تعالیم اسلام بدون هیچ کم و کاست نزد امام زمان علیهالسلام است؛ اما معصومان علیهمالسلام به مردم دستور دادهاند که تا زمان ظهور آن حضرت، به احادیثی که توسط شیعیان مورد اعتماد نقل شده، عمل کنند.
در نگاه مسلمانان، فقط خداوند حق قانونگذاری و تصرف در امور انسانها را دارد؛ زیرا او خالق همه چیز بوده و فقط اوست که از آنچه به مصلحت انسان است و یا به ضرر اوست، آگاهی دارد. خداوند پس از آفرینش انسانها میخواهد که آنها به سعادت اخروی برسند؛ بنابراین بهترین قانون را ایجاد کرده و از طریق پیامبران علیهمالسلام به انسانها رسانده است.
آخرین و کاملترین قانون در قالب دین اسلام و توسط خاتمالانبیاء صلیاللهعلیهوآله به مردم ابلاغ شده و پس از ایشان، وظیفه پاسداری و توضیح قوانین اسلام بر عهده امامان معصوم علیهمالسلام قرار گرفت. ارتباط مستقیم میان خداوند و معصومان علیهمالسلام سبب میشود مسلمانانی که در زمان حیات معصومان علیهمالسلام به صورت مستقیم با ایشان در ارتباط بودند، به قانون واقعی و اسلام حقیقی دسترسی داشته باشند.
از آنجا که دین اسلام تا روز قیامت پا برجاست و خداوند نیز میدانست که ظلم و ستم دنیاپرستان اجازه حضور همیشگی معصوم علیهالسلام را در جامعه نمیدهد، مدیریت و تدبیری را بهکار گرفت تا دینداری مسلمانان نسلهای آینده با اختلال مواجه نشود. معصومان علیهمالسلام با تربیت شاگردان با تقوا و آگاه، آنان را به تالیف کتابهایی با موضوع تعالیم اسلامی تشویق و توصیه کردند.[1]
معصومان علیهمالسلام میدانستند که مسلمانان به دین واقعی نیاز دارند تا به آن عمل کنند، اما دین واقعی و بدون هرگونه نقص فقط نزد آن حضرات است. پس تا وقتی که امامان علیهمالسلام در میان مردم بودند، این نیاز برطرف میشد؛ اما با غیبت آخرین امام و طولانی شدن این غیبت، چارهای نیست مگر آنکه به آثار و احادیث باقی مانده از معصومان علیهمالسلام عمل شود.
با توجه به آنکه این احادیث از طریق شاگردان مورد اعتماد و آگاه معصومان علیهمالسلام به نسلهای بعدی رسیده است، احتمال خطا و اشتباه در نقل احادیث معصومان علیهمالسلام را بسیار پایین میآورد. از اینرو خود حضرات معصومین علیهمالسلام به مسلمانان فرمان دادند که به نقل احادیث توسط این افراد، اعتماد کرده[2] و تا زمان ظهور آخرین حجت خداوند که اسلام واقعی را نشان خواهد داد، تعالیم اسلامی را از همین مسیر دریافت کنند.
پینوشت:
[1]. جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص357، انصاریان.
[2]. کلینی، محمد، الکافی، ج1، ص330، اسلامیة.