن است که مشکلِ اصلی آنها این است که به سراغ موجوداتی خود ساخته رفتهاند که هیچگونه وجاهتی در نزدِ خدا ندارند؛ اما شیعیان مدعی آنند که پیامبر و امامان معصوم علیهمالسلام بر خلافِ بتها، دارای وجاهتِ نزدِ خدا بوده و خداوند خودش آنها را وسیله بین خود و مردم قرار داده است و شفاعت ایشان در نزدِ خداوند پذیرفته میشود.
خداوند در قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»؛[4] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید». همچنین میفرماید: «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛[5] «کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟!» و میفرماید: «وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»؛[6] «شفاعت در پیشگاه خدا جز برای کسانی که به آنان اذن داده سودی ندارد». بهخوبی از این آیات پیداست که وسیله قرار دادنِ برخی از اولیاء الهی به درگاه او و شفیع دانستنِ ایشان در نزدِ خدا، منافاتی با توحید و دوری از شرک ندارد؛ چراکه خداوند ضمنِ سفارش به طلبِ وسیله به درگاه خود، شفاعتِ برخی از شفیعان را در ساحتِ قدسیِ خود، موردِ پذیرش میداند.
بنابراین، مشرکان به دلیل شرک در عبادت، ربوبیت و شفیع دانستنِ موجوداتی که خداوند به آنها مقام شفاعت نداده است، موردِ سرزنش قرارگرفتهاند؛ اما شیعیان نهتنها متصف به هیچیک از این اوصاف نیستند؛ بلکه به سفارش قرآن مبنی بر وسیله گرفتنِ بندگان مقرب الهی به درگاه او، عمل میکنند.
پینوشت:
[1]. زمر: 3.
[2]. یونس، 18.
[3]. روم: 40.
[4]. مائده: 35.
[5]. بقره: 255.
[6]. سبأ: 23.