چکیده: نباید اشخاص به تصور آزادی شخصی بخواهند هنجارها و اخلاق اجتماعی را نیز مورد هجمه قرار دهند که در هیچ جای دنیا آزادی فردی نمیتواند ابزاری برای هنجارشکنی اجتماعی قرار گیرد.
امروزه مشاهده میشود که برخی از حجاب ستیزیها به بهانه آزادی شکل میگیرد و این بحث مطرح میشود که اسلام مهد آزادی است پس نباید اجبار به حجاب در آن جایی داشته باشد و زنان حق آزادی انتخاب حجاب را داشته باشند و نتیجهگیری میکنند که اجبار به حجاب مخالف آزادی است که اسلام منادیان است.
در پاسخ به این ابهام باید بیان شود که اخلاق اسلامی در پاس داشت آزادی افراد مفهوم فراگیری است که نباید اشخاص به تصور آزادی شخصی بخواهند هنجارها و اخلاق اجتماعی را نیز مورد هجمه قرار دهند که در هیچ جای دنیا آزادی فردی نمیتواند ابزاری برای هنجارشکنی اجتماعی قرار گیرد، چنانکه متفکران غربی ازجمله کانت نیز تقابل آزادی فردی با اخلاق اجتماعی نپذیرفته و تأکید میکند: «آزادی مستغنی از اِعمال قانون اخلاقی نیست و رعایت آن را در تحقق آزادی مقبول، ضروری است»[1]
جان استوارت میل، هم تأکید میکند: «آزادی، عبارت است از اینکه هر انسانی بتواند مصلحت خویش را به شیوه موردنظر خود، دنبال کند، مشروط به اینکه به مصالح دیگران، آسیبی نرساند».[2]
بهوضوح مشاهده میشود که در تعارف روشنفکران غربی نیز تقابل آزادی فردی با اخلاق و هنجارهای اجتماعی پذیرفته نیست و در این تعریف آزادی فردی نیز، قید «مشروط به اینکه به مصالح اخلاقی دیگران آسیب نرساند» گنجاندهشده زیرا، در نگاه آنان، آن آزادی که مزاحم با مصالح دیگران باشد، آزادی مقبول و پذیرفته عقلا نخواهد بود.
ازنظر شریعت اسلامی و آموزههای اخلاق دینی نیز هر انسانی آزاد آفریده شده است و میتواند هرگونه که میخواهد و انتخاب میکند، زندگی کند. کافر یا مؤمن خوشبخت یا بدبخت. اما در عالم قانونگذاری و تشریع قوانین اجتماعی نمیتواند هرگونه که خواست رفتار نموده و اخلاق اجتماعی را خدشهدار کند.
بنابراین خداوند متعال انسان را بدون هیچ تردیدی آزاد آفریده است و این دائر مدار کمال اخلاقی آدمی و حسن تکلیف ثواب و عقاب است، یعنی انسان آزاد آفریده شده تا کمال آدمی بی معنا نشده و به سرانجام خود برسد و مبنای ثواب و عقاب مفهوم و معنادار باشد، علاوه بر آزادی تکوینی نوع دیگری از آزادی به نام آزادی در تشریع و قانونگذاری وجود دارد، البته با مبنایی متفاوت از نوع نخست، ودر عالم حقوق و سیاست سخن از این نوع آزادی است. یعنی چرا انسان «نباید» آزاد باشد، نه این که چرا انسان آزاد «نیست». اولي آزادی در عرصه هست ها است و دومی آزادی در عرصه بایدهاست. آزادی تشریعی، آزادی انسان از نگاه شرع و نظام قانونگذاری او است.
چرایی محدودیت در آزادی اجتماعی، به فلسفه قانونگذاری باز میگردد. این جا است که نظامها و مکاتب حقوقی از یکدیگر جدا و متمایز میشوند. در نظامهای غربی قانون برای این گذاشته میشود که انسان در دنیا راحت و ایمن زندگی کند و در اسلام قانون برای این وضعشده است که اجتماع انسانی در دنیا و آخرت بااخلاق و امن زندگی کند. حیات دنیوی و اخروی او از خطرات محفوظ باشد. به همین خاطر بر او هر عمل فردی یا اجتماعی که حیات مادی و معنوی و رشد و تکامل دنیوی و اخروی او را تهدید میکند، ممنوع و حرام میشود.
لذا برخی از محدودیتهایی که در شریعت برای زندگی انسانی وجود دارد به دلیل نقشی است که در سلب امنیت دیگران و تضییع حقوق افراد جامعه دارند، مانند:
تعدی به مال و جان و ناموس و عرض دیگران، تعدی به حقوق دیگران، ایجاد مزاحمت برای دیگران، تظاهر به منکرات، تخلف از مقررات حکومتی و عدم رعایت مصالح نظام، اهانت به مقدسات و... هرکدام به نحوی در حیات معقول آدمی خدشه وارد میکند، بهعنوان مثال از مواردی که آزادی انسان، شرعاً، محدود میشود، تظاهر به منکرات در محیط جامعه است. گاهی تظاهر به برخی از منکرات، موجب استحقاق حد و گاه موجب تعزرمی گردد.
محدودیت آزادی شهروندان در برابر مقررات، ویژه حکومت اسلامی نیست، بلکه مورد تصدیق و تأکید همه نظامهای حکومتی جهان است منتها در هر نظام حقوقی این مجازاتها بر مبنایی خاص خود جعل و اجرا میشود. در نظامهای سکولاریستی و دموکراتیک برای تضمین بخشیدن به اجرای مقاصدی که در آن نظامها تعبیه شده است و در اسلام هم برای تأمین اهدافی که در این نظام موردنظر است. اگر در اسلام تفاوتهایی با دیگر نظامها در نوع و عامل مجازاتها مشاهده میشود به دلیل تفاوتهایی است که در اهداف اجتماعی وجود دارد و اکنون مجال پرداختن به آنها نیست.
نکته بسیار مهمی که نباید از آن غفلت نمود آثار متعدد بدحجابی و بیحجابی در مفاسد اخلاقی و اجتماعی است. هرکدام از این ناهنجاریها آثار مخربی هم از بُعد فردی و هم از بعد اجتماعی دارند که اگر اسلام از آنها نهی نموده به دلیل مصالح و فوائد است که در صورت ترک آنها نصیب فرد و جامعه میشود، مانند: مصونت جامعه و خانواده از اضمحلال، كاهش جرم و جنایت، رسیدن انسانها به کمال و زدودن موانع رشد و تعالی انسان، ایجاد جامعهای امن، بانشاط و سرشار از معنویت است.
--------------------
پینوشت:
[1]. فصلنامه حکومت اسلامی، ظهیری، عباس، شماره 17، مقاله حدود آزادی از نگاه کلام و فقه و عرفان.
[2]. رساله آزادی، جان استوارت میل، ترجمه جواد شیخ الاسلامی، ص 27
نظرات
باید به این نکته توجه داشت که خداوند متعال انسان را بدون هیچ تردیدی آزاد آفریده است و این دائر مدار کمال اخلاقی آدمی و حسن تکلیف ثواب و عقاب است، یعنی انسان آزاد آفریده شده تا کمال آدمی بی معنا نشده و به سرانجام خود برسد و مبنای ثواب و عقاب مفهوم و معنادار باشد، علاوه بر آزادی تکوینی نوع دیگری از آزادی به نام آزادی در تشریع و قانونگذاری وجود دارد، البته با مبنایی متفاوت از نوع نخست، ودر عالم حقوق و سیاست سخن از این نوع آزادی است. یعنی چرا انسان «نباید» آزاد باشد، نه این که چرا انسان آزاد «نیست». اولي آزادی در عرصه هست ها است و دومی آزادی در عرصه بایدهاست. آزادی تشریعی، آزادی انسان از نگاه شرع و نظام قانونگذاری او است.
چرایی محدودیت در آزادی اجتماعی، به فلسفه قانونگذاری باز میگردد. این جا است که نظامها و مکاتب حقوقی از یکدیگر جدا و متمایز میشوند. در نظامهای غربی قانون برای این گذاشته میشود که انسان در دنیا راحت و ایمن زندگی کند و در اسلام قانون برای این وضعشده است که اجتماع انسانی در دنیا و آخرت بااخلاق و امن زندگی کند. حیات دنیوی و اخروی او از خطرات محفوظ باشد. به همین خاطر بر او هر عمل فردی یا اجتماعی که حیات مادی و معنوی و رشد و تکامل دنیوی و اخروی او را تهدید میکند، ممنوع و حرام میشود.