«رستگاری» مانند نامش چیزی جز تکرار آنچه که در سالهای پیش از این بسیار شسته و رفتهتر به بینندگان تلویزیون عرضه شده، برای مخاطب ندارد.
در اولین سکانس از نخستین قسمت مجموعه تلویزیونی «رستگاران» ساخته "مسعود دهنمکی" خواب شخصیت اصلی به تصویر کشیده شده است. آقای «رستگاری» در باتلاق گیر کرده است. به زور خود را بیرون میکشد و در وضعیتی سخت در یک بیابان خشک و داغ، سرگردان در حال راه رفتن است که پدر مرحومش را میبیند. او از پدر درخواست کمک دارد و پدرش پشت سر هم او را با کلیشهایترین عبارات موعظه میکند؛ عباراتی از قبیل «سفر بیتوشه و چراغ راه»، «اون قدر که فکر آباد کردن دنیا بودی»، «مرگ واقعیتیه که همه به سمتش میریم»، «ما به دنیا اومده بودیم که قیمت پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم»، «دنیا مثل آب دریاست؛ هرچی بخوری تشنهتر میشی». این تازه جدا از اشعاری است که مرحوم پدر در خواب، و پس از آن آبدارچی و در سکانسهای بعدی، «سید» میخوانند.
دیالوگها نه تنها بسیار ساده، که بعضاً بیمنطق و حتی خنده دار است. مثلاً بارها شنیده میشود که نام شخصی پس از عنوانش میآید؛ مانند «پدرت، فلانی»؛ گویی که مخاطب کلام، پدر یا خواهر و همسرش را نمیشناسد. یا مادر به فرزندش میگوید «بهراد جان! برو بنرها رو بکن. بیا بریم تو». بالاخره بهراد بنرهای بیرون خانه را بکند یا برود تو؟! یا در جای دیگری مشتری پس از آنکه به خاطر آشنایی تخفیف میگیرد، بی آنکه قصد کنایه زدن داشته باشد، میگوید: «من از بیگانگان هرگز ننالم؛ که با من هرچه کرد آن آشنا کرد».
آنچه به عنوان مجموعه داستانی رمضانی شبکه دو میبینیم، آمیزهای است از بازیهای نهچندان قدرتمند، تصویرهای نهچندان معنادار و شلخته، و انتخاب های نهچندان مناسب برای نقشها، تدوین عجیب و غریب بخش «آنچه خواهید دید» و «آنچه گذشت»؛ به طوری که قرار گرفتن دیالوگها پشت هم، معنای نادرستی را القا میکنند یا روی تصاویر نامناسب سوار میشوند. به عنوان مثال پس از دیالوگ آقای رستگاری که خطاب به «رئوف» میگوید: «تو نگران نباش! گناهش گردن من»، دیالوگ پدرش در خواب میآید که خطاب به او میگوید: «این جمله تکراری همه آدماست، وقتی ملک الموت رو میبینن».
برای قضاوت زود است، ولی به نظر نمیآید اصل قصه این مجموعه هم چیزی جدا از دیگر اجزای آن باشد. آنچه تا اینجای کار دیده میشود یک داستان به شدت کلیشهای است، بدون کوچکترین خلاقیتی در طراحی کلی و حتی جزئیات؛ و شاید به همین علت و با هدف بازاریابی، گوشه تصویر نشان (13-) درج شده است. جای سؤال است که اساساً چرا چنین محصولی باید تولید شود؛ الا اینکه آقایان با نظرسنجی به نتیجه رسیده باشند در ساعتی که این مجموعه پخش میشود، عموماً بینندگان مشغول گپ و گفت پس از صرف افطاری هستند و تلویزیون اگر روشن هم باشد، مخاطب جدی نخواهد داشت.