هژمونی آمریکا و شکست در محیط دانشگاه

09:20 - 1403/02/09

با وجود برقراری یک حاکمیت هوشمند در فضای علمی و آکادمیک آمریکا که در آن نظام و احزاب سیاسی مهمان ناخوانده و همیشگی محیط‌های علمی هستند و بر آن سیطره نرم دارند؛ اما شکل‌گیری جنبش دفاع از حق آزادی فلسطین، توانست پوسته‌های سخت تنیده شده بر دانشگاه‌ها را یکی پس از دیگری شکسته و در محیط خفقان آن، سر برآورد.

هژمونی آمریکا و شکست در محیط دانشگاه

آمریکا را می‌توان یکی از موفق‌ترین کشورها دانست که برای ایجاد توازن و هم‌زیستی میان دموکراسی و منافع آمریکا اقدامات هوشمندانه‌ای را انجام داده است. این کشور طی سال‌ها و با طراحی مکانیسم‌های گسترده و پیچیده به گونه‌ای رفتار کرده است که اصولاً زمینه و مجال تخلف از آرمان‌های آمریکایی بسیار سخت و ناممکن به نظر برسد تا جایی که بدنه اجتماعی آمریکا، در عین حالی که ناگزیر از رفتار تحت چهارچوب‌های تحمیلی است، در همان حال احساس می‌کند که آزادی و حقوق شهروندی وی سلب نشده است!

از جمله موارد پیش‌بینی شده و برنامه‌ریزی شده برای ضمانت اینکه منافع آمریکا از دموکراسی و آزادی بیان آسیب نخواهد دید را، می‌توان در روابط فی‌مابین دانشگاه و نخبگان قدرت آمریکایی جستجو کرد. این روابط در قالب ساختار آموزشی آمریکا به گونه‌ای طراحی شده است که محیط دانشگاه به صورت غیرمستقیم در دستان مراکزی است که وفاداری آن‌ها به ارزش‌های آمریکایی اثبات شده است.

امروزه با مطالعه برخی از مسائل جانبی و چگونگی تأمین مالی و گردش کار دانشگاه‌ها می‌توان اذعان کرد که طراحی سیستماتیک روابط میان دانشگاه و قدرت تا چه حد می‌تواند نقش مهمی برای آمریکایی ماندن محیط‌های دانشگاهی داشته باشد.

کافی است بدانیم در آمریکا تقریباً چیزی به نام دانشگاه دولتی وجود ندارد؛ بلکه دانشگاه‌ها با استفاده از منابع وقفی، یارانه‌های دولتی و بخش خصوصی اداره می‌شوند. بنا بر گفته آقای «ایوان گرستمن» از اساتید دانشگاه هاروارد، هیچ راهی وجود ندارد که دانشجویان کمتر ثروتمند بتوانند بدون کمک‌های هنگفتی که از طرف دانشگاه می‌آید در هاروارد شرکت کنند؛[1] افزون بر نیاز دانشجویان و وابستگی کامل آن‌ها به کمک‌های خیریه دانشگاه و ترتیبات تأمین مالی، مسئله روابط درهم‌تنیده دانشگاه و محیط‌های کار - که اکثراً دست کارتل‌های بزرگ تجاری است - هم عامل دیگری است که باعث می‌شود، آینده شغلی هر دانشجو به تأییدیه دانشگاه منوط باشد. این‌گونه از روابط پیچیده باعث شده است که مسئولین دانشگاه با دوری از استقلال آکادمیک، وابستگی به مافوق و مراکز بیرون از دانشگاه را از یاد نبرند.

گربد انگلیسی یکی از کسانی است که در کتاب «تاریخ دانشگاه در اروپا: دانشگاه‌ها در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم» به خوبی از مدیریت دانشگاه‌ها در دنیای غرب مطلع بوده و می‌نویسد:

هیچ نظام سیاسی، هرچقدر هم که دموکراتیک باشد، واقعاً نمی‌تواند استقلال کامل دانشگاه‌ها را بپذیرد![2]

اکنون با توجه به تنگناهای موجود در سیستم آموزش عالی آمریکا، می‌توان اهمیت کار دانشجویان آمریکایی را درک کرد که امروزه نام بسیاری از آنان در لیست سیاه دولت این کشور قرار گرفته است. آن‌ها با وجود سیستم کنترل و سرکوب بسیار محیرالعقول و پیچیده، در آستانه پدید آوردن جنبشی هستند که نظم جدید جهانی را سرعت خواهد داد.

پی‌نوشت:
[1]. forbes، B2n.ir/t61238.
[2]. journals.sagepub، B2n.ir/h32462.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 12 =
*****