دیوان اشعاری که به حضرت امیرالمؤمنین علیهمالسلام نسبت داده میشود، قابل اتکا و استناد نیست؛ علاوه بر اینکه در مراجعه به ابیات این دیوان و فهم محتوای آن باید قواعد فهم متن و تناسب محتوا با شخصیت عظیم امیرِ بیان لحاظ شود.
کتاب دیوانی که به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نسبت داده میشود، از منظر سند قابلاتکا نیست و نمیتوان متن آن را صادر شده از ایشان تلقی کرد. از نگاه محققین و صاحبنظران عرصه فصاحت و بلاغت اشعار مندرج در این دیوان نسبت به نثر نهجالبلاغه و گفتار امیرِ بیان، دچار ضعف و سستی فراوان است. اشعار موجود در این دیوان چند دسته هستند. گویا برخی اشعار، منظومشده محتوا و متن کلمات حضرات معصومین علیهمالسلام و مطالب قرآنی توسط شاعران علاقهمند به دین بوده است. برخی اشعار مرتبط به شاعران شناختهشده از جمله علی بن ابیطالب قَیرَوانی است که به دلیل تشابه اسمی یا حکمتآمیز بودن متن شعر در این دیوان جای داده شده است و تنها اندکی از این ابیات ممکن است از جانب آن حضرت صادر شده باشد.
علامه حسنزاده آملی رضواناللهعلیه درباره این دیوان میفرماید: «اینجانب، اکثر اشعار دیوان منسوب به امیر علیهالسلام را از دیگران یافته است و همه را با ذکر مآخذ و مصادر، در «تکلمة منهاج البراعة» (ج۱، ص۳۰۶ـ۳۱۵) آورده است. بسیارى از اشعار دیوان، بیان روایات مروى از آن جناب است که دیگران به نظم درآوردهاند و چون مضمون آنها از امیر علیهالسلام است، اشعار را به آن حضرت نسبت دادهاند، مثل ابیات «یا حار همدان من یمت یرنى...» که سید حمیرى، قول امیر علیهالسلام به حارث همدانى را به نظم آورده است و اصل خبر را شیخ مفید در مجلس اوّل «امالى» خود نقل کرده است و پس از نقل خبر گفته: «قال جمیل بن صالح و أنشدنى أبوهاشم السید الحمیرى...»؛ و از آن جمله است اشعار بسیارى در دیوان که نصایح امام به فرزندانش امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام است که وصایاى آن جناب را به سبطین، به نظم درآوردند و ازاینروی اشعار به خود آن حضرت انتساب داده شد. علاوه اینکه سبک اشعار از حیث بلاغت و فصاحت، نسبت به دیگر کلمات امیر علیهالسلام چون خطب و رسائل و حکم و نهج و غیر آن بسیار متفاوت است و سست به نظر میآید. ظاهراً باید گفت رجزهایى که از آن حضرت نقل شده است، اسناد آنها به آن جناب، خالى از قوّت نیست که سیرت ابطال عرب در میدان مبارزه این بود. بسیارى از اشعار «على بن ابیطالب قیروانى» نیز به آن جناب نسبت داده شده که اشتراک در اسم، موجب این اشتباه شده است».[1]
علامه مجلسی رحمهالله که این دیوان را در مدارک بحارالانوار ذکر مینماید، تأکید میکند که بسیاری از اشعار این دیوان در کتابهای دیگر نقل شده و حکم به صحت انتساب کل دیوان به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مشکل است.[2] با این اوصاف تکیه برخی اشخاص معاند بر برخی ابیات این دیوان برای شناخت شخصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام استنادی غیرعلمی و غیر مستند محسوب میشود. در این دیوان بیت شعری هست که مشتمل بر آرزوی مرگ، تمنای بازگشت به کودکی و حتی علف بیابان شدن است و برخی افراد خواستهاند با طرح این تکبیت ادعا کنند که نعوذبالله حضرت فردی ملول، افسرده و فاقد تعادل روانی بوده است. در این بیت اینگونه میخوانیم:
لَيْتَ أُمِّی لَمْ تَلِدْنِی لَيْتَنِی كُنْتُ صَبِيّاً
لَيْتَنِی كُنْتُ حَشِيشاً أَكَلَتْنِی الْبُهْمُ نِيّاً
ایکاش مادر مرا نزائيده بود! ایکاش بچه بودم!
ایکاش گياهى بودم كه حيوانات، خامخام مرا خورده بودند! [3]
هرچند روشن است که نمیتوان به این شعر و بهطورکلی این دیوان اعتماد کرد؛ اما نکته دیگر رعایت قواعد فهم متن در مواجهه با چنین مواردی است. به فرض اگر انتساب این بیت به امیر بیان نیز قابلقبول بود، باز نمیتوانستیم از آن چنین نتیجهگیری غیرمنصفانهای داشته باشیم. زندگی سرشار از تلاش و مجاهدت آن امام همام و سیره عملی ایشان که همراه با تبسم و گشادهرویی بوده، خلاف این برداشت را ثابت میکند. همین بیت شعر زمانی که به دست حدیثشناس ماهری چون علامه مجلسی رحمهالله میرسد، مشاهده میکنیم که برای محتوای آن چنین عنوانی را انتخاب میکند؛ «وَ مِنْهُ تَمَنِّياً لِلْعَدَمِ خَوْفاً مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ تَذَلُّلاً لَهُ»؛[4] «از جمله کلماتی است که آرزوی نیستی میکند؛ زیرا از عظمت عذاب الهی خوف دارد و اوج ذلت و خاکساری در درگاه الهی را به نمایش میگذارد».
پینوشت:
[1]. حسنزاده آملی، حسن، انسان کامل از دیدگاه نهجالبلاغه، چاپ اول، نشر الف لام میم، 1383ش، ص 21 – 22.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج1، ص42.
[3]. میبدی، حسین بن معینالدین، مترجم مصطفی زمانی، دیوان [منسوب به] امیرالمؤمنین علیهالسلام، چاپ اول، دار نداء الاسلام، 1411ق، ص488-489.
[4]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج34، ص452.