حرفشان را تا چه قدر قبول کنم؟

12:29 - 1395/01/07

چکیده:یکی از مسائلی که در جلسات خواستگاری مطرح می‌گردد، تعیین مقدار مهریه و نحوه‌ی برگزاری جشن عروسی و ... می‌باشد. حال سوال این است که در مقابل این مسئله، به چه صورت باید رفتار نمود؟

شرایط ازدواج

یکی از مسائلی که در جلسات خواستگاری مطرح می‌گردد، تعیین مقدار مهریه و نحوه‌ی برگزاری جشن عروسی و ... می‌باشد. مسئله‌ای که با یک عمر زندگی زوجین در ارتباط خواهد بود. حتما در اطراف خود ازدواج‌هایی را که تنها به خاطر همین مسئله صورت نگرفته دیده یا شنیده‌ایم. و یا کینه‌ها و خصومت‌هایی را که به خاطر همین مسئله در ذهن و خاطره‌ی برخی افراد ایجاد شده است را حسّ کرده‌ایم که تمام اینها حکایت از اهمیت این مسئله در ذهن و عقیده افراد دارد.
اما اینجا سوال مطرح می‌شود که در مقابل این مسئله، به چه صورت باید رفتار نمود؟ آیا می‌بایست از عقیده و توانائی خود کاملا کوتاه آمد و یا باید در مقابل خواسته‌‌های فرد مقابل ایستاد و هیچ انعطافی نداشت؟
در انجمن رهروان ولایت سوالی ارسال شده که توجه به پاسخ آن، کمک کننده خواهد بود برای رسیدن به راه حلّ این مسأله.

سـوال : با سلام. یکی از دغدغه‌هایی که برای بنده پیش آمده، دوری از تجمل‌گرایی و چشم و هم چشمی‌هایی است که معمولا در برخی از جشنهای عروسی اتفاق می‌افتد برنامه‌هایی نظير تعداد بيشتر ماشين‌هاي حمل كننده جهاز و به طبع آن انتظارات بالا از بنده و مهريه بالا و يا گرفتن جشنی پر خرج و همراه با گناه ... در حالی که هدف برای من من ازدواجی ساده و عقلاني و به دور از بريز و بپاش و فساد است با مهريه‌ای ساده و جهيزيه‌ای ساده، سفر زيارتي، وليمه ساده با تعداد نفرات كم و مراسم بدون سرو صدا و همينطور نرفتن زير دين وام‌ها!
باور کنید اصلا خسيس نيستم اما جوان هستم و شرايط مادي خوبي ندارم كه بتوانم اين توقعات را برآورده كنم و تا مدتي بايد قرض و قسط بدهم. و از این مهمتر دلیل من، اعتقادم است كه اولا هم نميخواهم گناهي باشد ثانيا نمي‌خواهم تن به ازدواجی تجملاتي و ظاهري بدهم و با آن ازدواج علاوه بر نابود کردن خودم، ديگر جوانان را هم نااميد كنم چون جوانان زيادي با من به عنوان دوست بزرگتر در تشكل هاي مذهبي و مسجد ارتباط دارند! و متاسفانه يا خوشبختانه من را به چشم الگو مي‌بينند!
می‌توانم دختری همسو با فکر خود پیدا کنم اما خانواده‌ی او را چگونه متقاعد سازم؟ در كل، چقدر از مواضعم كه همان مواضع ازدواج و شروع زندگي آسان از نظر دين است كوتاه بيايم؟ تا كجا؟

پـاسـخ : عرض سلام و احترام؛
از مطالعه دغدغه‌های شما خوشحال شدم و خداوند را شکر کردم که برخلاف ادعاهای کذب برخی از معاندین، هنوز هم ارزشهای دینی و انسانی در وجود جوانان این مرز و بوم زنده است.
اما جواب سوالات شما.
کما اینکه در مطلبی دیگر، هر گونه تفریط و کم کاری را در باب ازدواج ردّ نمودیم، این بار هم هر گونه افراط و افتادن در ورطه گناه را ردّ خواهیم نمود؛ چراکه محرّمات الهی، خطوط قرمز ما و تمامی مومنین باید باشد.
بنده به شخصه این جمله را حقیقتا نمی‌پسندم که برخی ادعا می‌کنند "یک شب هزار شب نمی‌شود" و این را یک القای شیطانی می‌دانم؛ زیرا ممکن است همان یک شب اسباب نابودی حیثیت ما را برای تمام عمر فراهم آورد!
چنانکه امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «هر وقت فکر انجام گناهی به سرتان زد، آن را مرتکب نشوید، زیرا ممکن است که خداوند در همان حال که شما را می‌بیند به عزّت و جلالش قسم بخورد که شما را نیامرزد.» (۱)
شما می‌توانید خیلی محترمانه، خواسته‌های مشروع خودتان را در جلسه خواستگاری بیان فرمایید و در قالب ادب، حتی یک قدم هم از این مواضع عقب نشینی نکنید.
یا آنها به خواسته خداوند و شخص شما احترام می‌گذارند که خب الحمدلله؛ یا اصرار خواهند داشت که به حکم خدا و خواهش‌های شما اهمّیت ندهند، که در این صورت و با توجه به نوع دید شما، باید عرض کنیم آن خانواده لایق شما نخواهند بود.
در مورد دعوت مهمان هم، هر آنچه حقیقتا در توان شما هست، مؤدبانه و مهربانانه بیان فرمایید و سعی کنید آنها را قانع نمایید تا بپذیرند، اما اگر به هر دلیل آنها از شما توقع رستوران و هتل خاص، با تعداد مهمان‌های خاصّی را داشتند، به نظرم شروع خوبی نخواهد بود و مصداق این بیت خواهید شد: « خشت اول گر نهد معمار کج ::: تا ثریا می رود دیوار کج »
اما در مورد مهریه؛ عقیده بنده به شخصه  این استکه حداقل باید دو شرط در تعیین مهریه لحاظ گردد:
۱ – خودداری جدّی از قبول و پیشنهاد مهریه‌های نجومی و غیر متعارف که سبب چشم و هم چشمی می‌شود و بر اساس روایات از شومی دختر محسوب خواهد شد.(۲)
۲ – لحاظ توانایی مادّی داماد.
در این مورد هم پیشنهادم به شما لحاظ همین دو مسئله هست. شما باید ببینید چه مقدار مهریه، حقیقتا در توان‌تان می‌باشد که پرداخت کنید، و البته در این مورد انصاف را مراعات نموده و ایده‌آل‌گرا هم نباشید؛ پس اگر مثلا خانواده دختر ۱۱۰ سکه را اصرار داشتند و حقیقتا هم پذیرش این مقدار در توانایی شما بود، آن را قبول بفرمایید، و نگویید که من فقط از عدد ۱۴ خوشم می‌آید! اما اگر مقداری را گفتند که حقیقتا در توان‌تان نیست، به نظرم قبول نفرمایید.

امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و در نهایت خوشبخت شوید.
-----------------------------------------------------------------
پی‌نوشت:
۱ - مَنْ هَمَّ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یَعْمَلْهَا فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ‏ الْعَبْدُ السَّیِّئَةَ فَیَرَاهُ الرَّبُّ فَیَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَغْفِرُ لَكَ أَبَداً [وسائل الشیعه ج ‏۱۵ ص ۳۱۳]
۲ - أَنَّ مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْأَةِ قِلَّةَ مَهْرِهَا وَ مِنْ شُؤْمِهَا كَثْرَةَ مَهْرِهَا؛ از برکت زن، کم بودن مهریّه‌ی اوست؛ و از شومی زن، زیادی مهریّه‌ی اوست [من لا يحضره الفقيه ج‏۳ ص ۳۸۷]

همین بحث را در انجمن رهروان ولایت می‌توانید مشاهده فرمائید: http://btid.org/node/81632

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 2 =
*****