آيات احباط و تكفير متشابه هستند و بر آيه ي 7 زلزال عرضه شده است؟

18:59 - 1393/10/05
چکیده: از ديدگاه اهل تفسير، حبط و احباط بدان معنا است كه اگر كسي كفر ورزيد از اعمال صالح قبلي خود بهره اي نخواهد برد و كفر موجب محروم شدن از كردار نيك گذشته است. بت پرست هيچ اثري از پرستش بت نخواهد ديد و عبادت او بي اثر و بيهوده است. يعني اصلاً عمل صالح از او محقق نمي شود تا چيزي موجب ضبط آن گردد....

آيا تمام آيات در احباط و تكفير متشابه هستند و بر آيه ي 7 زلزال عرضه شده است؟

پاسخ:

حبط در لغت به معناي بيهوده، ناچيز و باطل شدن است. بين حبط و احباط فرق است. حبط راجع به صحت و بطلان خود عمل است، كه آيا عمل خاص مانند: بت پرستي و خرافه پرستي، سالم است يا حابط. بت پرستي في نفسه صحيح است يا ياوه. اما احباط راجع به ابطال عمل نسبت به عمل ديگر است كه آيا عمل خاص، سبب حبط اعمال قبلي مي شود يا خير؟
از ديدگاه اهل تفسير، حبط و احباط بدان معنا است كه اگر كسي كفر ورزيد از اعمال صالح قبلي خود بهره اي نخواهد برد و كفر موجب محروم شدن از كردار نيك گذشته است. بت پرست هيچ اثري از پرستش بت نخواهد ديد و عبادت او بي اثر و بيهوده است. يعني اصلاً عمل صالح از او محقق نمي شود تا چيزي موجب ضبط آن گردد.
منطق بت پرستان اين بود كه بت ها نزد خدا مقربند و ما را نزد خدا تقرب مي بخشند، يا مي گفتند: «بت ها نزد خدا شفيعان ما هستند.» هولاء شفعاؤنا عند الله(1)
قرآن شريف مي فرمايد: «اين عمل از بت پرست بيهوده است، زيرا اصل بت ياوه است.(2)»
در قرآن شريف، در آيات زيادي به حبط، پرداخته شده است و به اعمالي كه باعث حبط عمل مي شوند اشاره كرده است.
1. كفر: در اين مورد فرموده است: «آنان كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند و بعد از روشن شدن هدايت براي آنان، (باز) به مخالفت با رسول (خدا) ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ برخاستند، هرگز به خدا ضرر نمي رسانند و (خداوند) به زودي اعمال آنها را باطل و نابود مي كند.»(3)
2. ارتداد: قرآن شريف مي فرمايد: «وقتي كسي از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مي رود. و آنان اهل دوزخ هستند.(4)»
3. شرك: در اين مورد آمده است: «اگر مشرك شوي، تمام اعمالت تباه مي شود و از زيان كاران خواهي بود.» (5)آنچه از آيات الهي به دست مي آيد، اين است كه احباط و تكفير، اختصاص به آخرت ندارد و در دنيا هم دامنگير انسان خواهد شد. در سوره ي هود همانند سوره بقره (217)، در اين مورد آمده است: «آنچه در دنيا (براي غير خدا) انجام دادند، بر باد مي رود. و آن چه را عمل مي كردند، باطل و بي اثر مي شود.» (6)
در روايات نيز به موارد حبط اشاره شد كه به اختصار عبارتند از:
1. حرام خوري.
2. آتش معصيت.
3. سرپيچي از ولايت علي بن ابي طالب.(7)
آنچه در مورد احباط و تكفير قابل تبيين است، اين است كه: از نظر قرآن شريف يك اصل مسلم است و چه بسا كردار شايسته ي انسان، اثر حسنات او را از بين ببرد.
«انّ الحسنات يذهبن السيئات»(8) يعني: «به تحقيق حسنات، سيئات (و آثار آنها) را از بين مي برد.» بنابراين پاره اي از گناهان، همه ي كارهاي نيك را حبط مي كند، همانند كفر به خدا و دشمني با رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ .(9) و برخي از كارهاي نيك اثر بعضي از گناهان را از بين مي برد. در قرآن شريف آمده است: «اگر از گناهان كبيره اي كه از آن نهي شده ايد، اجتناب كنيد ما گناهان (صغيره) شما را محو كنيم.»(10) حاصل آنكه صحنه ي جزا و پاداش آخرت، نظامي متفاوت با نظام دنياست. چه بسا اعمالي در آن عالم، مبدل به عمل ديگر شود و چه بسا كرداري كه از انساني سر زند، مستند به ديگري شود و گاهي درباره ي عمل حكمي مي شود كه غير آن كه در عالم دنيا است؟
آن چه به عنوان خلاصه قابل بيان است، اين است كه: احباط و تكفير. اولاً: بالذات در مورد كفر، ارتداد، شرك، ظلم مي باشد و ثانياً بالعرض، شامل مسلمانان. همان طوري كه در بخش روايات اشاره شد، گناهان كبيره، حرام خوري و ظلم را نمي توان به كافر و مرتد و مشرك تنها اختصاص داد، بلكه اين كارهاي مسلمانان و شيعيان را نيز شامل مي شود. در واقع مسأله ي احباط و تكفير بيان يك اصل و قاعده است، و شامل همه، از جمله شيعيان هم مي شود، منتهي، مراتب و درجات آن ها فرق مي كندو شدّت و كميت و كيفيت آنها متفاوت است. به اضافه اينكه، آيات و روايات وارده در مورد احباط و تكفير، آيات و روايات محكم مي باشند و معناي روشن و واضحي را بيان مي كنند، به فرض اگر آيه اي از آيات، در اين راستا متشابه باشند، در كنار آيات محكم قرار مي گيرند و معناي محكمي را به دست مي دهند. پيش اهل فن و كارشناس علوم ديني و علوم قرآني، آيات متشابه هم وقتي در كنار آيات محكم قرار گيرند، معناي محكم به دست مي آيد و جاي هيچ نگراني باقي نمي ماند.
در مورد آيه ي «فَمَن يعمل... » هم بايد گفت: بيان دقت و ظرافت در حساب و كتاب الهي است و هيچ گونه منافاتي با قاعده و اصل احباط و تكفير ندارد، بلكه در راستاي آن مي باشد.

پاورقی:

1. يونس : 18.
2. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن، معاد در قرآن، ج5، قم، اسري، اول، 1381، ص21- 22.
3. محمد : 32.
4. زمر : 65.
5. زمر:65.
6. هود: 11:16.
7. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، همان، ص35-36.
8. هود : 114.
9. سوره ي محمد: 47:32-33.
10. سوره نساء:4:31 و سوره نجم: 53:32.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات    

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.