چکیده:تناسبها به صورت ریز بر دو نوع هستند: 1. عمومی. 2. اختصاصی؛ عمومیها مثلِ: حُسن معاشرت، صداقت، پاکی، نجابت؛ در غیر موارد عمومی نمیشود نسخه کلی ارائه کرد و به خودِ طرفین بستگی دارد
سلام
شما همیشه میگویید که فقط عشق کافی نیست و باید تناسبهای لازم، هم داشته باشیم. میخواستم اگر امکانش هست این تناسبها را به صورت یک لیست و به ترتیب اولویت بیان کنید. ممنون.
جواب:
سلام
شکی نیست که زن و شوهر در صورتی میتوانند زندگی بهتری در کنار هم داشته باشند که افکار، اعتقادات، اخلاقیات، اعمال، رفتار، علائق و سلائق همدیگر را بپسندند. این پسند معمولاً در صورتی به دست میآید که طرفین عقاید، اخلاق و رفتار همدیگر را درست بدانند و معمولِ مردم با کسی که از این نظرها شباهت بیشتری به آنها داشته باشد بهتر میتوانند زندگی کنند. علتش این است که معمول مردم افکار، اعمال، علائق و سلائق خودشان را درست میدانند و وقتی فردی با افکار و اعمال شبیه خودشان میبینند احساس رضایت میکنند؛ چون مطلب خلافی نمیبینند که آرامششان را به هم بزند و از آن ناراحت شوند.
به همین خاطر، گفته میشود هرچقدر شباهت طرفین از نظر فکری، اخلاقی، رفتاری و خانوادگی به همدیگر بیشتر باشد برای هم مناسب ترند.
این کلیت مطلب است؛ یعنی اینکه تناسبهای طرفینی به صورت کلی برای همه لازم است؛ اما در مورد سوال شما که لیست تناسبها به ترتیب اولویت چیست؟
عرض میکنم: تناسبها به صورت ریز بر دو نوع هستند: 1. عمومی. 2. اختصاصی.
عمومیها آنها است که معمول مردم قبول دارند، مثلِ: حُسن معاشرت، صداقت، پاکی، نجابت.
موارد اختصاصی آنها است که در افراد مختلف تفاوت میکند به گونهای که ممکن است یک فکر یا عمل یا سلیقه در نزد کسی درست یا مهم و در نزد فرد دیگر نادرست یا بیاهمیت باشد. مثلاً امکان دارد کسی کار کردنِ زن را لازم بداند؛ اما دیگری برای او مهم نباشد یا آن را غلط بداند، یا اینکه کسی چادر را برای زن لازم بداند؛ اما دیگری آنرا مهم نداند یا قبول نداشته باشد، یا اینکه ممکن است نماز خوان بودن برای یکی خیلی مهم باشد؛ اما برای دیگری فرقی نکند یا اهمیت چندانی نداشته باشد، یا یکی به مشورت خیلی اهمیت دهد؛ اما دیگری اهل مشورت نباشد یا خیلی به آن اهمیت ندهد، یا یکی با ادامه تحصیل زن مشکل داشته باشد؛ اما دیگری آن را لازم بداند، یا یکی به افکارِ مرد سالارانه معتقد باشد؛ اما دیگری نه.
پس در غیر موارد عمومی نمیشود نسخه کلی ارائه کرد و به خودِ طرفین بستگی دارد که عقاید، رفتار و اخلاق همدیگر را بررسی کنند و ببینند که چقدر از مواردی که لازم میدانند و به آن اهمیت میدهند در طرفین وجود دارد؟
شاید بگویید: بررسی تمام مواردِ ریزِ فکری، عملی و اخلاقی طرف مقابل کار سختی است. جوابش این است که اولاً: اگر جوان از مشورت خانواده استفاده کند خیلی زودتر به نتیجه میرسد؛ چون آن چیزی که جوان در آینه میبیند پیر در خشت خام میبیند؛ به طوری که بعض وقتها آن چیزی که یک جوان با مدتها بررسی ممکن است بفهمد، پیر با بررسی کوتاه متوجه میشود.
ثانیاً: اصلاً بررسی تمام موارد از ریز و درشت لازم نیست؛ چون آنچه لازم است بررسی موارد مهمی است که نمیتواند از آن بگذرد؛ امابررسی بقیه موارد که اهمیت چندان ندارد، لزومی ندارد و اگر چند مورد هم از قلم افتاد اشکالی ایجاد نمیکند؛ چون انسان اگر بخواهد زندگی خوبی داشته باشد باید بنا را بر ایثار و گذشت بگذارد؛ چون هیچ کس بیعیب نیست و همان طوری که انتظار دارد همسرش از عیوبش چشم پوشی کند، او هم از عیوب همسر، صرف نظر نماید. علاوه بر اینکه کشش طرفینی بعد از ازدواج خیلی از مشکلات ریز را حل میکند.
نتیجه اینکه: در تناسبهای طرفینی اینکه کدام مورد اصلی است، به خودِ فرد بستگی دارد؛ یعنی با توجه به مواردی که برای او مهم است باید طرف مقابل را بررسی کند؛ به همین علت در غیر موارد عمومی، لیستِ واحدی از تناسبها برای همه افراد وجود ندارد.
موفق باشید.