تفاوت اذان پیامبر با خلیفه دوم

10:07 - 1395/01/19

چکیده:دستورات خداوند متعال، که توسط رسولان الهی و کتب آسمانی، برای جامعه بشری فرستاده می‌شود، راهنمایی است در جهت به کمال رسیدن جامعه و افرادی که در آن جامعه زندگی می‌کنند. از همین رو، هیچ کس حق ندارد، با اجتهاد خود، به مخالفت با این فرامینِ آشکارِ خداوند برخیزد،

بدعت خلیفه دوم

دستورات خداوند متعال، که توسط رسولان الهی و کتب آسمانی، برای جامعه بشری فرستاده می‌شود، راهنمایی است در جهت به کمال رسیدن جامعه و افرادی که در آن جامعه زندگی می‌کنند. از همین رو، هیچ‌کس حق ندارد، با اجتهاد خود، به مخالفت با این فرامینِ آشکارِ خداوند برخیزد، آن‌چنان که خداوند متعال، پیامبرش را _ که معصوم از خطا و اشتباه است _ این‌گونه خطاب می‌کند و می‌فرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ* لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتين [الحاقه/44-46] و اگر پيامبر حتى يك كلمه از پيش خود جعل كند و به ما نسبت دهد، با دست تواناى خود او را مى‏‌گيريم، سپس رگ گردن او را قطع مى‌‏كنيم‏». ولی با این وجود افرادی که بعد از وفات رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به کرسی خلافت تکیه دادن، احکام و دستورات الهی را مورد تغییر و تحول قرار دادند، که در ادامه به یک نمونه از مواردی که از سوی خلیفه دوم اتفاق افتاده است، اشاره می‌کنیم.

اذان تحفه‌‌ای است که خداوند متعال، به پیامبرش در شب معراج عنایت کرده است؛ آن‌چنان که از ابن عمر روايت شده است، كه چون خداوند متعال پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به معراج برد، خداوند اذان را به او وحی نمود و جبرئيل اذان را به ایشان آموزش داد.[1] ولی متاسفانه با رحلت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و غصب خلافت، دو بدعت در اذان توسط خلیفه دوم شكل گرفت؛ یکی حذف «حی علی خير العمل» در اذان بود که تا زمان وی، صحابه در اذان خویش می‌گفتند[2] و دوم اضافه‌ كردن «الصلاة خير من‌النوم» در اذان صبح[3] بود. در ادامه به تعدادی از ادله این مطلب اشاره می‌کنیم.

از آن سو که اهل سنت، سیره و روش صحابه را حجت می‌داند، ما نیز با رجوع به سیره صحابه و تابعین به این حقیقت راه می‌یابیم که «حی‌علی‌خیرالعمل» جزئی از اذان بوده است، به عنوان نمونه در سیره حدود بیست و چهار نفر از صحابه و تابعین نقل شده است که مقید بوده‌اند، در اذان «حی‌ علی خیر العمل» را می‌گفتند؛ به عنوان نمونه از تعدادی از آنها نام می‌بریم: امیرالمومنین(علیه‌السلام)، عبدالله‌ بن عمر، بلال، ابومحذوره، ابورافع، عقیل‌بن ابی‌طالب، زیدبن ارقم، عبدالله‌بن عباس، جابربن عبدالله انصاری، و انس بن مالک ...[4]

در ادامه می‌توان به سخن شوكانى در «نيل الاوطار» اضافه کرد، که مى‏‌گويد: «شافعى در یکی از اقوالش گفته است که حذف «حی علی خیر العمل» بدعت بوده است. وی همچنین در کتابش نقل می‌کند زمانی که حضرت علی(علیه‌السلام) «الصلاة خير من النوم» را شنيد فرمود «چيزى كه جزء اذان نيست به آن اضافه نكنيد».[5]

و می‌توان کلام قوشجی حنفی در «شرح تجرید» را به عنوان مؤید و تأیید این مطالب بیان کرد که می‌گوید: «عمر بن خطاب، در خطبه‌ای به مردم گفت: ای مردم! سه چیز در زمان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده ولی من از آنها نهی کرده و حرام می‌کنم و هر کس انجام دهد او را عقاب می‌کنم؛ اول: متعه زنان، دوم: حج تمتع و سوم: گفتن حی علی خیر العمل در اذان».[6]

گرچه اهل سنت تلاش نموده‌اند در مقابل این احادیث و مؤیداتی که در کتب خودشان آمده است، توجیهاتی بتراشند ولی این حقیقت قابل انکار نیست، که خلیفه دوم، در اذانی که از سوی خداوند متعال به پیامبرش رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تشریع شد، بدعت آفرینی کرده است؛ و با قول روشن خداوند متعال که از دست بردن در دستوراتش نهی کرده است، به مخالفت برخواسته است. خداوند متعال در قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً [احزاب/36] برای هيچ مرد یا زن مؤمنى جایز نیست که بعد از آمدن فرامین خدا و رسولش، برای خویش راهی دیگری بگیرند، و هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند، قطعاً دچار گم‌راهی آشکار گردیده است».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
[1]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن أبی بكر هيثمی، انشارات: دار الريان للتراث_دار الكتاب العربی - القاهرة, بيروت – 1407؛ج1، ص 329،/ و کتاب المعجم الأوسط، سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمی شامی، أبو القاسم طبرانی، محقق: طارق بن عوض الله بن محمد , عبد المحسن بن إبراهيم الحسينی، انشارات: دار الحرمين - القاهرة.ج9 ،ص100.
[2]. المحلى، علی بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهری أبو محمد، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربی، انتشارات: دار الآفاق الجديدة، بيروت؛ج 3، ص 160،/ و کتاب السنن الكبرى ،أحمد بن حسين بن علی بن موسى خُسْرَوْجِردي خراساني، أبو بكر بيهقی، انتشارات: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنات، چاپ سوم، 1424 هـ - 2003 م؛ج1 ص624 و 625 / و کتاب المصنف،أبو بكر عبد الرزاق بن همام بن نافع حميری يمانی صنعانی (المتوفى: 211هـ)، انتشارات: المكتب الإسلامی، بيروت، چاپ سوم، 1403؛ج1 ،ص464/ و کتاب، المصنف فی الأحاديث و الآثار، أبو بكر بن أبی شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستی العبسی، انتشارات: مكتبة الرشد، الرياض، چاپ اول 1409.ج1 ص195 و 196.
[3]. المصنف، أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، انتشارات المكتب الإسلامی - بيروت - 1403،چاپ دوم؛ج 1، ص 474، / و کتاب كنز العمال، فی سنن الأقوال و الأفعال، علاءالدين علی بن حسام الدين ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمكی مشهور به مفتی هندی انشارات، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401هـ/1981م، ج8، ص357،
[4]. سنن بیهقی، ج 1، ص 424. و کتاب، الموطأ، ج 1، ص 163، ح 92. و الروض النضیر،ج1،ص542. و الاذان بحی علی خیر العمل،حافظ علوی،ص54. و الاعتصام به حب الله متین،ج1،ص289و294.
[5]. نيل الاوطار، ج 2، ص 38.
[6]. برای اطلاع از دیدگاه قوشجی در این موضوع، ر.ک: حسینی شیرازی، محمد، القول السدید فی شرح التجرید، ص 360، دار الایمان، قم، 1410ق.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 3 =
*****