چکیده:یکی از بحثهای مهم و پرچالش در عالم اسلام، مسأله «بدعت» و «سنت» است که زیربنا و شالودۀ فکری و اعتقادی مذاهب اسلامی، به خصوص فرقه ضالۀ وهابیت را میسازد. به طوری که بسیاری از مشکلات امروز جهان اسلام نشأت گرفته از تعریف بدعت و تقسیم بندی آن میباشد.
یکی از بحثهای مهم و پرچالش در عالم اسلام، مسأله «بدعت» و «سنت» است که زیربنا و شالودهی فکری و اعتقادی مذاهب اسلامی، به خصوص فرقه ضاله وهابیت است؛ به طوریکه بسیاری از مشکلات امروز جهان اسلام نشأت گرفته از تعریف بدعت و تقسیمبندی آن میباشد.
در این مقاله تعریف کلی بدعت را از دیدگاه اهل سنت بیان میکنیم و به برسی تقسیمبندی بدعت از دیدگاهشان میپردازیم. و اینکه آیا اساساً میتوان بدعت را به بدعت حسنه و سیئه تقسیم نمود و ریشه و علت این نوع تقسیم را مورد بررسی قرار میدهیم.
تعریف بدعت
در پست گذشته تعریف بدعت را از دیدگاه بزرگان اهل سنت از جمله ابن حجر عسقلانی و هیثمی بیان کردیم. جوهری و ابن منظور نیز از لغتشناسان برجسته اهل سنت در تعریف بدعت میگویند: «بدعت یعنی نوآوری و اضافه کردن در دین بعد از کامل شدن آن».[1]
بنابراین اگر بخواهیم بدعت را در یک جمله تعریف کنیم، میگوییم: «بدعت، یعنی به دین، چیزی افزوده شود که هیچ دلیلی در آن وجود نداشته باشد».
اقسام بدعت
فقها و بزرگان اهل سنت آمدهاند بدعت را به «بدعت حسنه » و «بدعت سیئه» تقسیم کردهاند. «ابن حجرعسقلانی» از «شافعی» نقل میکند که: «شافعی گفته است که بدعت دو گونه است: بدعت پسندیده و بدعت ناپسند. هر بدعتی که موافق سنت باشد، بدعت پسندیده است و هر بدعتی که مخالف سنت باشد، بدعت ناپسند است».[2]
ابن حجر در ادامه این تقسیم میگوید: «چیزهای جدیدی که در دین ایجاد میشود بر دو قسم است: قسمی مخالف کتاب و سنت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و کلام صحابه و اجماع است و این بدعت، گمراهی است. اما قسمی از امور خیر ایجاد میشود که مخالف کتاب و سنت و اجماع نیست و این موارد جدید ایجاد شده در دین مورد مذمت نیست». علت و ریشه این تقسیم بدعتی است که خلیفه دوم در نماز جماعت تراویح بنیان گذاشت و گفت: «این بدعت خوبی است».[4]
از همین رو بزرگان اهل سنت برای آنکه این عمل خلیفه دوم را سرپوش بگذارند و آن را توجیح کنند، اینگونه بدعت را تقسیم کردند.
این در حالی است که جناب مسلم نیشابوری و نسائی و ... در بیان بدعت از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقل کردهاند که حضرت فرمود: «تمام بدعتها گمراهی است و نتیجه تمام گمراهیها آتش جهنم است».[5]
حضرت در این بیان از کلمه«کل» استفاده نمودهاند و فرمودند:«كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ». و هر گاه این کلمه و امثال آن در یک جمله بیاید، مانع از هر گونه تخصیصی میشود.
ولی آقای قسطلانی میگوید: «حدیث "كل بدعة ضلالة" از عموماتی است که تخصیص خورده است. و عمر با جمله «نعم البدعه» تخصیص خوردن عام را در نظر داشته است... نماز تراویح در ماه رمضان بدعت نیست؛ زیرا پیغمبر فرمود: «بعد از من به ابوبکر و عمر اقتدا کنید». و وقتی تمام صحابه با عمر همراهی کردند در اقامه نماز تراویح، اسم بدعت از نماز تراویح زائل میشود».[6]
بسیار جالب است که جناب قسطانی و ابن حجر و ... وقتی به اینجا میرسند، هیچ چارهای جز نقض این قاعده و فرمایش حضرت ندارند.
اما عدهای دیگر از جمله جناب«صالح فوزان» عضو لجنه دائم افتاء عربستان سعودی جانب انصاف را رعایت نمودهاند و منکر اینگونه تقسیمبندی شده و میگوید: «کسی که بدعت را به حسنه و سیئه تقسیم کرده است، هیچ دلیلی ندارد. و تمام انواع بدعتها سیئه هستند. برای اینکه پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «تمام بدعتها گمراهی است و هر گمراهی در آتش است» و ...»[7]
بنابراین فرمایش رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در بیان بدعت غیر قابل تخصیص میباشد و تقسیم بدعت به بدعت حسنه و سیئه هیچ وجه و مدرک شرعی نداشته است. و دلایلی که اهل سنت بر این تقسیم ارائه میکنند، از بنیانی سست برخوردار است که در این پست به برسی ادله اهل سنت بر حجیت سنت خلفا و صحابه پرداختهایم و سستی و ضعف آن را به اثبات رساندهایم.
___________________________________
پینوشت
[1]. صحاح اللغه، جوهری، ج 3، ص 1184؛ لسان العرب، ج 8، ص6.
[2]. فتح الباری، ج 13، ص 253.
[3].همان.
[4]. صحیح بخاری، ج 3، ص 45، ح 2010.
[5]. صحیح مسلم، ج 2، ص 592، ح 867؛ سنن کبری نسائی، ج1، ص 550، ح 1786. متن عربی: «كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَكُلَّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ»
[6]. ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، ج3، ص 426.
[7]. المنتقی من فتاوی الفوزان، ج 16، ص 1، فتوای شماره 94.