پیوندی برای قدردانی از «ام حبیبه دختر ابوسفیان»

08:46 - 1395/07/06

چکیده: ازدواج‌‌های پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نکاتی است، که دشمنان اسلام تلاش داشته‌اند از آن به عنوان یک امتیاز منفی برای رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آن بهره ببرند، ولی کنکاش در تاریخ به خوبی نشان می‌دهد که هر یک از این ازدواج‌ها برخواسته از رحمت و رأفتی بوده است که پیامبر نسبت به جامعه و افراد آن داشته است.

پیوندی از روی قدردانی ــ ام حبیبه دختر ابوسفیان

ازدواج‌‌های پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نکاتی است، که دشمنان اسلام تلاش داشته‌اند از آن به عنوان یک امتیاز منفی برای رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آن بهره ببرند، ولی کنکاش در تاریخ به خوبی نشان می‌دهد که هر یک از این ازدواج‌ها برخواسته از رحمت و رأفتی بوده است که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت به جامعه و افراد آن داشته است.

یکی از ازدواج‌های رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با «ام حبیبه» دختر ابوسفیان است، ابوسفیان پدر ام حبیبه در آغاز دعوت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) جزء سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شمار می‌آمد، به گونه‌ای که در جنگ‌های مهم مانند، بدر، احد و خندق که در صدر اسلام بر علیه مسلمین انجام شد، از حضور وی به عنوان شخصی تأثیر گذار نام برده شده است.

ولی بر خلاف پدر که دشمن سر سخت اسلام بود، ام حبیبه، به اسلام علاقه‌مند بود، به گونه‌ای که وی و همسرش، عبيد اللَّه بن جحش، جزء دومین‌ گروه از مهاجرین مسلمان، به حبشه بودند.

حضور، صفیه به همراه همسر و فرزندش حبیبه، در حبشه، دارای فراز و نشیب‌هایی بود، به گونه‌ای که عبدالله‌بن جحش، همسر وی، تحت تأثیر افکار مسیحیان، از اسلام برگشته، و مسیحی می‌شود، ولی صفیه، ثابت قدم باقی می‌ماند. بعد از مدتی نیز از دنیا می‌رود و تک و تنها و بدون یاوری در حبشه به سر می‌برد. لذا از این‌رو زمانی که به رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خبر می‌رسد، که چنین حادثه‌ای اتفاق افتاده است به نجاشی حاکم حبشه نامه می‌نویسد و از وی می‌خواهد که ام حبیبه را از طرف وی خواستگاری کند.

ام حبيبة خود این حادثه را این‌گونه بازگو می‌کند و می‌گوید: شوهرم عبيد الله بن جحش را به بدترین و زشت‏‌ترین چهره در خواب ديدم و ترسيدم و گفتم: به خدا سوگند كه حال او دگرگون خواهد شد، فرداى آن شب، عبيد الله به من گفت: اى ام حبيبه! من اديان را بررسى كردم دينى بهتر از مسيحيت نمى‌‏بينم، پيش از اين هم مسيحى بودم و به آيين محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در آمدم، ولى اينك دوباره به مسيحيت بر مى‏‌گردم، من گفتم: به خدا سوگند كه اين كار براى تو خيرى نخواهد داشت و خوابى را كه ديده بودم براى او نقل كردم، ولى او اعتنا نكرد و به باده‌نوشى روى آورد تا درگذشت، در همان هنگام در خواب ديدم كه سروشى من را با عنوان «ام‌المؤمنين» می‌خواند خواب خود را چنان تعبير كردم كه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) من را به همسرى خواهد گرفت.

همين كه پس از مرگ عبيد الله عده من سپرى شد، هنوز به خود نيامده بودم كه فرستاده نجاشى به در خانه‏‌ام آمد و اجازه ورود خواست. فرستاده نجاشى چون پيش من آمد گفت: پادشاه مى‏‌گويد: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) براى من نوشته‌‏اند كه تو را به همسرى ايشان در آوردم،
ام‌حبيبه به آن كنيزك گفت: خدايت مژده نيكو دهد،
كنيزك گفت: پادشاه مى‏‌گويد: به كسى وكالت بده كه تو را عقد نمايد، ام حبيبه به «خالد بن سعيد بن عاص» پيام فرستاد و به او وكالت داد.[1]

ایمان ام حبیبه، با توجه به پدری که داشت، و همچنین ثابت قدم بودن وی در ایمانش با وجود آن‌که همسرش از اسلام برگشته بود، جزء نکاتی بود که از چشم رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پنهان نماند، از این‌رو رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با خواستگاری از "ام حبیبه" ایمان وی را قدردانی کرد، و وی را از حوادثی که ممکن بود، برایش اتفاق بیفتد محفوظ داشت.[2]

و از سوی دیگر این ازدواج، می‌توانست دشمنی ابوسفیان نسبت به مسلمانان را کمتر کند[3] زیرا که رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) داماد وی شمرده می‌شد، و عرب جاهلی نیز نسبت به طائفه خویش تعصب داشت، این نکته را می‌توان در واکنش ابوسفیان به این خبر مشاهده کرد، او می‌گفت: اين شوهرى است كه بينى او كوبيده نمى‏‌شود- كنايه از آن‌كه شوهرى شايسته و گران‌قدر است و نمى‏‌توان تقاضاى او را نپذيرفت.[4]

پس در واقع این ازدواج ام‌حبیبه را به اسلام امیدوار کرد، و از بازگشت به سوی قوم مشرک خویش باز داشت و نیز سبب فامیل شدن با یکی از سران دشمنان اسلام شد تا با توجه به تعصبات عربی از دشمنی وی نسبت به اسلام کاسته شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
[1]. طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش. ج‏8،ص:99.
[2]. ام حبیه نیز این احترام پیامبر را بی‌پاسخ نگذاشت، و در هنگامى كه پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آهنگ فتح مكه را داشت ابو سفيان به مدينه آمد تا با ايشان درباره اضافه کردن مدت صلح حديبيه گفتگو كند و آن حضرت او را نپذيرفتند برخاست و به خانه ام حبيبه رفت، همين كه ابوسفيان خواست روى زیرانداز كه ويژه پيامبر بود بنشيند ام حبيبه شتابان آن را در هم پيچيد و جمع كرد، ابو سفيان پرسيد كه دختر عزيزم آيا مرا شايسته نشستن بر آن نديدى يا آن را در خور من ندانستى؟ ام حبيبه گفت اين بستر ويژه رسول خداست و تو مردى مشرك و نجسى، ابو سفيان گفت پس از من به تو شر و بدى رسيده است الطبقات‏ الكبرى،ج‏8،ص:102
[3]. علامه طباطبایی،ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامي، ج16ص480.
[4]. الطبقات‏ الكبرى،ج‏8، ص:101.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 5 =
*****