چکیده:گاهی مخالفان اسلام، تلاش دارند، که چهره زیبای خاتم پیامبران(صلیاللهعلیهوآله) را ناپسند جلوه دهند، و یکی از عواملی که مستمسک ایشان برای این امر واقع شده است، ازدواجهای متعدد رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) است. از اینرو در ادامه تلاش میکنیم که به یکی از ازدواجهای ایشان اشارهای داشته باشیم، و سبب ازدواج پیامبر با این خانم را مورد تحلیل قرار دهیم.
رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) فردی است که عرب جاهلی را از اوضاع نابسامان خویش خارج کرد، و راه و روشی جدید برای هدایت جامعه بشری به ارمغان آورد و تمدن بزرگی را پایهگذاری کرد.
زحمات پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برای گسترش اسلام نه تنها از سوی طرفدارانش بیان شده، بلکه از دید افراد غیر مسلمانی که انصاف داشتندهاند، نیز پوشیده نمانده است، آنچنان که "لامارتین" سیاستمدار فرانسوی، در مورد رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) اینگونه میگوید: «اگر بزرگی هدف، کم بودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفتانگیز، سه محور سنجش هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگ مردان تاریخ کنونی را با حضرت محمد دارد. این مرد نه فقط ارتشها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسلهها بلکه میلیونها نفر یعنی یک سوم از ساکنان کرة زمین و حتی بیش از آن را به جنبش و حرکت واداشت.»[1]
با این وجود گاهی مخالفان اسلام، تلاش دارند، که چهره زیبای خاتم پیامبران(صلیاللهعلیهوآله) را ناپسند جلوه دهند، و یکی از عواملی که مستمسک ایشان برای این امر شده است، ازدواجهای متعدد رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) است. از اینرو در ادامه تلاش میکنیم که به یکی از ازدواجهای ایشان اشارهای داشته باشیم، و سبب ازدواج پیامبر با این خانم را مورد تحلیل قرار دهیم.
یکی از همسران رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) فردیست، به نام زینب که پدرش خزیمهبن حارث بن عبدالله هلالیه است[2] وی به خاطر مهر و عطوفتی که در دوران جاهلیت نسبت به مساکین و یتیمان داشته است، به «امالمساکین» معروف شد.[3]
زینب، قبل از ازدواج با رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) با «طفیل بن حارث بن عبد المطلب» ازدواج میکند و بعد از مدتی، از وی طلاق گرفته و به همسری، برادر طفیل «عبیده بن حارث» در میآید.[4]. عبیده نیز در جنگ بدر زخمی شده و در سن شصت و چهار سالگی در صفراء به دیار باقی میشتابد.[5]
پس از شهادت عبیده، رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از زینب خواستگاری کرد، و وی به همسری ایشان مفتخر گردید[6] ولی این ازدواج مدت زیادی طول نکشید و سه ماه بعد از ازدواج با رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) دار فانی را وداع گفت.[7]
تاریخ در مورد او مطلب زیادی نقل نکرده است و جزء معدود همسران پیامبر است که هیچ حدیثی از وی نقل نشده است.
ازدواج رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در این زمینه نمیتواند برخواسته از هوس و امیان نفسانی باشد، آنچنان که تاریخ گواهی داده است، زیرا که ازدواج با خانمی که بیوه بوده است، و دو ازدواج در زندگی خویش داشته است و در سن پیری است، نمیتواند مورد رغبت مردان باشد، از این رو علت این ازواج را باید در جای دیگر جستجو کرد.
آنچه به نظر میرسد این است که چون زینب دارای جایگاه و منزلت بالایی بود، آنچنان که به وی لقب «مادر محرومان» را داده بودند، ازدواج رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) با چنین بانویی که همسر شهید است نشانه تقدیر از اوست. بنابراین ازدواج پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) با او که اواخر عمر خود را سپری میکرد، جز برای تجلیل از او و آبرو بخشیدن به وی و الگو سازی برای دیگران، معنایی نمیتواند داشته باشد.[8]
_____________________________________________________
پینوشت
[1]. نشریه سیاحت غرب، ش38، شهریور1385، ص5.
[2]. ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1990،ج8، ص91.
[3]. ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بیتا،ج2، ص648/ طبقات الکبری، پیشین، ص91 و ابن جوزی؛ المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء و مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1992،ج3، ص161 و انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1996،ج1،ص429.
[4]. طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967،ج2، ص545 و المنتظم، پیشین، ص161 و انساب الاشراف، پیشین، ص429 و طبقات الکبری، پیشین، ص91.
[5]. انساب الاشراف، پیشین، ص429.
[6]. تاریخ طبری، پیشین،ج11، ص596 و ابن عساکر؛ تاریخ دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1415،ج3، ص206 و طبقات الکبری، پیشین، ص91.
[7]. ابن حجر؛ فتح الباری، دارالمعرفه، بیروت، چاپ دوم،ج1، ص324 و خلیفه بن خیاط؛ تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1995، ص27 / بعضی نیز بر این عقیده هستند که وی هشت ماه بعد از ازدواج با رسول خدا درگذشته است. نهایة الإرب ، پیشین، ص178 و تاریخ طبری، پیشین، ج11، ص596 و طبقات الکبری، پیشین، ص91.
[8]. علامه طباطبایی،ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامي، ج4،ص309.