اهل سنت مدعی اجماع بر خلافت خلیفه اول هستند، در حالی که به تصریح خود بزرگان و علمای اهل سنت بیشترین اختلاف در روز سقیفه اتفاق افتاد و کسانی مثل علی بن ابی طالب(عليهالسلام) و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) و تعداد دیگری از صحابه از بیعت کردن خودداری کردند که همین عاملی برای درج حوادث تلخ و دردناک در صفحات تاریخ شد.
تاریخ شاهد حوادث تلخ و غمانگیزی است که بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) رخ داد و مصیبت و داغ مسلمانان را دو چندان کرد. اولین مصیبت و فاجعهای که در همان ساعات اولیه وفات پیامبر خاتم(صلیاللهعلیهوآله) رخ داد، داستان سقیفه و غصب خلافت بود که در پست گذشته اتفاقات و نحوهی شکلگیری آن را بیان کردیم.
آری، به شهادت تاریخ و تصریح بزرگان اهل سنت، کسانی که نام صحابی را یدک میکشیدند، اولین عملی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) انجام دادند، رها کردن جنازه حضرت و اجتماع و سپس اختلاف و دعوا بر سر خلافت و جانشینی بود.
«بخاری» در صحیح خود عدم حضور و مخالفت امیرالمومنین(عليهالسلام) و دیگر صحابه با خلافت ابوبکر را این چنين نقل میکند: «عمر میگويد: بعد از وفات پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) انصار با ما در امر خلافت ابوبكر مخالفت كردند و همه آنها در سقيفه جمع شدند و علی(عليهالسلام) و زبير و همراهان آن دو نيز با ما مخالفت كردند».[1]
اما ای کاش این ماجرا به همین جا ختم میشد، غاصبان خلافت برای مشروعیت بخشیدن به حکومت و خلافت ظاهری خود، نیازمند به بیعت همگان، به خصوص خواص و بزرگان جامعه مانند علی بن ابی طالب(عليهالسلام) و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) داشتند و برای به دست آوردن این مهم از هیچ جنایتهایی چشم پوشی نکردند.
از دیدگاه شیعه، حضرت امیرالمومنین(عليهالسلام) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و دهها تن از صحابه دیگر، هیچگاه در طول حیاتشان با ابوبکر بیعت نکردند و خلافت ظاهری او را مشروع ندانستند. اما با مبنای اهل سنت، از قطعیات و مسلمات تاریخ که حتی بخاری و مسلم نیز به آن اشاره کردهاند، این است که امیرالمومنین(عليهالسلام) تا 6 ماه با خلیفه اول بیعت نکرد و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) در طول حیاتشان هرگز زیر بار این ظلم نرفته و حتی با قهر و غضب نسبت به خلیفه اول و دوم از دنیا رفت.
شیخ مفید در همین رابطه مینویسد: «اجماع امت است كه امير المؤمنين(عليهالسلام) در آن شش ماه بيعت نكرده است. و بعد از آن مدت، اهل سنت میگويند كه بيعت كرده است. محققين از شيعه بر اين عقيده هستند كه حضرت حتی يك ساعت هم با خلفا بيعت نكرده است».[2]
بخاری در باب بیعت امیرالمومنین(عليهالسلام) مینویسد: «فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) بعد از پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) شش ماه زنده بود، وقتی از دنيا رفت، شوهرش او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را خبر نكرد و خود بر او نماز خواند. تا فاطمه(سلاماللهعلیها) زنده بود، علی(عليهالسلام) در ميان مردم احترام داشت؛ اما وقتی قاطمه(سلاماللهعلیها) از دنيا رفت، مردم از او روی گرداندند و اين جا بود كه علی(عليهالسلام) با ابوبكر مصالحه و بيعت كرد. علی(عليهالسلام) در اين شش ماه كه فاطمه(سلاماللهعلیها) زنده بود، با ابوبكر بيعت نكرده بود».[3]
البته این گفته بخاری که امیرالمومنین(عليهالسلام) وقتی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) از دنیا رفت، مقبولیت خود را از دست داد، جای بحث و مناقشه دارد. چطور میشود فاتح خیبر، برادر و وصی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دانا و عالم به قرآن و شریعت و بزرگترین و محبوبترین فرد در نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مقبولیت خود را از دست دهد؟ اگر مقبولیت ایشان از دست رفته بود، پس چرا بعد از عثمان مردم از هر سو به سوی حضرت آمدند و او را به عنوان خلیفه انتخاب کردند؟
«عبد الرزاق» استاد بخارى نیز نقل میکند: «مردى به زهرى گفت: آيا درست است كه علی(عليهالسلام) در طول شش ماه بيعت نكرد؟ پاسخ داد: علی(عليهالسلام) و هيچيك از بنى هاشم در طول اين مدت بيعت نکردند».[4]
«ابو نعيم اصفهانی» نیز با سند صحیح از عایشه و او از پدرش نقل میکند: «علی(عليهالسلام) از بيعت ابابكر تخلف كرد».[5]
نکته دیگر، مسأله بیعت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با ابوبکر است که مایه شرمساری و لکه ننگ بر پیشانی خلفا میباشد. آنچه که محرز و مسلم است، این است كه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) نه تنها بيعت نكرد، بلكه با غضب و ناراحتی از ابوبكر از دنيا رفت.
در صحیح بخاری آمده است: «فاطمه(سلاماللهعلیها) از دست ابوبكر غضبناك شد و با او قهر كرد و بر اين غضب خود باقی ماند تا اين كه از دنيا رفت».[6]
حال سوال این است که چرا امیرالمومنین(عليهالسلام) تا شش ماه(بر مبنای اهل سنت) با ابوبکر بیعت نکرد؟ و چرا فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) از ابوبکر ناراحت و غضبناک بود؟ و حتی با غضب از دنیا رفت؟ چه حادثه و مسألهای رخ داده که دختر پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) از خلفا خشمگین شده است. مگر پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نفرمود: «فاطمه، پاره تن من است، هرکس او را بیازارد، من را آزرده است».[7]
البته تعداد کسانی که تن به بیعت ندادند به اینجا ختم نمیشود، بلکه به تصریح تاریخنویسان و بزرگان اهل سنت بسیاری دیگر از صحابه از بیعت کردن ممانعت کردند و به سلطه و حکومت غصبی اینان تن ندادند.
يعقوبی، ابوالفداء و ... اسامی عدهای از آنان را اینچنین نقل میکنند: «گروهی از مهاجرین و انصار و نيز از بنی هاشم و همراهان علی(عليهالسلام) از جمله عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبير بن عوام، و عتبه و خالد بن سعيد بن عاص، مقداد بن عمر، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، براء بن عازب و ابی بن کعب، از بيعت با ابوبکر تخلف کردند و در خانهی علی(عليهالسلام) به عنوان تحصن و اعتراض جمع شدند».[8]
بنابراین ادله اهل سنت مبنی بر اجماع بر خلافت ابوبکر، کاملا مخدوش است و با چنین اختلاف در میان صحابه، هرگز نه تنها اجماع محقق نشده، بلکه این سوال به ذهن میرسد که به چه دلیل آنها از بیعت کردن سر باز زدند و از آن ممانعت کردند و اینکه ابوبکر و عمر با کدامین دلیل و نصی جامهی خلافت را به تن کردند و از صاحب اصلی آن ربودند؟!
____________________________________________
پینوشت
[1].صحيح البخاری، البخاری الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987، ج 6، ص 2505. «عن عمر: حين توفى اللّه نبيّه صلى اللّه عليه وسلم أنّ الأنصار خالفونا، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما».
[2]. الفصول المختارة، الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاى413 هـ)، الفصول المختارة، تحقيق السيد علي مير شريفي، ناشر: دار المفيد ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1414 هـ ـ 1993م، ص56.
[3]. صحيح البخاري، همان، ج 4، ص 1549. «حدثنا يحيى بن بُكَيْرٍ حدثنا اللَّيْثُ عن عُقَيْلٍ عن بن شِهَابٍ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ ... وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها وكان لِعَلِيٍّ من الناس وَجْهٌ حَيَاةَ فَاطِمَةَ فلما تُوُفِّيَتْ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌّ وُجُوهَ الناس فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أبي بَكْرٍ وَمُبَايَعَتَهُ ولم يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ».
[4]. المصنف، الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ، ج 5، ص 472؛ الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج 2، ص 236؛ الاسفرائني، الإمام أبي عوانة يعقوب بن إسحاق (متوفاي: 316هـ)، مسند أبي عوانة، : ناشر: دار المعرفة – بيروت، ج 4، ص 251. «فقال رجل للزهري: فلم يبايعه عليّ ستة أشهر؟ قال: لا، ولا أحد من بني هاشم».
[5]. تثبيت الإمامة وترتيب الخلافة، أبو نعيم، أحمد بن عبد الله بن أحمد الاصبهاني (المتوفى : 430هـ)، ج 1، ص55 و ص261(بر طبق نرم افزار جامع الکبیر). «عن عائشة رضي الله عنه، عن أبيها : أن عليا تخلف عن بيعة أبي بكر».
[6]. صحيح البخاري، همان، ج 4، ص 1549 و ج6، ص2474.
[7]. همان، ج3، ص1374. «فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
[8].تاريخ اليعقوبي، اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاى292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ناشر: دار صادر – بيروت، ج2، ص 124؛ أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي(متوفاى732هـ)، المختصر في أخبار البشر ، طبق برنامه الجامع الكبير، ج 1، ص107؛ ابن الوردي، زين الدين عمر بن مظفر (متوفاى749هـ)، تاريخ ابن الوردي، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان / بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1996م، ج 1، ص 134.