برای تزریق بصیرت به جامعه دینی، افراد جامعه باید نسبت به ضرورت بصیرت، آگاهی یافته و با دقّت و تأمّل در عاقبت گذشتگان و شناخت زمانه و جایگاه خود همّتی مضاعف داشته باشند.
تاریخ بشریّت، سراسر عبرت و درسآموزی است. از مهمترین قسمتهای عبرتآموز قرآن کریم، اتّفاقاتی است که در جوامع دینی گذشته افتاده است. قرآن کریم برای اینکه جوامع اسلامی در آینده، عبرت گرفته و دچار آن فتنهها و مشکلات نشوند، از زوایای مختلفی حوادث جامعه دینی را بررسی کرده و نکات عبرتآموز را گلچین میکند. نمونه واضح این استناد به تاریخ، مربوط به داستان امّتهای پیامبران گذشته به خصوص قوم بنی اسرائیل و امّت حضرت موسی (علیه السلام) است که بارها در قرآن کریم به آن اشاره شده است. در این نوشتار به اهمیّت و تشریح مختصر بصیرت از دیدگاه قرآن و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) میپردازیم.
بصیرت پژوهی
قیمت علوم، به اندازه کاربرد و اثر آنها در حلّ مشکلات و برطرف کردن موانع؛ و به طور خلاصه، تأثیر آنها در هدایت و رشد بشریّت بستگی دارد. از این جهت، پژوهش حول مفهوم و مصادیق "بصیرت" از اهمیّت ویژهای برخوردار است. نبود بصیرت، باعث تکرار حوادث تلخ تاریخ بشری میشود؛ در حالیکه وجود بصیرت، مانع بروز آن رخدادهای تلخ از طرفی و رشد و هدایت جامعه دینی از طرف دیگر خواهد شد. امام علی (علیه السلام)، عمده معرفت آدمی را، شناخت از زمان خود دانسته و میفرمایند: «حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ كَمَالِ الْمُرُوءَةِ تَرْكُهُ مَا لَا يَحْمِلُ [يَجْمُلُ] بِهِ وَ مِنْ حَيَائِهِ أَنْ لَا يُلْقِي أَحَداً بِمَا يَكْرَهُ وَ مِنْ عَقْلِهِ حُسْنُ رِفْقِهِ وَ مِنْ أَدَبِهِ أَنْ لَا يَتْرُكَ مَا لَا بُدَّ لَهُ مِنْهُ وَ مِنْ عِرْفَانِهِ عِلْمُهُ بِزَمَانِهِ [1] شخصيت انسان از جنبه مروت و جوانمردى كامل او، رها كردن چيزهائى است كه ناپسند است و از حياى او محسوب مىشود كه با هيچ كس برخورد نامتناسب نداشته باشد. و از عقل او خوب رفاقت كردنش هست و از ادب او اين است كه چيزهاى لازم را ترك نكند. و از بينش و عرفان او اطلاع اوست از زمانش!» تاریخ، نشان داده است؛ که بیشتر اشتباهات انسانها و جوامع انسانی، به خاطر نداشتن شناخت صحیح از شرایط و زمان خودشان بوده است؛ لذا فریب خورده و بدعاقبت شدهاند. پس؛ بصیرت شناسی، برای ارتقای بصیرت و نیز شناسایی وظیفه فعلی، اهمیّت ویژهای دارد.
عاقبت پژوهی
قرآن کریم در مورد اندیشه و تأمّل در عاقبت امّتهای پیشین هشدار داده، میفرماید: «فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعين [نمل/51] بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان همگى را نابود كرديم.» نگاه کردنی که در این آیه شریفه بر آن تأکید شده است به معنای دقّتی است که در پی آن، عبرت و پند گرفتن باشد که مبادا به سرنوشت آنها دچار شویم! و الّا؛ صرف نگاه کردن، اثر خاصّی در هدایت انسانها ندارد. نکته جالب این است که در قرآن کریم 21 مرتبه عبارت "كَيْفَ كانَ" آمده است که در تمام این موارد، قبل از آن، امر به "نظر"، و دقّت برای عبرتآموزی، و بعد از آن، کلمه "عاقِبَة" آورده شده است. در مجموع همه این نکات، بر دو اصل اساسی اشاره دارد. اوّل اینکه؛ در مورد هر امری، عاقبت آن مهم است نه چیز دیگری! دوم اینکه؛ برای درس گرفتن از وقایع تاریخی، نیازمند نگاه با دقّت و تأمّل هستیم و صرف دانستن تاریخ سودی ندارد.
زمان شناسی
پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «وَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ فَإِنَّ مَنْ حَسَبَ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيه [2] و بر عاقل است كه به زمان خود بصيرت داشته باشد و به كار خود بپردازد و زبان خود را حفظ نمايد، زيرا كه هر كس سخن خود را عمل خود به شمار آورد، سخنش كم مىشود مگر در چيزهايى كه براى او مهمّ است.» تمام آنچه در روز نهم دی ماه سال 1388 شمسی در ایران اسلامی اتّفاق افتاد، میتواند ناظر به توجّه دادن به مضمون این حدیث باشد. در این روایت ارزشمند، پیامبر گرامی اسلام، بصیرت به زمانه را در قالب آثار آن در کلام افراد توضیح میدهند. سعدی شیرین سخن در این باره میسراید:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد [3]
پس در فتنههاست که سخن گفتن و نگفتن افراد، جایگاه آنان را روشن کرده و عیار فهم و بصیرتشان را نشان میدهد.
جایگاه شناسی
طبق روایتی که بیان شد، قسمتی از بصیرت، شناختن جایگاه خود و پرداختن به اموری است که از جایگاه او انتظار میرود. لذا اگر در جایی که باید سخن بگوید، سکوت کند و در جایی که باید سکوت کند سخن بگوید، دلالت بر عدم بصیرت او دارد. رهبر انقلاب اسلامی در مورد جایگاه سخن و سکوت خواص در زمان فتنه، هشدارهای جدّی دارند که بیان کننده عدم بصیرت گروهی از خواص دارد. ایشان در جایی میفرمایند: «بعضیها در فضای فتنه، اين جملهی «كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَب»[4][5] را بد ميفهمند و خيال ميكنند معنايش اين است كه وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار! اصلاً در اين جمله اين نيست كه: «بكش كنار». اين، معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنهگر، نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه. «لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب بايد بود... گاهی سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بايستی روشنگری كنند؛ همه بايستی بصيرت داشته باشند.»[6]
نتیجه اینکه؛ مرحله اوّل در موضوع بصیرت، آگاهی یافتن از ضرورت و اهمیّت آن است. برای فهم حقیقت بصیرت نیز باید به مقولههایی از جمله؛ عاقبت گذشتگان، شناسایی زمان فعلی و درک جایگاه خود در مسائل مختلف فردی و اجتماعی توجّه ویژهای داشت. در این صورت است که میتوان با قرار گرفتن در مسیر عقلانیّت، روز به روز نسبت به رشد و ارتقای بصیرتی خود در جامعه افزود و در فتنهها از مسیر درست منحرف نشد!
پینوشت
[1]. اربلى، على بن عيسى؛ كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)، تاريخ وفات مؤلف: 692 ق،محقق/مصحح: رسولى محلاتى، سيد هاشم؛ ناشر: بنى هاشمى، تبريز، سال چاپ: 1381 ق، ج2، ص348.
[2]. ابن بابويه، محمد بن على؛ الخصال، تاريخ وفات مؤلف: 381 ق، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر؛ ناشر: جامعه مدرسين، قم، سال چاپ: 1362 ش، ج2، ص525.
[3]. ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف سعدی شیرازی؛ گلستان، باب اوّل، حکایت شماره 3.
[4]. شريف الرضي، محمد بن حسين؛ نهج البلاغة( للصبحي صالح)، تاريخ وفات مؤلف: 406 ق، محقق/مصحح: صالح، صبحي؛ قم، سال چاپ: 1414 ق، ص469.
[5]. در فتنهها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.
[6]. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری(سال 1388).