چکیده: زندگی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) پر از نکات ارزنده است که تبیین صحیح آنها جلوهای از رحمت و هدایتگری خاتم پیامبران را به رُخ میکشاند. بینش رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به زندگی به گونهای بود که حتی در سادهترین کارهای خویش جنبه رحمت را رعایت میکرد. از اینرو زمانی که به زندگی ایشان نظری میافکنیم به این نکته برمیخوریم که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) برای بعضی از کنیزان خویش حقوقی را قرار میداده است که برای همسران خویش قرار میداده،که این نکته میتواند برخواسته از رحمت و هدایتگری ایشان نسبت به این فرد، و مردم جامعه باشد.
زندگی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) پر از نکات ارزنده است که تبیین صحیح آنها جلوهای از رحمت و هدایتگری خاتم پیامبران را نشان میدهد. بینش رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به زندگی به گونهای بود که حتی در سادهترین کارهای خویش جنبه رحمت را رعایت میکرد. از اینرو زمانی که به زندگی ایشان نظری میافکنیم به این نکته بر میخوریم که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) برای بعضی از کنیزان خویش حقوقی را قرار میداد که برای همسران خویش قرار داده بود؛ این نکته میتواند برخواسته از رحمت و هدایتگری ایشان نسبت به این فرد، و مردم جامعه باشد، در ادامه به یکی از این موارد میپردازیم. و نمود رحمت پیامبر را در آن نظاره میکنیم.
رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) برای هدایت جامعه بشری، مبعوث شده بودند آنچنان که خداوند متعال در قرآن مجید به این حقیقت اشاره کرده و میفرماید: «تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيرا[فرقان/1] بزرگ و لايق بزرگى است آن خدايى كه اين فرمان را به بنده خويش نازل كرد تا جهانيان را انذار کند» از اینرو ایشان بعد از صلح حدیبه، و رهایی از تهدیدات که از سوی مشرکان برای دین مبین اسلام وجود داشت، شروع به نوشتن نامه برای حاکمان دیگر کشورها کردند. که پاسخ هر کدام از حاکمان نسبت به دعوت ایشان متفاوت بود، بعضی مانند خسروپرویز، به این دعوت جواب منفی داده و به فرستاده رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) اهانت کردند، و گروهی نیز با احترام نسبت به این حادثه برخورد کردهاند.
در میان افرادی که برخورد صحیح نسبت به نامه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) داشتند میتوان از «مقوقس» حاکم مصر و اسکندریه نام برد، وی زمانی که فرستاده پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) «حاطب بن ابی بلتعه» به سوی وی رفت، با او با احترام برخورد کرد، البته گرچه از ترس در خطر افتادن حکومتش به اسلام نگروید[1] ولی به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) این گونه پیام داد: «من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوی تو دو کنیز فرستادم که در سرزمین عظیم «قبط» دارای منزلت هستند»[2] این دو کنیز، عبارت بودند از «ماریه قبطیه» و خواهرش «سیرین».
ماریه قبطیه نام پدرش شمعون بود که از مادری رومی متولد شده، و در تاریخ اینگونه گفته شده است که زمان انتقال هدایای حاکم اسکندریه به مدینه، حاطب اسلام را به این دو خواهر عرضه کرد، و آندو مسلمان شدند.[3] از تاریخ اینگونه فهمیده میشود که ماریه ــ همانگونه که در پیام پادشاه به آن اشاره داشت ــ از خانواده شریفی بوده است، به گونهای که دیگر همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) وی را با لقب «دختر حاکم» خطاب کردهاند.[4] وی که دارای شایستگیهای فراوانی بود از سوی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مورد ملاطفت قرار گرفت به گونهای که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با وی مانند همسران خویش رفتار میکرد و به او فرموده بود بعد از وی عده زنان آزاد را رعایت کند[6][7] این نکات به خوبی میتواند، این احتمال را تقویت کند که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)، ماریه را آزاد کرده بود، سپس وی را به همسری خویش اتخاذ کرده بود.
ماریه از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) دارای فرزندی شد، به نام ابراهیم که بعد از مدتی، این کودک وفات میکند.
اکنون با توجه به تبیین که انجام گرفت، به این نکته رهنمود میشویم که برخورد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) با ماریه، در حقیقت، برخواسته از رحمت و ملاطفت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نسبت به وی و مردمان سرزمینش بود، زیرا که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، با رفتاری که نسبت به ماریه داشت، ابتدا احترامی را که پادشاه مصر نسب به فرستاده رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نشان داده بود، پاسخ گفت، و از سوی دیگر بین خویش و مردم مصر قرابت و خویشاوندی ایجاد کرد، به گونهای که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به مسلمانان اینگونه خطاب میکند که «چون بعد از وفات من مصر را فتح کردید، با اهل مصر نیکو برخورد کنید و مراعات حال ایشان را بکنید؛ زیرا که اهل مصر با من پیوند و خویشاوندی دارند».[9] این نکته به خوبی نشان دهنده رحمت واسعه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نسبت به دیگر جوامع است، در این برهه از تاریخ نیز رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) از تعصب عرب نسبت به اقوام و خویشاوندن خویش کمال استفاده را کرد، تا به نحوی نسبت به مردم دیگر سرزمینها رحمت و مودت انجام پذیرد.
________________________________________________
پینوشت
[1]. آفرينش و تاريخ، مطهر بن طاهر مقدسى، ترجمه محمد رضا شفيعى كدكنى، تهران، آگه، چ اول، 1374ش.،ج2،ص:708.
[2]. طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش. ،ج1،ص:245.
[3]. بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1996، ج1، ص449؛ ابن اثیر، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1989، ج8، ص311.
[4]. ابن کثیر؛ البدایه والنهایه، بیروت، دارالفکر، 1407، ج5، ص304.
[6]. الطبقات الكبرى،ج8، ص 226.
[7]. تفاوت عده زنان آزاد و کنیزان به این نحو است که عده کنیز به گذراندن یک پاکی است ولی زنان آزاد باید سه پاکی بگذرانند.
[8]. سيرت رسول الله، ترجمه و انشاى رفيع الدين اسحاق بن محمد همدانى قاضى ابرقوه (م 623)، تحقيق اصغر مهدوى، تهران، خوارزمى، چ سوم، 1377ش.ج1،ص 22.