ازدواج با دختری که قبلا رابطه جنسی داشته

واقعا چرا اینجوری هستین شما پسرا چرا خودتون رو عابد و زاهد میدونین وقتی یه دختر میگه پشیمونم واقعا پشیمونه چرا انقد اذیتش میکنىد اون اعتماد کرده به شما و حقیقت زندگیش رو گفته خوب بود بگه من رنگ افتابم ندیدم و با هیچ پسری نبودم اقا پسرا یه ذره بخشش داشته باشید و به طرف مقابل فرصت جبران اشتباهشون رو بدید خواهش میکنم من واقعا دلم به حال خودمون میسوزه

سما خانم به نظرم من با شهرام موافقم ما نخواستیم خودمونا عابد و زاهد نشون بدیم ولی برای چی باید دخترها هر کاری دلشون میخواد بکنن و ما با گذشته مزخرفشون که گند زدن توش زندگی کنیم و همچی یادمون بره .. نه بزار یه چیزی را برات روشن کنم دخترا وقتی میخوان ازش تحقیق کنن نمیرن سرآیندش میرن سر گذشتش" و کمتر پسری حاظر با ازدواج دختریه که قبلا سکس داشته .. برعکس این که داری میگه دقیقا این دختر ادعا میکرد رنگ آفتابم ندیده منم چند روزه ازش گذشتم رابطمون از طرف من سرد شده ولی از طرف اون نه ...

بالاخره شما ها باید بدونین همش نمیشه خودتونا با ما مقایسه کنین ..

شما که نمیتونین خودتونا با مقایسه کنین درسته ما باید به شخصمون موقع ازدواج تعهد داشته باشیم ولی ما میتونیم ازدواج موقت هم داشته باشیم . آیا شما همه میتونین ؟! با دلیل قانع کننده اگه دختری هست جوابما بده . (فقط دلیل قانع کننده و با مدرک قرآن)

در جواب دوست گرامی که به من میگه پوشش ربطی به ایمان نداره :

داستان هفتاد سال عبادت و زن زیبا... 

گويند عابدى هفتاد سال خدا را عبادت كرد.شبى در عبادتگاه خود مشغول راز و نيازبود. 
زنى آمده درخواست كرد او را اجازه دهد شب را در آنجا بسر برد تا از سرما محفوظ بماند.عابد 
امتناع ورزيد.زن اصرار نمود باز نپذيرفت ، ماءيوس شده برگشت. 

در اين هنگام چشم عابد به اندام موزون و جمال دلفريب او افتاد هر چه خواست خود را نگه دارد ممكن نشد از معبد بيرون آمده او را 
برگردانيد داستان گرفتار شدن خود را شرح داد. هفت شبانه روز با او بسر برد. 

شبى به ياد عبادتها و مناجاتهاى چندين ساله افتاد بسيار افسرده گرديد به اندازه اى اشك ريخت كه 
از حال رفته بيهوش شد.

ببین میخوام اینا برات روشن کنم اونی که هفتاد سال عبادت خدا را میکرد و ایمانش به خدا اینقدر قوی بود گول اندام زن و شیطان را خورد .. پس نتیجه میگیریم که پوشش زن بی تاثیر نیس ..

بنظر من خودتونو و عاری از گناه ندانید و ایشون رو خطاکار مطلق
شهوت تنها چیزیه که کمتر کسی میتوانه در برابرش مقاومت کنه
شرایط روحی ایشون در زمان رابطه شون هم مهمه شاید بخاطر سن کم دچار غفلت شدند
و حالا ثبات اخلاقی گرفتند و در کنار عشق شما نمی خواهند دیگه تکرارش کنند
یکبار برای همیشه با ایشون صحبت کنید اگه قادر به فراموش کردن نیستید زندگی ایشون رو هم خراب نکنید و بگذارید شانس زندگی با کسی رو داشته باشه که بهش اعتماد کنه

سلام دوستان
دختری هستم ۲۵ساله ۱ سالی میشه با پسری آشنا شدم یه رابطه کاملاااااا سالم داریم طوریکه حتی توی گفتار کاملا حربم رو حفظ میکنیم
همدیگه رو خیلی دوس داربم و قصدمون ازدواج هستش اما بهم گفته که قبلا چنبار سکس داشته درصورتیکه من اولین پسری هست که باهاش در ارتباطم انقد دوسش دارم که گذشته اش رو ببخشم و ندید بگیرم چون زمانی این کارو کرده که من نبودم منو نداشته الان میگه توبه کردم و پشیمونم و دیگع دنبال این کارا نیستم با این حرفاش دچار تردید شدم ازین میترسم که روابط قبلیش توی زندگی زناشویبمون تاثیر بذاره ابنکه‌ رابطه رو با روابط قبلش مقایسه کنه واقعا موندم چکار کنم لطفا راهنمایبم کنید دوستان
با تشکر

23سالمه و4ساله ازذواج کردم بایه پسرمذهبی,تومجردیم دوست پسرزیادداشتم ولی هیچ دخولی انجام نشده بوداینومطمینم ولی یه باریه پسری میخواست بامن رابطه داشته باشه من نذاشتم وابش روشکمم ریخت تادوماه عذاب وجدان داشتم ازاسترس شباخواب نداشتم همش میترسیدم نکنه من حامله بشم بااینکه هیچ دخولی انجام نشده بود توبه کردم رفتم دکترگفت پردت گشاده اینوگذاشتم به پای خودارصایی,این موضوع وفقط به دوستم گفتم همون موقع پسرداییم اومدخاستگاریم من به هربهانه ای مقاومت کردم ج رددادم 6ماه ازطرف خونوادم وپسردایی تحت فشاربودم اخرش مجبورشدم به پسرداییم قضییه روبگم بهش گفتم بامن خودتوبدبخت نکن ولی اون همه چیوقبول کردوباهم نامزدشدیم وعروسی کردیم حالایه پسر2ساله دارم شوهرم اذیتم میکنه من تواین مدت کاملابه شوهرم وفاداربودم وهستم من اعتراف میکنم اشتباه زیادکردم ولی حالاهمه چی فرق میکنه من چجوری به شوهرم اطمینان بدم که من دیگه اون ادم سابق نیستم چیکارکنم هرروزبه خاطرگذشته من حرص نخوره?لطفاراهنماییم کنید

با عرض سلام خدمت شما و دوستان،متاسفانه من هم يكي از قرباني هاي اين روابطم،يك آدم بسيار دروغگو وارد زندگيم شد و آ يندمو خراب كرد.به همون قرآني كه هر روز ميخونم كوچكترين گرايشي به سمت اين مسائل نداشتم و دركي از اين روابط ندارم اما قرباني شدم تا آخرين لحظه هم تلاش كردم كه اين اتفاق برام نيفته اما به خاطر ضعف جسمي نتونستم مقاومت كنم و اون اتفاق بد برام افتاد بعد اون آقا گفت با خودم اصلا نگران هيچي نباش بعد زد زير حرفش منم چاره نداشتم جز اين كه حرفشو باور كنم.يك ماه پيش به خاطر وضعيت روحي كه داشتم دوستم گفت ي پسر مومن و خوب دنبال ي دخترخوب ميگرده باش آشنا شو.من گفتم من به درد همچين آدم نميخورم و قبول نكردم فكر اينكه بخوام به شخص آيندم دروغ بگم عذابم ميداد.ميگفتم تنها بمونم تا آخر عمربهتر از اينه.كه ديدم اين آقاي خوبو مومن سرزده بهم ز زد اولش گفتم نه چندبار درخواست كرد و گفتم نه.اما دست بر دار نبود وقتي تفاوت اين آدمه خوبو با ون اآدم بد ديدم و ديدم با اعتقاده و به شخصيت دختر ارزش ميذاره جذبش شد منم چون پدرم از ٦سالگي فوت كرده بود دوست داشتم ي تكيه گاه داشته باش خب در واقع پدر دختر مظهر قدرتو اقتداره برا ش اين آقا واقعا منو ميخواست انتخاب كنه به دوستم گفتم بذاار بهش بگم گفت نه هيچ وقت نگو سكوت كن تو كه خودت نميخواستي تا اينكه....

Slm, pesari hastam 23 sale ba dokhtari ashna shodam 16 sale ma asheghe ham shodim bad chand mah fahmidam ba yki az dostay man k bache mahalim rabete dashte va dost bode ama hanoz dokhtare, vaghty fahmidam goftam tamomesh konim chand bar pash b bimarstan baz shod, kheily hamo dost darim ama oun psare b kole mahal gofte oun tobe karde manam azash motmaenam, vali harf mardom va dostam azabam mide, shoam bgid chikar konam, azaton moshavere mikham

واقعا نمیدونم دخترا چطور به راحتی تن به رابطه جنسی میدید من که جرات نمیکنم با اینکه پسرم.ویه چیزی میترسم از دخترایی که باکره نیستن ویا هستن ودوست پسر داشتن بگن توبه کردیم چون خیلی دیدم وشنیدم که هدفشون فقط ثبت عقد واسم پسر تو شناسنانس.فقط میدونم اگر شک تو دل مرد بیوفته هیچ راهی نیست واسه برطرف کردنش.با این شرایط من ازدواج کنم مطمعناطرفم باید برگه پزشک قانونی داشته باشه .والا یعنی چی شده پاره کن بدوز بعد ازدواج کن.

سلام
نظرارو خوندم.بعضی واقعا خیلی فکرشون خوبه و بعضی ها اشتباه.به نظر من رابطه قبل برای دخترو اگه از نظر دینی بخوایم بگیم که خب این حق الله هستش و حق نداریم بگیم این دختر بده این دختر خوب.
از نظرای دیگه:پسرا با خودشون فکر نکن نکنه اون لذت گناه هنوز تو ذهنشه نکنه اون ادم هنوز تو ذهنشه. اینو بدونید اون دختر همیشه به خاطر گناهی ک کرده عذاب وجدان وحشتناکی داره نیاز به ارامش داره تا فراموش کنه ولی عذاب وجدان بازم سراغش میاد.پس لذتی یادش نمیاد. از اون ادمم متنفر میشه تمام سعیشو میکنه ک فراموش کنه اون آدمو. بخدا خیلی از دخترا که پاکی شونو از دس دادنو توبه کردن بهتر از دخترای مذهبی و افتاب مهتاب ندیده هستن. دختری که کار بدی نکرده خب نکرده و خیالشم راحته دختری که گناه کرده و عذاب کشیده تا پاک بشه مقدسه چون نصف ارامش زندگیشو با عذاب وجدان اینکه خدا نبخشتش گذرونه.

سلام من با یکی آشنا شدم فامیل مون هست بعد چند مدتی باهاش خیلی خوب هستم باهيچ کسی هم نبوده ولی الان فهمیدم توی سن7سالگي رابطه نميدونسته چیه پسرهمسايه شون23بوده باهاش رابطه مختصری داشته (البته نه اون رابطه خاص) اما الان نمیدونم چیکار کنم فکرم مشغول هست آیا ولش کنم یا باهاش بعدا ازدواج کنم چون خیلی بهم وابسته شدیم خودم هم هیچ خطایی نکردم که با کسی ارتباط داشته باشم واسه همین لطفا کمک ام کنید الان همش ميترسه که بعدا مشکلی پیش آماده باشه ازش جدا بشم

سلام من پسری 30ساله هستم و2 ساله پیش با دختری اذدواج کردم ودر اولین رابطه ی جنسیمون بعدا فهمیدم ک خانومم پریود بوده وبهم نگفته بود وقبلا پرده ی بکارتش پاره شده بودونن خیلی از این مسعله رنج میکشم وخیلی به خانومم بدبین شدم وتحمل این مسعله برام وجود نداره لطفا دوستای عزیز منو راهنمایی کنید

دختری که به خانواده و پدر مادرش خیانت کنه، مطمئن باشید به همسرش خیانت خواهد کرد...توبه کردن و تعهد دادن در حد حرف است و نوعی پیچوندن و ...کردن طرف مقابل. انسانهای پاک کم نیستند، بگرد پیدا میکنی.

گلوم از بغض داره میترکه. نمیدونم چکار کنم

لطفا بخونید و تجربه کسب کنید اگه نظر داشتید بگویید

سلام به همه کسانی که احساس بد و خوب دارن
پسری 25 ساله و لیسانس
تو دوران دانشگاه چند بار خواستگار فرستادم برا چند نفر که فکر میکردم میتونم باهاش زندگی کنم هم فامیل هم غریبه
اما هیچ کدوم جواب مثبت ندادند
بعدا تصمیم گرفتن تا درست سر و سامون نگرفتم بیخیال همه دخترا
نیاز جنسی ام رو با فیلم و خود ارضایی و بعضا در چند مورد با دخترا
اما نه در حد زنا
بعدش پدر مادر اسرار کردن ازدواج کنم کلافه ام کرده بودن
خلاصه تا امسال نوروز که منم یه دختر از فامیلهامون رو دیدم
چون سنش کم بود اصلا بهش گمان نبردم که اونم ....
خلاصه بعد از دوماه شیرنی خوری باهم ازدواج کردیم
شب زفاف وقتی خون ندیدم شک کردم بازم خودمو دلداری دادم که شاید حلقوی بوده یا بعضی مشکلات دیگه
هر دفعه تو رابطه جنسی مون بهونه در اورد که درد زنونه داره
خلاصه رفتیم پزشک مامایی
قبل از ورود با پزشک زنونه ازش خواستم فقط به خودم بکارتش رو بگه
بعدا معلوم شد که خانمم با کسی رابطه 4 ساله داره
اونم از 14 سالگی تا الان که 17 سالشه
بعد از پرس و جو گفت تو اموزشگاه کسی فریبش داده و بعدا با تهدید این که به پدرت میگم رابطه جنسی رو تا 4 سال (قبل شیرنی خوری مون) ادامه داده و هردفعه باهم نزدیکی کردن
میگه نمیدونسته بکارت چیه و بعدا بخاطر ترس از پدرش و اخلاق بد زن باباش و بی کسی مادرش راضی میشده به این کار

خلاصه الان سه روز از ازدواج مون میگذره و دو روزه باهم کات کردیم اما هنوز رازمون رو به کسی نگفتیم و داریم نقش بازی میکنیم اما دلم گرفته
از خودم بگم یا اون یا خدا
البته قبل از شیرنی خوری تو هر دفعه که با دختری رابطه بر قرار میکردم زود توبه میکردم. دست خودم نبود از دست فشار جنسی بود. یا با دختری فقط( غیر زنا )بودم یا خودارضایی

حالا دوست خوبم

نمیدونم چکار کنم ببخشمش که نمیتونم
از طرفی اگه طلاقش بدم بره خونه باباش یا میکشدش یا تا نفس داره میزندش و تا آخر عمر تو خونه میمونه و میشه سوژه فامیل و گرفتار نیش زن بابا و مامانش

اگه نظری داری که فک میکنی بدردم میخوره لطفا بنویس برام
ازش درباره رابطه های قبلیش با جزییات پرسیدم و هر وقت بهش فکر میکنم میبینم نمیتونم ببخشمش

تو همین سایت بزارین

خواهشا

با سلام دختری هستم که باکره نیستم اما متعجبم که چرا طرف مقابلم اصلا این مسیله رو به رخم نمیکشه و خودم مرتب در مورد این موضوع ازش میپرسم که چرا منو قبول کردی

اوناييكه نه ميارن تو اينكار و اينطور بيرحمانه نسبت به اون خانوم قضاوت ميكنن پناه بر خدا تو مسند خدايي خودشونو تصور ميكنن. همه ي ما خطاهايي كوچيك يا وحشتناك مرتكب شديم. بنظر من اون خانوم چون نتونسته ازدواج كنه نياز طبيعيشو از راهي غير از ازدواج برطرف كرده و اين دليل بر غير قابل اعتماد بودن ايشون نيست. وقتي پشيمونه ، يعني نگراني تمام شد! مادامي كه ذاتاً بدكاره يا خائن نباشن هيييچ تفاوتي با دخترهاي باكره ندارن و شأن و كرامت انسان بالاتر از اينه كه بخواد با بكارت مورد قضاوت قرار بگيره. اگر برعكس بود و داستان عوض ميشد تا آقايون قبل از ازدواج بر حسب بكارتشون سنجيده ميشدن حاضرم قسم بخورم بالاي ٨٠٪‏ باكره نبودن و درصد زيادي حتي فاحشه بودن. افكار دوران جاهلي رو كنار بذاريد و آدمها رو بر اساس روح و عقلشون ، وفاداري و اخلاقشون بسنجيد. پاكي هم به جسمه هم به روح و البته بيشتر روح ! انقدر گذشته ي هم رو از قبر بيرون نكشيد. اگر كسي به شما وفاداره يعني وفاداره و آينده هم هنوز نيومده و هيچكس حق پيشگويي نداره. توكل به خدا براتون زندگي زيبايي رو آرزو ميكنم 

سلام خوب هستید اگه دختری 15ساله باپسری رابطه داشته باشه و پسره راضی به ازدواج باشه ولی خانواده مخالف باشن بدون اذن پدر ازدواج صورت میگیره ؟ 

سلام وقتتون بخیر اگر با دختری رابطه داشته باشیم و بعد مدتی رابطه خراب شده باشه و بخاییم با قوانین بریم جلو چ اتفاقاتی میوفته ؟ 

قطعابرای ازدواج باشخص دیگه دچارمشکلات بزرگ ومتعددی خواهیدبودوموردی هم نیست که بتونیدازکسی پنهانش کنید.اشتباه بزرگ شمااین بوده که مدت زمان طولانی باکسی دوست بودیدبه بهانه شناخت یاهرچیزدیگه که این موضوع بسیارآسیب زاست والان متوجه آسیبهاش شدی که شناختتون تکمیل شده وقصدونیت واقعی طرف پی بردید.حتماتحصیلکرده وباخانواده هم هستی.مخاطبم تمام دخترهایی هست که جلوخودشونونمیگیرن وبعددنبال راه چاره هستن .خانومای عزیزدوستی مخصوصاطولانی مدتش به بهانه شناخت ویاهرچیزدیگه وخارج ازچهارچوب قانون شرع وعرف حتماآسیبهای جدی به شماواردخواهدکردکه شایداثراتش تاآخرعمرپادبرجابمونه خودتونوازاین دلبستگیهاوروابط پوج وخارج ازقیدوبندهای موجه دورکنیدضمناهرزمانیکه به خودتون بیایدودرمسیرصحیح ازدواج قراربگیریدبازم بردید.منظورم صرفاسنتی ازدواج کردن نیست ویاندیده ونشناخته منظورم اینه که آگاهانه وصحیح وعقلانی انتخاب کنید.کسیکه میدونیدشرایط لازم برای ازدواجونداره چراباش واردروابط احساسی ونزدیک وبعضاطولانی مدت میشید.شرایط ازدواج فقط پول ومادیات نیست چیزهای خیلی مهمتری هم نسبت به اون وجودداره که بدون لحاظ ودقت کردن به اونهاازدواج موفق ودلنشینی صورت نخواهدگرفت.مثل حس مسئولیت پذیری که تووجودهرکسی نیست اینکه شخصی فقط عاشقم عاشقم لازم هست ولی به هیچ وجه کافی نیست همچنین صحت سلامت اخلاقی جسمی وروانی که توسط حتماتوسط متخصصین امربایدسنجیده وهمچنین ازوکیل باتجربة برای آگاهی ازمسائل حقوقی ازدواج واستیفای حق وحقوق طرفین درمواقع بحران وچگونگی رعایت مسائل امنیتی وحقوقی حتمابایدکمک گرفت وبه توصیه های اونهابادل وجان گوش داده ورعایت بشة همچنین درزمینه میزان کفیت وتشابهات لازم درطرفین حتمالازم هست بامشاوران ازدواج وخانواده که دراین زمینه مجرب عالم وصاحب تجربه باشن رایزنی ومشورت کرد.چراعده ای فکرمیکنن خودشون به تنهایی میتونن صرفابایک رابطه طولانی مدت وبدون هیچگونه قیدوبندی راه شناخت صحیح راطی کنن ؟باچه ابزاری؟بیشتربیندیشیم .به امیدموفقیت برای تمام جوانان درشرف ازدواج .

من اصلا این طرز فکرارو درک نمیکنم 

چرایکم منطقی فکر نمیکنید واقعا

مگه بنده خدا دختره سر تعهدش به کسی خیانت کرده که میگین گناه کاره؟ چه گناهی کرده؟جز این که یه ادم مجرد بوده ک باکسی دوست شده ووارد رابطه شدهـ...

مگه کف دستش و بو کرده بوده ک در اینده نمیخواد بااون طرف ازدواج کنه یا حالا رابطشون به ناکجا اباد میرسه و به هردلیلییییی رابطشون بهم میخورهـ

گناه یا اشتباه اسمش هرچیه به خودش و خداشو گذشته اش مربوطه اون لحظه رو به غلط یا به اشتباه زندگی کرده دلش عقلش گفته این کار درسته و تماااام

حالام اون ماجرا تموم شد این خانوم حق زندگی داره یانه؟

حق دوباره عاشق شدن داره یانه؟

برای شروع رابطه گذشته ی همدیگرو زیرو نکنید 

اینقدی ک وقت صرف میکنید واسه اینکه رابطه های هم و در بیارین وقت بزارین همدیگرو بشناسین واسه اینکه ببینید همدیگرو اصلا میفهمین

گذشته هرکسی مال خودشه اینده است که مال دوتاتونه

باغچه ی شخم زده رو هی شخمش بزنی بلاخخخره یه کرم از توش پیدا میکنی ول کنید گذشته رو ادمارو واسه گذشتشون دار نزنید ک اگه الان عاشقشی و دوسش داری یادددت نره همون گذشته اش این و به کسی تبدیل کرده ک الان تو خوشت اومده یادت نره ک از همون گذشته درس گرفته

بشین فک کن ببین این همونی هست ک باهاش ایندتو بسازی و ایندشو بسازی نه اینکه تو گذشتش گیر کنی 

گناه تو کمتر از اون نیست ک کنجکاو گذشتش شدی و باعت شدی برات حرف بزنه از چیزایی ک نباید بهت میگفت...

یعنی من میخوام بدونم این مردا خودشون رابطه نداشتن اصلا یعنی پاک پاکن ک اینقد از خانوما توقع دارن

کی این نابرابری نسبت به مردو زن تموم میشه 

هزاااار دفعه باخودتون تکرار کنید ک بین مردو زن تفاوتی نیست وهمه برابریم

ودراخر هرقدیسی گذشته ای و هر گناه کاری اینده ای داره...

سلام لطفا کمکم کنید من ازدواج اولم به زور و دلایلی بوده ک اصلا شوهرمو دوس نداشتم و ازش متنفر بودم موقع نامزدی طلاق خاستم ولی خانوادم نزاشتن ازهمون اول نامزدی من با عشق خودم رابطه داشتم بعد3سال نامزدی عروسیمون شد و بهترین شب زندگیم بدترین شبم بود باکرگیمو از دست دادم بدون هیچ حس و خوشحالی.چون شوهرمم طلاقم نمیداد کاری کردم فهمید من با عشقم حرف میزنم و الان طلاقم داده منو پسره خیلی همدیگرو دوس داریم و میخایم ازدواج کنیم ولی من از رابطمون میترسم ک نکنه ب مشکل بخوریم؟و اینکه من ترمیم بکارت کنم خوبه یا ن؟چون میخام حس خوشبختی رو با عشقم داشته باشم

سلام دوستان

من نامزدم قبلا رابطه جنسی داشته و خودش به من نگفت من از همون که با اون رابطه داشته شنیدم و عکساشو دیدم. 

من عاشقش هستم اونم عاشق منه و من بهش ایمان قلبی دارم ولی خیلی سخته برام که بخوام بین دو راهی که برام پیش اومده انتخاب کنم یعنی کسی که عاشقشم ولش کنم یا با این شرایط این رابطه رو ادامه بدم؟

لطفا جوابمو بدین.ادامه بدم یا نه؟ 

با سلام خدمت شما و اون دوست عزیزمون. اون طور که پیامتونو خوندم به نظر میاد شما خودت علاقه داری به اون خانوم و اینکه تو دوراهی موندی که خطاشو تکرار می کنه یا خیر. من فقط میتونم به شما ی نظری بدم انجامش باز به اختیار شماست. به نظر من اون خانوم حتما از گذشتش پشیمونه و درخواست شما بنا به نگرفتن عروسی و ... ی تصمیم کاملا نادرسته . شما اگه کسی رو میخای باید براش عروسی بگیری اون خانومم آرزو داره و شانش باید حفظ شه . شما فکر نکن که هرکسی که شاید رابطه داشته ارزشش پایین تر نه اصلااا. خیلیا هستن شاید رابطه نداشتن اما بدتر از رابطه رو تجربه کردن امیدوارم منظورمو درست گفته باشم که البته بازم دو نفر که بخان ازدواج کنن شاید حتمااا دیگه سراغ کارای گذشته نرن. شما اگه بخای اون شروط رو بزاری حتما به مشکل میخوری با اون خانوم. اصلا نباید سرزنشش کنی شاید شما هم کاری کردی ... . روی هم رفته انتخاب با شماست . گرچه اینم بهتون بگم اگه باهم توافق کردین تو دوره محرمیت حتما امتحانش کن همه جوره اگه خیالت راحت شد به هیچ عنوان اصلا و ابدا راجب گذشته و .. فکر نکن. امیدوارم موفق باشین

سلام من با  پسری ۱ ساله دوستم اوایل رابطمون جدی نبود و در حد حرف زدن معمولی بود اونموقع ها از رابطش گفت که قبل از من ۱سال با کسی دوست بوده حتی در حد گرفتن دستو بغل  حتی عکساشونم دیدم چون رابطه معمولی داشتیم من هم گفتم که ۶ ماه قبل با کسی در حد اشنایی ازدواج ۳ ماه صحب کردیم ولی به نتیجه نرسیدیم و فهمیدیم ادم درستی نیست و جدا شدیم وهیچ ارتباطی نداشتیم

اوایل رابطمون  متاسفانه یه خلوتی مختصری باهم داشتیم که بخ درخواستو اصرار ایشون بود درحد خیلی کم که بازهم درخواست شد ولی من مانع شدم حتی قوانینی گذاشتم که دیگه سمتش نره و خیلی مقاومت کردم و الان رابطه ما جدی شده و شدیدا به ازدواج فکر میکنه و میگه دوست دارم ولی میگه از طرفی به سرم میزنه که چرا به درخواست من جواب داده نکنه اون پسر قبلی دستش بهت خورده باشه 

خودش ازین افکارش ناراحته میگه وقتی پشیمونیم و تقصیر من بوده نباید حرفشو بزنم و میگه بریم مشاور که حلش کنم 

بنظرتون ازدواج ما صلاحه؟قابل حل هست؟با تمام علاقه ایی که بهش دارم و نبودش برام مساویه مرگه ولی دوسدارم عاقلانه ازدواج کنم 

توروخدا راهنماییم کنید ذهنم شدیدا درگیره 

هردومون همو خیلی دوسداریم ولی امان ازین افکار لعنتی

به نام خدا 

با سلام خدمت دوست عزیز

این یه واقعیت هست که ۵ درصد دختران امروزی باکره هستن 

پس احتمال ازدواج با چنیین دخترانی بسیار کمه 

۹۰!درصد دخترای این دوران ترمیم دارن پس خیلی از اطرافیان شما و من با چنیبن دخترای ازدواج میکنن و فک میکنن که یه دختر سالم و باکره ازدواج کردن ای افراد کثیف ترین دخترا هستن هم سالم نیستن هم دروغگو و فریب کارن 

اما ۵ درصد باقی مورد بحث ما .

کار اشتباه کردن الان پشیمونن دوست نداشتن این اتفاق بیوفته ولی افتاده این خانم شمارو فریب نداده دروغ به شما نگفته پس خیلی زن بوده خیلی ایشون قابل اعتماد هست 

اگر میتونین کنار بیایین با این مساله که خیلی سخت هست برای یه مرد ازدواج کنیین  این خانم بهترین هست تو این اوضاع اجتماع 

ببینین اینو در نظر بگیرین یه دختر میاد به شما میگه من ۲ یا ۳ بار واقعا و راست رابطه داشتم بهتره 

یا با کسی ازدواج کنیین که ترمیم مرده دروغ گفته فریب داده و با ۲۰ نبر رابطه داشته 

برای شما دوست عزیز ارزوی ارامش روحی و خوشبختی دارم 

سلام من یه کمک میخام ازتون تو گذشتم رابطه داشتم ولی جنسی نه کامل ولی الان وقتی میگم ازدواج کنم بشدت عذاب میکشم که یاد اونا میفتم دوست دارم خودکشی کنم ولی نمیتونم میترسم.مدتیه ذهنم افکارم خیلی بد شده میرم فیلمای خیلی بد نگا میکنم نمیتونم دست خودم نیستش هم پشیمون میشم هم خیلی عذاب میکشم کسی رو دوست داشتم قرار ازدواج هم گذاشتیم ولی انقد بمن نزدیک شد لب و... راحت بودیم ولی ولم کرد الان هم نامزده همیشه یا فکر اونم یا فکر اشتباهاتی که کردم نمی‌دونم با این افکار چجوری ازدواج کنم هر وقت تنها میشم دستم سمت گوشی می‌ره بهش زنگ بزنم لطفا لطفا کمک کنید چجوری از شر این افکار خلاص شم چجوری اون آدم سابق چن سال پیش شم....

چن وقت پیش با پسر همسایمون حرف زدیم گف باهم باشیم و... قبول کردم ساعت2چت میکردیم گفت بیام پیشت اول خیلی اصرار کرد گفتم نه ولی اومد از در حیاط یکم باهم بودیم تا حدودا یک ساعت باهم بودیم راحت بودیم تو اون یه ساعت راحت شدم ولی خیلی پشیمونم از آبروم من بی آبرو نبودم تو رو خدا نمی‌دونم چرا اینجوری شدم اون پسر دیگ گفت با هم نباشیم نمی‌دونم چرا اینجوری شدم راحت انگار نه انگار تو رو قرآن پشیمونم اگه آبروم رو ببره؟به کسی بگه؟مادرش یا.....؟پپشیمونم به روح عموم از کارام پشیمونم چیکار کنم کمکم کنید لطفااااا...

به روح عموم من همچین آدم کثیفی نبودم با همه راحت باشم چیکار کنم کمکم کنید لطفا

میشه لطفا سوال من رو هم ج بدید لطفاااا

لطفا مشاور جواب من رو هم بدید

اقا امین لطفا سوال من رو هم جواب بدید

 سلام،تورو خدا کمکم کنید، با دختر خانمی ۵ ماه رابطه دارم عاطفی هدفدار دارم، تو این ۵ ماه از علاقه خودش به من و وفاداریش به خودم مطمئنم، ولی یه اشتباهی کردم دیشب خیلی از تنها رابطه ی قبلیش پرسیدم و بلاخره فهمیدم با طرف رابطه جنسی دهانی داشته، در صورتی که من خودم همچین رابطه ای نداشتم و همیشه پیش خودم گفتم حقمه طرف مقابلمم نداشته باشه، ولی خو بسیار از کاری که کرده پشیمونه و میگه یجور زوری خیلی میلی به این کار نداشته برای نگهداشتن اون رابطه مجبور بوده تن به اون خواسته بده، الان از وفاداری و علاقه این دختر شکی ندارم ولی خب میترسم هیچوقت هضم نکنم اون کارشو و هیچوقت از ذهنم پاک نشه، از دیشب تصور اون لحظه ک داشته همچین کاری میکرده هی مدام تو ذهنه، نمیدونم باهاش رابطه امو ادامه بدم یا نه من و خودش قصدمون ازدواج بوده، لطفا کمکم کنید چکارکنم