-حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) پس از آن که ابوبکر ادعای مالکیت فدک و شاهدان ایشان را رد کردند، فدک را به عنوان ارث پدرى مطالبه کرد، چرا که در اینصورت خلیفه اول نمی توانست منکر آن و ارث بردن حضرت شود؛ زیرا فدک از جمله املاک شخصی پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) بود و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) يگانه فرزند رسول خدا(صلىالّلهعليهوآله) و وارث ایشان بوده است.
ماجرای فدک و مطالبه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) از خلیفه اول یکی از مباحث مهم در حوزه امامت است که با احتجاجات و استدلالهای فراوان از سوی شیعه و سنی همراه بوده است و هر یک سخنها و استدلالهایی را در این مسأله بیان کردهاند. ما در این نوشتار برآنیم بدون هیچ جانب نگری و کاملا بیطرفانه این ماجرا را تنها از منابع معتبر اهل سنت مورد بررسی قرار دهیم تا حقیقت بر همگان روشن گردد.
در پست گذشته اثبات کردیم که فدک ملک شخصی رسول خدا(صلىالّلهعليهوآله) بود و ایشان آن را به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) بخشید و بیان کردیم که پس از غصب آن توسط خلیفه اول، ابتدا فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) فدک را از طریق ملک شخصی مطالبه کرد و بر آن شاهد آورد، و چون این ادعا رد شد، از طریق ارث آن را مطالبه کرد. چرا که فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) تنها فرزند رسول خدا(صلىالّلهعليهوآله) بود و بى ترديد آن چه از مملوکات و حقوقِ شخص فوت شده بر جا میماند از آن وارث خواهد بود و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) يگانه وارث رسول خدا(صلىالّلهعليهوآله) بود.
از آن جا که ابوبكر در پس ندادن فدک اصرار داشت، نه مى توانست منکر آن شود كه فدك ملك پيامبر(صلىالّلهعليهوآله) نیست و نه آن که بگوید فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) فرزند رسول خدا(صلىالّلهعليهوآله) نیست، به همین دلیل حضرت، فدک را به عنوان ارث پدرى مطالبه کرد تا جای هیچ انکاری از سوی خلیفه باقی نماند.
فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) برای احقاق حق خویش و پس گرفتن فدک از هیچ کاری کوتاهی نکرد و استدلال های متعددی ارائه کردند. حضرت به ابوبكر فرمود: «وقتی تو بميری، چه كسی از تو ارث می برد؟»
ابوبكر گفت: «فرزندانم و خانواده ام».
حضرت فرمود:«آيا دختر تو از تو ارث میبرد و من از پدرم ارث نمی برم؟!»[1]
حضرت به آیه قرآن نیز استناد کرد و فرمود: «تو میدانی كه ما وارث رسول اللّه(صلىالّلهعليهوآله) هستيم و طبق اين آيه «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ ... [أنفال/41] و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و براى خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است» آنچه كه از خمس خيبر و فدك و ... هست، ملك رسول اللّه(صلىالّلهعليهوآله) است و بايد آنها را به ما بدهی».[2]
صدیقه کبری(سلاماللهعلیها) برای پس گرفتن فدک و در پاسخ به این استدلال ابوبکر که انبیا از خود ارث باقی نمیگذارند، با آیات قرآن کریم محاجه می کند و پاسخ او را می دهد. ابوبكر گفت: رسول الله(صلىالّلهعليهوآله) فرمود: «ما ارث باقی نمی گذاريم و هر چه از ما باقی بماند، صدقه است». علی(علیهالسلام) فرمود: در قرآن آمده است: «حضرت داود از حضرت سليمان إرث برد» و حضرت زكريا به خداوند فرمود: «فرزندی به من بده تا از من و از آل يعقوب إرث ببرد». ابوبكر گفت: تو راست می گویی. تو بهتر از ما می دانی و اعلم هستی. علی(علیهالسلام) فرمود: اين منطق كتاب خداوند است كه می گويد انبيا ارث می گذارند. سپس علی(علیهالسلام)، فاطمه(سلاماللهعلیها) و عباس ساكت شدند و رفتند».[3]
بخاری و مسلم دو پیشوای بزرگ اهل سنت ماجرا را از زبان عایشه چنین نقل میکنند: «فاطمه(سلاماللهعلیها) دختر رسول الله(صلىالّلهعليهوآله) ارث پدری اش را از ابوبكر طلب كرد. ابوبكر به او گفت: رسول الله(صلىالّلهعليهوآله) گفته است: ما ارث باقی نمی گذاريم و هر چه كه از ما بماند، صدقه است. فاطمه(سلاماللهعلیها) از ابوبكر غضب ناك شد و او را طرد كرد و با وى سخن نگفت تا از دنيا رفت».[4]
در بعضی از نقل ها از جمله نقل حلبی آمده است که پس از مناظره و احتجاجات حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) ابوبکر فدک را باز گرداند، اما خلیفه دوم مانع آن شد. حلبی می نویسد: «ابوبكر نامه فدك را برايش نوشت، در اين هنگام عمر وارد شد و پرسيد: اين چيست؟ ابوبكر پاسخ داد: نامه اى براى فاطمه(سلاماللهعلیها) درباره ارث پدرش نوشته ام؟ عمر گفت: براى مسلمانان چه خواهى داد؟ مگر نمى دانى كه عرب عليه تو قيام كرده است؟ آن گاه عمر نامه را گرفت و آن را پاره كرد».[5]
جای تامل و شگفتی دارد که چطور می شود خلیفه اول از این استدلال ها قانع می شود و فدک را باز می گرداند اما عمر بن خطاب مانع این عمل می شود. این عمل عمر اولا مخالفت با ابوبکر خلیفه مسلمین بود و ثانیاً ظلم در حق فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) و غصب حق ایشان بود.
سخن در این است که یا فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) براستی در ادعای خویش راستگو بوده و خلیفه اول و دوم غاصب فدک و پایمال کننده حق دختر رسول الله(صلىالّلهعليهوآله) هستند؟ و یا آن که نعوذ بالله حضرت دروغ گفته است و به اشتباه خواسته چیزی را که حق او نبوده، به زور تصاحب کند؟ با نگاهی به خود منابع اهل سنت در می یابیم که حتی تصور دروغ و اشتباه کردن از حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) ممکن نیست.
تنها کسی که به اجماع شیعه و سنی، هیچ شک و شبهه ای در نزول آیه تطهیر: «إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛[احزاب/۳۳] همانا خداوند میخواهد از شما اهل بیت پلیدی را بزداید و شما را پاکیزه و مطهّر گرداند». در حق او وجود ندارد و مصداق اتم آن می باشد، فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) است.[6] آیا چنین کسی که رسول خدا(صلىالّلهعليهوآله) در حق او فرمودند: «سرور زنان بهشت و سرور زنان مؤمن است»[7] چطور می تواند از او گناه و اشتباه سر بزند؟
حاکم نیشابوری در روایت صحیح نقل می کند: «يحی بن عباد از پدرش(عباد) نقل كرده است كه وقتی نزد عايشه از فاطمه دختر پيامبر(صلىالّلهعليهوآله) سخن به ميان میآمد، میگفت: هيچ كسی را راستگو تر از فاطمه نديدم جز آن كسی كه او را به دنيا آورده است(منظور رسول خدا(صلىالّلهعليهوآله) است)».[8]
بنابراین صدیقه طاهره هرگز اشتباه و دروغ از او سر نمی زند و مخالفت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با این حدیث ثابت می کند که حدیث «لا نورث ...» جعلی و دروغ بوده است. و با این وصف تنها یک وجه بیشتر باقی نمی ماند و آن که خلیفه اول و دوم در این راه اشتباه کردند و همان طور که اشاره شد، تنها بهانه ی عمر از پاره کردن نامه، ایستادگی در برابر قیام عرب علیه خلافت و خواباندن آشوب ها وخلع سلاح کردن بنی هاشم بود.
____________________________________
پینوشت
[1]. المعجم الأوسط، أبو القاسم سليمان بن أحمد الطبراني، دار الحرمين القاهرة - 1415، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد , عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ج4، ص104؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة مصر، ج1، ص10 ـ البداية والنهاية، إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء، دار النشر: مكتبة المعارف بيروت، ج5، ص309 ـ السيرة النبوية لابن كثير، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي الدمشقي (المتوفى : 774هـ)، ج4، ص573(براساس نرم افزار جامع الکبیر).
[2]. تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى، ج3، ص24.
[3] . الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري، دار صادر، بيروت، ج2، ص315. «جاءت فاطمة إلي أبي بكر تطلب ميراثها و جاء العباس بن عبد المطلب يطلب ميراثه و جاء معهما علي، فقال أبو بكر: قال رسول الله: لا نورث، ما تركنا صدقة و ما كان النبي يعول فعلي، فقال علي: «وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ (سوره نمل/آيه16)» و قال زكريا: «يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آَلِ يَعْقُوبَ (سوره مريم/آيه6)». قال أبو بكر: هو هكذا و أنت و الله تعلم مثلنا أعلم، فقال علي: هذا كتاب الله ينطق! فسكتوا و انصرفوا.
[4]. صحیح البخاری، محمد بن إسماعيل، دار ابن كثير, اليمامة بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د.مصطفى ديب البغا، ج6، ص 2474؛ صحيح مسلم، مسلم بن الحجاج، دار إحياء التراث العربی بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، 1378.
[5]. السيرة الحلبية في سيرة الأمين المأمون، علي بن برهان الدين الحلبي، دار المعرفة - بيروت - 1400، ج 3 ص488.
[6]. صحيح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج7، ص 130، ح 6414؛ سنن الكبرى، أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي، دار النشر: دار الكتب العلمية بيروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري , سيد كسروي حسن ، ج5، ص113؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة مصر، ، ج 6، ص 323.
[7].صحیح بخاری، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار ابن كثير, اليمامة بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د.مصطفى ديب البغا،ج3، ص1326.
[8]. المستدرك علي الصحيحين، الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ -1990، ج 3، ص 175. « عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، أَنَّهَا كَانَتْ إِذَا ذُكِرَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: " مَا رَأَيْتُ أَحَدًا كَانَ أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْهَا إِلا أَنْ يَكُونَ الَّذِي وَلَدَهَا ".هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ».