رهروان ولایت ـ یکی از شبهاتی که توسط وهابیت مطرح شده و امروزه در فضای مجازی نیز به آن پرداختهاند؛ بحث «علم غیب» امام و به طور کلی علم غیب است؛ آنان علم غیب را مختص به خداوند متعال میدانند و معقدند هیچ انسانی حتی پیامبران الهی علم غیب ندارد، زیرا قرآن علم غیب را از مردم نفی کرده و آنرا مختص به ذات باری تعالی میداند؛ برای این مدعای خود نیز شاهد مثال میآورند و میگویند قرآن از زبان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: من علم غیب ندارم و نیز حضرت یعقوب(علیهالسلام) اگر میدانست یوسف زنده است، هرگز اینقدر گریه نمیکرد؛ پس حتی پیامبران الهی هم علم غیب ندارند.
در پاسخ باید گفت:
درباره صاحبان «علم غیب» در قرآن کریم دو دسته آیات متفاوت دیده میشود: دسته اول آیاتی است که علم غیب را مخصوص خداوند متعال میداند، و دسته دوم آیاتی است که علم غیب را براى غیر او نیز ممکن میداند.
از دسته اول که «علم غیب» را مختص به ذات باری تعال میدانند، میتوان به آیات زیر اشاره کرد:
1. «وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَیَعْلَمُهَا اِلاَّ هُوَ؛ [انعام / 59]کلیدهاى غیب، تنها نزد او است و جز او، کسى آنها را نمیداند».
2. در سوره یونس، آیه 20 خطاب به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «فَقُلْ اِنَّمَا الْغَیْبُ للهِ؛ بگو غیب [و ظهور مخبرات] تنها براى خدا است».
3. قرآن از زبان پیامبر اكرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «قُلْ لاَ اَمْلِکُ لِنَفْسِى نَفْعاً وَ لاَ ضَرَّاً اِلاَّ مَا شَاءَ اللهُ وَ لَوْ کُنْتُ اَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاَسْتَکْثَرتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ مَا مَسَّنِىَ السُّوءُ؛[اعراف / 188] بگو من مالک هیچ سود و زیانى براى خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ [و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند] و اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم میآوردم، و هیچ بدى [و زیانى] به من نمیرسید».
از مجموع آیات ذکر شده، به خوبى میتوان نتیجه گرفت که علم غیب و احاطه به اسرار نهان، مخصوص ذات پاک خداوند متعال است.
امّا دسته دوم از آیات، که «علم غیب» را برای دیگران هم ممکن میدانند عبارتند از:
1. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً؛ [جن / 26و27] عالم الغيب او است و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمىسازد، مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر، براى آنها قرار مىدهد».
2. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِه؛ [آل عمران / 179] ممكن نبود كه خداوند شما را از اسرار نهان آگاه سازد (تا مؤمنان و منافقان را از طريق علم غيب بشناسيد زيرا اين بر خلاف سنت الهى است) ولى خداوند از ميان رسولان خود هر كس را بخواهد برمىگزيند (و قسمتى از اسرار نهان را كه براى مقام رهبرى او لازم است در اختيار او مىگذارد) پس به خدا و رسولان او ايمان بياوريد».
از اینگونه آیات استفاده میشود، افراد دیگری غیر از خداوند متعال نیز علم غیب دارند، البته علمی که خداوند متعال به آنها داده است، نه اینکه خودِ آنها به دست آورده باشند؛
امّا وهابیت خبیث، برای اثبات مدّعای خود، تنها دسته اول آیات را ذکر کرده و از بیان دسته دوم امتناع میورزد، چرا که با عقاید آنان سازگاری ندارد، گویا قرآن این آیات را ندارد.
برای جمع بندی بین این دو دسته از آیات، میتوان گفت: علم غیب به طور مطلق و بدون هیچ قید و شرطى و بالذات، مخصوص ذات خداوند متعال است؛ او است که احاطه بر تمام عالم غیب و شهود دارد و این علم قائم به ذات مقدسش میباشد و از او جدا نیست. ولى دیگران - مانند پیامبران، امامان معصوم و فرشتگان - تنها از طریق تعلیم الهى، میتوانند از اسرار غیب آگاه شوند.
با بیان دیگری میتوان گفت: منظور از اختصاص علم غیب به خداوند متعال، علم ذاتى و استقلالى است؛ لذا غیر او هیچگونه آگاهى از اسرار غیب مستقلا ندارد؛ بلکه هر چه دارند از ناحیه خدا است و از طریق تعلیم و لطف و عنایت او است و در واقع جنبه غیر استقلالى دارد. پس پیامبران و امام معصوم(علیهمالسلام) به خاطر اتصال با عالم بالا و از طریق تعلیم الهی، دارای عالم غیب هستند.[1]
شاهد این جمع، و اینکه پیامبران و دیگران هم علم غیب دارند این است که قرآن از زیان حضرت عیسی(علیهالسلام) بیان میکند: «وَ اُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فى بُیُوتِکُم؛ [آل عمران/ 49] و به شما خبر میدهم از آنچه میخورید و آنچه را در خانههاى خود ذخیره میکنید». این مطلب جز از طریق علم غیب امکان ندارد، حال اگر پیامبران علم غیب ندارند، چگونه حضرت عیسی(علیهالسلام) چنین اخبار غیبی را بیان کرد.
همچنین حضرت یوسف(علیهالسلام) توانست 14 سال آینده مصر را خبر دهد و پیشبینی کند، هفت سال فراوانی نعمت و هفت سال خشکسالی، آیا اخبار ایشان علم غیب نبود؟ قرآن کریم از زبان حضرت صالح(علیهالسلام) بیان میکند که ایشان به قومش فرمود: «فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَ'لِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوب [هور / 65] شما فقط تا سه روز ديگر زندهايد و در خانههايتان لذت میبريد، و اين وعدهی خداست كه تخلف ندارد و دروغ نيست».
پس غیر از خداوند متعال، برخی پیامبران نیز طبق نص قرآن، علم غیب داشتهاند و این علم، مختص به خداوند نیست؛ امّا این خداست که به آنها این علم را داده است.
راجع به ائمه اطها نیز این قضیه درست است؛ آنان مسائلی را از آینده خبر داده بودند که به همان ترتیب اتفاق افتاد و گویای علم غیب امام بود؛ برخی از علمای اهل سنت به این موارد اعتراف کرده و معتقدند ائمه اطهار(علیهمالسلام) دارای علم غیب بوده اند، ولی این علم را پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به آنها تعلیم داده بود.
ابن خلدون در مقدمه خود علم غیب را به امام صادق(علیهالسلام) نسبت داده و معتقد است ایشان مبدا این علم بودهاند؛ به این دلیل که حضرت از حوادث آینده برای قیام کنندگان در مقابل خلفا خبر میداد و به همان شکلی که حضرت خبر داده بود اتفاق میافتاد؛ لذا وی وجود علم جفر را از کرامات جعفر بن محمد(علیهالسلام) دانسته و مینویسد: «کرامات زیادی برای اهل بیت(علیهمالسلام) نقل شده که به هیچ کس دیگری نسبت داده نشده است، چرا که اینها اهل کرامت بوده و علم و دین و آثاری از نبوت داشته و مورد عنایت خداوند هستند».[2]
«ابو حامد غزالی» نیز بر این باور است که پیامبر، اخبار گذشته و آینده را در کتابی به اسم «جفر و جامعه» به برادر و شریک خود [علی بن ابیطالب] آموخت. [3]
در نتیجه پیامبران و ائمه اطهار(علیهمالسلام) علم غیب داشتهاند، ولی به هر اندازه که خداوند متعال اجازه میداده و در اختیار آنان قرار میداده، از غیب با خبر میشدند و هرگز از خود استقلالی نداشتهاند.
-----------------------------------------
پینوشت:
[1]. پيام قرآن، آيت الله ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1386 ه. ش ،ج7 ،ص 223.
[2]. مقدمه ابن خلدون، ص 317.
[3]. مجموع رسائل الامام غزالی، ص 468.