رهروان ولایت ـ من یک پسر ۲۹ ساله هستم. چند وقت پیش با دختری آشنا شدم برای ازدواج بعد از یک مدت کوتاه آشنایی شرایط جسمی خودم را به دختر گفتم من بیماری هموفیلی دارم و تمام شرایط زندگی خودم را برایش توضیح دادم.
سلام من یک پسر ۲۹ ساله هستم. چند وقت پیش با دختری آشنا شدم برای ازدواج بعد از یک مدت کوتاه آشنایی شرایط جسمی خودم را به دختر گفتم من بیماری هموفیلی دارم و تمام شرایط زندگی خودم را برایش توضیح دادم ولی آن خانم به دلیل حساسیت بیش از اندازه و ترس از آمپول و شرایط زندگی من، نتوانست با من ادامه بدهد ولی هر دو همدیگر را خیلی دوست داریم.
من الان نمی‌دانم باید چه کارکنم و نمی‌دانم باید با کسی که می‌خواهم ازدواج کنم باید شرایطم را بگویم یا نه می‌ترسم به نفر بعدی شرایطم را بگویم چون ممکن است همه من را به دلیل این بیماری پس بزنند در صورتی که این بیماری ارثی از مادر به فرزند منتقل می‌شود و پسر هموفیل تمام فرزندانش سالم هستند و فقط فرزند دختراش ناقل بیماری است نه بیمار و پسر خاله من همین بیماری را دارد ولی ازدواج کرده و الان فرزند هم دارد و مثل یک آدم عادی زندگی می‌کند.
خواهشا کمکم کنید...
پاسخ:
سلام شما می‌توانید این مساله را بعد از اینکه رفتید خواستگاری به خود دختر خانم بگویید و ایشان را توجیه کنید که قضیه این است حتی برای اثبات اگر لازم شد پیش دکتر هم ببرید و یا به او بگویید که در مورد این بیماری تحقیق کند.
اما اگر اول کار بهش نگویید ممکن است بعدا دچار مشکل شوید البته بستگی به فرد مقابل دارد. افراد متفاوت هستند؛ بعضی از افراد هستند که حتی اگر یک قضه کوچیک را هم نگفته باشید بعدا شاکی می‌شوند و مشکل درست می‌شود.
بنابراین گفتن و یا نگفتن این قضیه را شما باید با توجه به فردی که خواستگاری اش می‌روید تنظیم کنید. اگر احساس کردید که آدم حساسی است و بعدا ممکن است برای شما مشکل درست کند خب بگویید اگر نه دیدید آدم منطقی است لازم نیست اول کار بگید بعدا در یک فرصت مناسب بهش بگید.
نظرات
سلام
احسنت به شما برادر ارجمند که راستگویی را بنای زندگیتون قرار دادید
امیدوارم هرچه زودتر اونکس که لایق شماست پیدا بشه وباهاش خوشبخت بشین!
سلام
من با نظر کارشناس موافقم اگه شما از همون اول پنهان کاری کنید بعدها خانمی که باهاتون داره زندگی میکنه به شما بدبین میشه و همیشه فکر میکنه که شماچیزی رو ازش پنهان میکنید و همیشه خاطر شما و خودش به خاطر این موضوع ازرده خواهد بود پس اگه میخواید این مساله پیش نیاد باید از همون اول همه چیز رو با طرف مقابل در میون بزارید.ولی مطمئن باشید که یکی هست که هم لایق شماست و هم باشرایط شما کنار میاد و نگران هیچ چیز نباشید شما برید خواستگاری بقیه شو بسپرید به خدا،خداخودش براتون درست میکنه.
التماس دعا
یاحق
من هم دختری هستم که پسری که عاشقش هستم از اول من رو در جریان بیماریش گذاشت و صداقتش باعث شد بیشتر از قبل عاشقش بشم...................همه فرار نمیکنند برای دختر مورد علاقه ات کاملا توضیح بده و با هم چند تا دکتر برین بعد اجازه بده تا خودش تصمیم بگیره
منم كمخوني داسي شكل شديددارم ترس از ازدواج دارم بااينكه اين بيماري سختي نيست اما زردي چشمم منو از ازدواج و رد شدن ترسونده زيبام ولي اين زردي همچي برام سخت كرده