بعد از وفات رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، مولای متقیان امام علی(علیه السلام) موظف شد که قرآن را جمع آوری کند، گرچه این قرآن اولین قرآنی نبود که به صورت کتاب تدوین شد ولی دارای ویژگی هایی بود که مورد قبول خلفا قرار نگرفت.
در زمان حیات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، گروهی از مسلمانان به عنوان کاتبان وحی شهرت داشتند، به گونهای که هر زمان آیهای از قرآن نازل میشد، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) برای آنان میخواند، و آنها نیز مینوشتند. یکی از این نویسندگان مولای متقیان علی(علیه السلام) بود که بعد از وفات پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) مصحف خویش را به خلفا عرضه کرد، ولی آنها از قبول آن سرباز زدند.
در مورد قرآن آن حضرت سوالات متعددی مطرح است از جمله اینکه آیا این قرآن اولین قرآنی بوده که در تاریخ اسلام به صورت کتاب تدوین شده است؟ و تفاوت آن با قرآن موجود چیست؟ و چرا مورد قبول خلفا قرار نگرفته؟
جمع آوری قرآن به دستور رسول خدا
قرآنی که توسط امیرالمومنین(علیه السلام) نوشته شد، اولین قرآنی نبوده که به صورت کتاب تدوین شد، چون در زمان حیات پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) قرآن به صورت کتاب توسط کاتبان وحی جمعآوری شده بود.[1]، ولی آنچه به نظر میرسد جمعآوری قرآن توسط حضرت به دستور رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) بوده است.[2] چرا که خود حضرت در این زمینه میفرماید: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به من فرمود: چند طايفه از امت در مورد تو آزمايش خواهند شد، گروهی خواهند گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چيزى از خود به جا نگذاشته است و على(علیه السلام) را براى چه كارى وصى خود كرده؟ مگر کتاب خدا، پس از خداى(عزوجل) بهترين چيزها نيست؟ به پروردگاری كه من را بر انگيخته سوگند اگر تو قرآن را به طور اساسى جمع آورى نكنى، هرگز جمع نخواهد شد. پس خداوند متعال من را به اين افتخار مخصوص كرد نه ديگر اصحاب را.»[3]
ویژگی های جمع آوری قرآن توسط مولای متقیان
حال این سوال مطرح است که جمعآوری قرآن توسط امیرالمومنین(علیه السلام) چه ویژگی داشته است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این کار را به ایشان سپرد!؟ برای پاسخ به این سوال باید به این حقیقت دقت کنیم که هیچکسی از مولای متقیان(علیه السلام) به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نزدیکتر نبوده است و ایشان بنا بر اعتراف شیعه و سنی، وارث علم پیامبر بوده است[4] از اینرو پیامبر(صلی الله علیه و آله) تفسیر قرآن را به صورت تمام و کامل به ایشان آموخته است، آنچنان که مولای متقیان(علیهالسلام) در این زمینه میفرماید: «آيه اى بر پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نازل نشد، مگر آن كه آن حضرت آيه را به من آموخت و املا کرد و آن را به خط خودم نوشتم و تأويل، تفسير و ناسخ و منسوخ آن را هم به من تعليم داد.»[5]
وظیفه اصلی امام علی در جمع آوری قرآن
پس با توجه به این بیان، وظیفه ای که از سوی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به مولای متقیان(علیه السلام) سپرده شد، فقط جمعآوری قرآن نبوده است، زیرا که اصل قرآن در زمان آن حضرت جمعآوری شده بود، بلکه تفسیر و تبیین قرآن به حضرت سپرده شد.[6] به همین خاطر بعد از نوشتن قرآن، توسط ایشان، حجم این مصحف به قدری بود که آن را بار شتر کرده و به مسجد آورد.[7] در مورد مدت نوشتن این مصحف اقوال مختلفی وجود دارد که امکان صحت هر کدام وجود دارد.[8]
تفاوت قرآن موجود با قرآن مولا
بعد از قبول این نکته، که مصحف[9] مولای متقیان(علیه السلام)، تفسیر قرآن مجید بوده است، دیگر معنا ندارد که آن را با قرآن مقایسه کنیم و بگوییم که آیا کم و زیاد داشته است یا خیر!؟ زیرا که تفسیر همیشه، نکات بیشتری از متن اصلی دارد،[10] از اینرو، در روایات ویژگیهایی در مورد این کتاب بیان شده که به صورت خلاصه به آن اشاره میکنیم: «اين كتاب داراى ويژگى هاى مخصوصی بوده است، به عنوان مثال كيفيت قرائت آن به گونهای بوده که پیامبر املا کرده است، همراه با توضيحات و بيان مناسبات نزول آيه و مكانى كه نازل شده بود، و ساعتى كه نازل شده و اشخاصى كه درباره آن ها آيات نازل شده، همچنين در برگيرنده جوانب كلى و بهره گيرى هاى عام از آيه بود، به گونه اى كه محدود به زمان خاصى نباشد. از اینرو در این کتاب هم مطالب تنزيل و تفسير وجود داشته است و هم تأويل قرآن.»[11]
علت قبول نکردن قرآن امام علی
این ویژگیها در مصحف مولای متقیان سبب شد که خلفا و پیروانش تمایلی به قبول آن نداشته باشند، زیرا که گروهی از پیروان ایشان افرادی بودند، که قرآن در مورد آنان نازل شده بود، و ایشان را باطل معرفی کرده بود، و قبول مصحف امام علی(علیه السلام) در حقیقت رد ایشان بوده است و به این نکته امام علی(علیه السلام) اشاره میکند، و میفرماید: «وقتى قرآن را مشاهده كردند كامل و شامل بر تأويل و تنزيل است، داراى آيات محكم و متشابه است. ناسخ و منسوخ را در بر دارد. كمترين نقصانى به آن راه نيافته است. حتى حرفى از آن ساقط نشده است و تمام پيروان حق و باطل در آن مشخص شده اند و نامشان مسطور است. ديدند اين قرآن، نقص (نقض) عهد آنان را روشن مى كند لذا گفتند: به اين قرآن نيازى نداريم.[12]
نتیجه
بنابراین، قرآن شريفى كه در دسترس ماست، در عصر پيغمبر(صلّى اللّه عليه و آله) جمع آورى شده و مصحفی که در روایات به قرآن علی(علیه السلام) معروف شده است، به معناى ايجاد الفت و ارتباط بين مفاهيم آيات و سوره ها با يكديگر است كه حضرت امير المومنین علی(عليه السّلام) آن را انجام داده است و این نکته ای است که مطابق عقل و اعتبار است و به وسيله آن میتوان از تعارض در اخبار جلوگیری کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. رجوع کنید به «قرآن شاهد جمع آوری قرآن»، «عقل و جمع آوری قرآن»؛ «جمع آوری قرآن توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)»
[2]. بعضی از صاحب نظران، این روایات را مورد نقد قرار دادهاند، که برای اطلاع رجوع کنید به،درس هايى از علوم قرآن، آیتاللهگرامی، ناشر: احسن الحديث، سال چاپ: 1376ش،ص 28 ؛و كاوشى در تاريخ جمع قرآن، سيد محمد على ايازى، ناشر: كتاب مبين، سال چاپ: 1378ش، ص92.
[3]. الخصال،شیخ صدوق، ناشر: جامعه مدرسين،سال چاپ: 1362ش، ج2،ص579.
[4]. به عنوان مثال در کتاب پژوهشى پيرامون تاريخ تفسير قرآن،سهراب مروتى، ناشر: رمز، سال چاپ: 1381ش،ص70 به نقل از حاكم حسكانى، شواهد التنزيل،ج1،ص29 از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «اى مردم، اين شخص(على(علیهالسلام) برادر و جانشين من، حفظ كننده علمم و خليفه من در بين مردمى است كه به من ايمان آورده اند. آگاه باشيد كه قرآن كريم بر من فرود آمد و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده على (علیه السلام) است.
[5]. بصائر الدرجات،صفار، محمد بن حسن، ناشر: مكتبة آية الله المرعشی النجفی، سال چاپ: 1404 ق،ص 198. كمال الدين، شیخ صدوق، ناشر: اسلاميه، سال چاپ: 1395 ق، ج 1، ص 284.
[6]. در احادیث دیگر نیز، جمع کردن قرآن به معنای تفسیر آمده است به عنوان نمونه، امام باقر(علیهالسلام) میفرماید:« ُ مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ[الكافی،ثقة الإسلام کلینی، ناشر: الإسلامية، سال چاپ: 1407 ق، ج1، ص: 228]جز دروغگو هيچ كس از مردم ادعا نكند كه تمام قرآن را چنان كه نازل شده، جمع كرده است، و كسى جز على بن ابى طالب و امامان پس از وى عليهم السلام آن را چنان كه خداى تعالى فرستاده، جمع و نگهدارى نكرده اند. از اين روايت استفاده مى شود که منظور از جمع، گردآورى و تدوين نيست و گرنه معنا ندارد هم امام على(علیهالسلام) آن را انجام داده باشد و هم يكايك ائمه بعدى، بلكه منظور نگهدارى يا تفسير صحيح است، نگهدارى كه بتواند از حوادث فرهنگى مصون سازد و در زمينه تحريف پيشگيرى كند، اما اينكه ادعاى انحصارى جمع شده، به اين دليل است كه كار ائمه اضافه بر نگهدارى ظاهرى، نگهدارى در معنا و تفسير بوده است./ مصحف امام على، سيد محمد على ايازى، وزارت ارشاد،1380ش،ص36.
[7]. تاريخ اليعقوبى،یعقوبی، ناشر: دار صادر، بى تا، ج2،ص:135.
[8]. در مورد مدت جمع آوری این مصحف نقلهای متعددی وجود دارد که همگی، میتواند صحیح باشد، اگر قول سه روز[حقايقى مهم پيرامون قرآن،: سيد جعفر مرتضى عاملى / سيد حسن اسلامى، ناشر: دفترانتشارت اسلامى،1377 سال چاپ: ش،ص122 به نقل از الفهرست ابن نديم، ص 30 الاوائل عسكرى، ج 1، ص 214 و 215] یا هفت روز[توحيد صدوق،جامعه مدرسين،1398 ق،ص73] گرفته شود، چون مولای متقیان قبلاً این مطالب را نوشته است بعد از وفات پیغمبر این مطالب را گردآوری کرده است و اگر قول شش ماه[الفهرست؛ ص 48- 47] گرفته شود، که منظور این است که حضرت در این مدت مطالب را تألیف کرده و نوشته است. و امکان دارد بر اساس قرائن و شواهد اینگونه ادعا کرد که حضرت مبادرت به دو كار فرموده اند: يك بار بنا بر وصيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) نوشته هاى بيت شريف را گردآورى نموده و در ميان دو جلد قرار داده اند كه به همان ترتيبى بوده است كه پيامبر انجام داده و كارى جديد و مطلبى به آن افزوده نشده است و تماما قرآن بوده است؛ و بار ديگر به مدت شش ماه به تأليفى دست زده اند كه در آن ترتيب نزول رعايت شده و در آن تفسير و تأويل، شأن نزول، سبب نزول، ناسخ و منسوخ و بسيارى از مطالب مفيد در فهم قرآن افزوده شده است.
[9]. تعبير مصحف، از آغاز به معناى قرآن نبود، زيرا همان طورى كه از لغت و بكارگيرى اين كلمه در آن زمان استفاده مى شود، به معناى كتاب است و بعدها تدريجا اين نام اختصاصا براى قرآن بكار رفته است، بنابراين لازم نيست كه مصحف حتما به معناى قرآن باشد تا اگر گفته شد «مصحف على»، ذهن ها به قرآن على(علیهالسلام) تبادر كند. شاهد بر اين معنا بكارگيرى اين كلمه در كتاب هاى غير قرآنى است و نمونه آن مصحف فاطمه(سلاماللهعلیها) است كه قطعا غير قرآن بوده است و در روايات فريقين خصوصيات آن آمده است.
[10]. در اینجا نظر دو نفر از علماء را بیان میکنیم، تا این حقیقت آشکار شود. شيخ مفيد مى نويسد: آنچه درباره قرآن كنونى مطرح است آن كه بر طبق مصحف امام على از تأويل و تفسير آيات مطابق با شأن نزول آنها خالى است، مطالبى كه از سوى پيامبر آمده، گرچه از جمله كلام اللّه نيست، اما تأويلاتى است كه منتسب به قرآن است.[مصحف امام علی به نقل از مصنفات الشيخ المفيد، ج 4 (كتاب اوائل المقالات)/ص81.] مرحوم آيت اللّه خويى نیز مى نويسد: «تسالم علماى اعلام بر وجود مصحف امام، ما را بى نياز از اثبات اين كتاب مى كند و لذا ما وارد دربحث اين مصحف نمى شويم. اما اينكه عده اى گمان كرده اند اين مصحف مشتمل بر زياداتى اضافه بر قرآن دارد، به اين معنا نيست كه زيادات از قرآن باشد، بلكه زياداتى تفسيرى و بيان تاويلى است. [البيان، آیت الله خوئی،موسسة ناشر: احياء آثار الامام الخوئى، بی تا،ص 222]
[11]. التمهيد فى علوم القرآن،معرفت، محمد هادى، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامى،1425 سال چاپ: ق، ج 1،ص 292.
[12]. بحارالانوار،علامه مجلسی، ناشر: دار إحياء التراث العربی، ج 89، ص 40 و 41.