حضرت فاطمه تا واپسين لحظات زندگیشان از خلیفه اول و دوم ناراضی و ناراحت بودند و این از مسائلى است كه در صحيحترين كتاب اهل سنت پس از قرآن، وارد شده و از مفهوم روايت بيهقى كه از آن استفاده كسب رضايت فاطمه شده است، به دلایل مختلف، اعتبار ندارد.
تنها پس از گذشت زمان اندکی از وفات پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) اتّفاقات ناگواری در جامعه اسلامی به وقوع پیوست که نقطه ننگی در تاریخ اسلام است. عدّهای به خانه وحی که در قرآن کریم بر حفظ و تکریم آن تأکید شده و احترام به آن، پاداش رسالت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) شمرده شده بود، تعرّض کردند و عزیز دردانه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را وحشیانه به خاک و خون کشیدند!
و عجب از مدّعیان اسلام که در رسانههای خود این امر واضح تاریخی را منکر میشوند، در حالیکه خلفاء را معصوم و حتّی عادل نمیدانند، امّا سعی در تحریف تاریخ برای رسیدن به اغراض خود دارند.
اما برخی منصفانهتر برخورد کرده و اصل این ماجرای تاریخی پذیرفتهاند، ولی میگویند: حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) در پایان عمر از آن دو راضی شد؛ مستند این افراد هم روایتیست که در برخی کتب تاریخی دست چندم اهل سنّت وارد شده است.[1]
جعل این روایت به این خاطر انجام شده که عدم رضایت صديقه طاهره(سلاماللهعليها) از خلیفه اول و دوم، اصل و اساس مشروعيت خلافت آنها را زير سوال مىبرد؛ چرا كه ثابت مىكند تنها يادگار رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) ، برترين بانوى عالم و سيدهی زنان اهل بهشت با خلافت خلیفه اول و دوم مخالف بوده و از دست آنها ناراضى و خشمگين بوده است و از طرفی طبق روايات صحيحالسند و بسیار معتبری در نزد خود آنان، رضايت حضرت زهرا(سلاماللهعليها) رضايت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و خشم ایشان خشم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) است؛ پس اگر حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) از آنان راضی نبوده پس پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) هم از آنان راضی نبوده و خدا نیز از آنان راضی نبوده است.
از اين رو برخی از جاعلان، دست به كار شده و روايتى را جعل كردهاند تا ثابت كنند كه خلیفه اول و دوم پس از آن كه دختر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را به خشم آوردند، در واپسين روزهاى زندگى آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايت كردند و فاطمه(سلاماللهعليها) نيز از آنها راضى شد.
در جواب به این روایت باید گفت:
1. این روایت از حیث سندی غیر معتبر است و در کتب دست چندم اهل سنّت آمده و سند آن مرسل است.
2. بر فرض صحت سند این روایت، به علّت ناصبی بودن «شعبی» چنین روایتی از او قابل قبول نیست.[2]
3. نارضايتی حضرت زهراء(سلاماللهعليها) از آن دو در صحيحترين كتابهاى اهل سنت آمده است؛ بخارى در كتاب ابواب الخمس، مىنويسد: «فاطمه دختر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از ابوبكر ناراحت و از وى روىگردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت».[3] همچنین در كتاب المغازی مىگويد: «فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت».[4] در كتاب «الفرائض» نیز مىنويسد: «پس فاطمه از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت».[5]
ابن قتيبه نیز نقل میکند: «هنگامىكه آن دو براى عيادت آمدند، حضرت فاطمه(سلاماللهعليها) اجازه ورود ندادند؛ به اميرالمومنین(علیهالسلام) متوسل شده و آن حضرت خواستند که وساطت كند، حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) فرمود: «علیجان! خانه خانهی تو است، تو مختارى هر كسى را كه دوست دارى اجازه ورود بدهی».
اميرالمومنین(علیهالسلام) براى اتمام حجت و اينكه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مىخواستيم از فاطمه رضايت بگيريم، ولى علی نگذاشت، به آن دو اجازه ورود داد. هنگامىكه آن دو عذرخواهى كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آنها اين چنين اعتراف گرفت: «شمارا به خدا سوگند مىدهم آيا شما دو نفر از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نشنيديد كه فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است؛ هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند منرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد منرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند منرا ناراحت كرده است؟.
هر دو نفرشان اعتراف كردند: آرى ما از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) اينگونه شنيدهايم.
سپس حضرت صديقه طاهره فرمودند: «پس من، خدا و فرشتگان را شاهد مىگيرم كه شما دو نفر منرا اذيت و ناراحت كردهايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شكايت خواهم كرد». به اين نيز بسنده نكرده و فرمود: «به خدا قسم، پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد».[6]
با اين حال چگونه مىتوان باور كرد كه صديقه طاهره(سلاماللهعليها) از آن دو راضى شده باشد؟ آيا روايت بخارى مقدّم است يا روايت بيهقی؛ آنهم روايت شخصى كه دشمن اميرالمومنین(عليهالسلام) محسوب مىشده و خود نيز شاهد ماجرا نبوده است؟
4. اگر حضرت فاطمه(سلاماللهعليها) از آن دو نفر راضى شده بود، چرا وصيت كرد كه او را شبانه دفن كنند و هيچيك از كسانى را كه به وى ستم روا داشتهاند، براى تشييع جنازه و نماز خبر نكنند؟[7]
در نتيجه: حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) تا واپسين لحظات زندگیشان از خلیفه اول و دوم ناراضی و ناراحت بودند و این از مسائلىست كه در معتبرترین كتاب اهل سنت پس از قرآن، وارد شده و روايت بيهقى كه از آن استفاده كسب رضايت فاطمه(سلاماللهعلیها) شده است، به دلایل مختلف، اعتبار ندارد.[8]
--------------------------------------------
پینوشت:
[1]. بیهقی در دلائل النبوة، ج 7، ص 281: عن الشعبي قال لما مرضت فاطمة أتاها أبو بكر الصديق فأستئذن عليها فقال علي يا فاطمة هذا أبو بكر يستئذن عليك فقالت أتحب أن أأذن؟ قال نعم فأذنت له فدخل عليها يترضاها وقال والله ما تركت الدار والمال والأهل والعشيرة إلا لإبتغاء مرضاة الله ومرضاة رسوله ومرضاتكم أهل البيت ثم ترضاها حتى رضيت.
[2]. بر اساس روایتی که بلاذری نقل کرده: أنساب الأشراف، ج 4، ص 388.
[3]. صحيح البخاري، ج 3، ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير: فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.
[4]. همان، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير: فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ.
[5]. همان، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير: فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ.
[6]. الإمامة والسياسة، ج 1، ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضي الله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية: فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه. والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.
[7]. بخارى مىنويسد: فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد و به ابوبكر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند. صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير- ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مىنويسد: فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبكر سرپيچى كرد سوگند ياد كرد كه ديگر با وى سخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در تشييعش شركت نكند. تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل.
[8]. تلخیصی از پاسخ گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج).
نظرات
[سلام]
گر سال نو و بهار نزدیک شده با عیدش
میشه تو این دهه ها غم زهرا رو دیدش
ما یادمون میمونه فاطمه عشق علی ست
عشق ولایت او در دل ما ماندنی ست
[گل] [یا فاطمه شبنم درد تو بر دلهای ما رویش عشق ولایت میشود ] [گل]
سلام
شعر زیبایی بود