افزودن دیدگاه

تصویر منتظرظهورمنجی

ز كعبه عزم سفر كن، به اين ديار بيا!

چو عطر غنچه نهان تا كى؟ آشكار بيا!

حريم دامن نرجس شد از تو رشگ بهار

گل يگانه گلزار روزگار، بيا!

تويى، تو نور محمّد، تو جلوه اى ز على

تو سيف منتقمى، عدل پايدار بيا!

زاشك و خون دل، اين خانه شستشو داديم

بيا به مشهد عشّاق بى قرار! بيا!

زمان، گذرگه پژواكِ نام نامى تست

زمين ز رأى تو گيرد مگر قرار، بيا!

ميان شعله غم سوخت هجرنامه ما

بيا كه گويمت آن رنج بى شمار، بيا!

زلال چشمه تويى، روح سبزه، رمز بهار

بيا كه با تو شود فصل ها، بهار بيا!

براى آن كه نشانى تو اى مبشّر نور

درخت خشك عدالت به برگ و بار، بيا!

براى آمدنت، گرچه زود هم ديرست!

شتاب كن كه برآرى ز شب دمار، بيا!

بيا كه دشت شقايق به داغ، آذين گشت

تو اى تسلّى صحراى سوگوار، بيا!

حريق فاجعه، گل هاى عشق مى سوزد

فرونشان به قدوم خود اين شرار، بيا!

بتاب از پس دندانه هاى قصر سحر

بزن حجاب به يك سو، سپيدهوار بيا!

نگاه منتظرانت فسرد و مى ترسم

كه پژمُرَد همه گل هاى انتظار، بيا!

(سپيده كاشانى)

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 9 =
*****