جود و بخشش امام حسن(علیهالسلام) مورد اعتراف خاص و عام است.
امام حسن(علیهالسلام) در شب نیمه ماه مبارک رمضان سال دوم یا سوم قمری در مدینه منوره متولد شد.[1] پس از تولد، حضرت فاطمه(علیهاالسلام) او را برای نامگذاری خدمت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) آورد، آن حضرت فرمود: «من در نامگذاری او بر رسول خدا(ص) پیشی نمیگیرم». پس او را به نزد رسول الله(صلی الله علیه و آله) آوردند، ایشان فرمودند: «من در نام گذاری او بر خداوند(عزوجل) پیشی نمی گیرم». در این هنگام خداوند به جبرئیل فرمود: «محمد(صلیاللهعلیهوآله) صاحب فرزندی شده، فرود آی و به او سلام برسان و تبریک بگو و بگو که علی(علیهالسلام) نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسی(علیهالسلام) است، پس نام فرزند هارون را بر او بگذار». جبرئیل فرود آمد و پس از ابلاغ سلام و تبریک، عرض کرد: «خداوند به تو امر کرده که نام فرزند هارون را بر او بگذاری». حضرت فرمود: «نام او چه بوده است؟» عرض کرد: «شبر». حضرت فرمود: زبان ما عربی است، جبرئیل عرض کرد: پس نام او را «حسن» بگذار و پیامبر نیز چنین کرد.[2]
فضائل و مناقب امام حسن(علیهالسلام) زیادتر از آن است که در این نوشتار بیاید، از اینرو ما تنها به یکی از فضائل اجتماعی آن حضرت اشاره میکنیم:
یکی از ویژگیهای مهم امام حسن(علیهالسلام) کریم و بخشنده بودن آن حضرت است، به گونهای که سیوطی در کتاب خویش مینویسد: «امام حسن(علیهالسلام) هيچ گاه نیازمندی را رد نكرد و در برابر درخواست او نه نگفت، و چون به آن حضرت عرض شد: چگونه است كه هيچ گاه فقیری را رد نمیكنيد؟ پاسخ داد من نیازمند درگاه خدا و راغب به پيشگاه اويم، من شرم دارم كه خود درخواست كننده باشم و فقیری را رد كنم، و خداوند نعمتهای خویش را بر من فرو ریخته است و من نیز متعهد شدهام که نعمتش را به مردم بدهم و ترس آن را دارم كه اگر عادتم را ترك كنم، اصل آن نعمت از من دريغ شود». امام(علیهالسلام) به دنبال اين گفتار اين دو شعر را خواندن که ترجمه آن بدین شرح است: «هرگاه نیازمندی نزد من میآید به او میگویم: خوش آمدی ای كسی كه بخشیدن به او بر من واجب است و باید آن را سریع انجام دهم ** و كسی كه فضيلت او برتر است بر هر فاضل، و بهترين روزهای جوانمرد روزی است كه مورد درخواست نیازمدی قرار بگیرد».[3]
در کتب تاریخی این گونه آمده است که آن حضرت دو بار کل داراییاش را در راه خدا بخشید و سه بار نیز اموالش را دو قسمت کرد: نیمی را برای خود و نیمی را به نیازمندان بخشید[4] در مورد جود و احسان آن حضرت مطالب زیادی در تاریخ نقل شده است که ما تنها به دو مورد از آن اشاره میکنیم:
1. روزی سائلی خدمت آن بزرگوار آمد و اظهار فقر کرد و برای آن حضرت دو بیت شعر خواند که مضمون آن چنین است: «چیزی ندارم که بفروشم و حوایج خود را رفع کنم، و حالم برگفتهام گواه است و فقط آبرویم مانده، که می خواستم فروخته نشود؛ ولی امروز تو را خریدار یافتم، آبرویم را بخر و مرا از فقر نجات ده!» حضرت به آن کسی که تهیه مخارج در دستش بود، فرمود: «هر چه داری به این مرد بده که من از او خجالت می کشم!» دوازده هزار درهم موجودی را به او داد، چنانکه برای مخارج آن روز چیزی نماند، و جواب دو شعر را نیز چنین داد: «تو از ما با عجله چیزی خواستی، آنچه بود دادیم و بسیار کم بود*** بگیر و آنچه داشتی -آبرو- حفظ کن و گویا که ما را ندیده ای و به ما چیزی نفروخته ای».[5]
2. انس مىگويد: «يكى از كنيزان امام مجتبى(عليهالسلام) به آن حضرت دسته گلى هديه داد، آن بزرگوار به او فرمود: «تو در راه خدا آزاد هستى». از آن حضرت علّت اين عمل را پرسيدم، فرمود: خداوند متعال (در قرآن) ما را اين گونه تأديب كرده و فرموده است: «وَإِذَا حُيِّيْتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا[نساء/86] هرگاه كسى شما را ستايش كند، شما نيز بهتر از آن پاسخ دهيد» و بهتر از تحيّت و هديه او، آزاد نمودن او بود».[6]
_____________________________________________________________________________
پینوشت
[1]. اصول کافی، کلینی، دارالاضواء، ج 1، ص461؛ بحارالانوار، مجلسی، دار احیاء التراث العربی، ج 44، ص134.
[2]. الامالی، شیخ صدوق، موسسة الاعلمی، ص116.
[3]. كنز المدفون، سيوطی، چاپ بولاق، مصر، ص 234.
[4]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۹؛ ابن اثیر، اسد الغابة، بیروت، دار الفكر، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۹۰.
[5]. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، دليل ما، قم، 1379ش، ج1، ص532.
[6]. مناقب آل ابیطالب(عليهمالسلام)، ابن شهرآشوب، علامه، قم، 1379ش، ج4، ص18.