با شهادت امیرالمومنین علیهالسلام، رکن هدایت منهدم شد. ریشه این مصیبت سنگین را باید در غصب خلافت جستوجو کرد.
با فرا رسیدن شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و مطالعه روایات آن حادثه غمبار، سؤالاتی ذهنم را به خود مشغول کرد. بهراستی چرا بعد از ضربت خوردن آن امام همام، جبرئیل چنین ناله زد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِیَاء»؛ «سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستارههای دانش نبوت تاریک و نشانههای پرهیزکاری برطرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. پسر عموی رسول خدا شهید شد، سید الاوصیاء و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را شقیترین اشقیاء، به شهادت رسانید.»
چگونه با شهادت یک نفر، هم ارکان هدایت شکسته شده و هم علم و هم علامت پرهیزکاری نابود میشود؟ این چه مقام والایی است که با فقدان او، عالم خلقت چنین مصیبت سنگینی را متحمل شد. مقصر اصلی چنین مصیبتی چه کسی است؟ برای پاسخ به این سوالات و هزاران سوال دیگر چه کسی بهتر از خود امیرالمومنین که دروازه علم است. امیر بیان در ضمن خطبهای شیوا و غرّا به این سؤالات پاسخ دادند.
امام علی علیهالسلام هفت روز پس از شهادت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، هنگامیکه از جمع و تدوین قرآن فارغ شد، برای مردم خطبه خواند و فرمود: «وَ لَئِنْ تَقَمَّصَهَا دُونِیَ الْأَشْقَیَانِ وَ نَازَعَانِی فِیمَا لَیْسَ لَهُمَا بِحَقٍٍ إِلَی قَوْلِهِ فَأَنَا الذِّکْرُ الَّذِی عَنْهُ ضَلَ وَ السَّبِیلُ الَّذِی عَنْهُ مَالَ وَ الْإِیمَانُ الَّذِی بِهِ کَفَرَ وَ الْقُرْآنُ الَّذِی إِیَّاهُ هَجَرَ وَ الدِّینُ الَّذِی بِهِ کَذَّبَ وَ الصِّرَاطُ الَّذِی عَنْهُ نَکَبَ»؛[1] «و اگر آن انسانهای بدبخت بهجای من آن جامه (جامهی خلافت) را به تن کردند و در مورد چیزی که حقّی در آن ندارند، با من به مخالفت برخاستند... سپس من یاد و ذکری شدم که او از آن گمراه شد، و راهی گشتم که از آن منحرف گشت و ایمانی شدم که به آن کفر ورزید و قرآنی گردیدم که آن را ترک گفت و دینی شدم که آن را دروغ خواند، و مسیری شدم که از آن عدول کرد.»
آری! مقصر اصلی این بدبختیها غاصبان خلافت هستند. پر واضح است که مستکبران جهان هرگز بهتنهایی و بدون کمک دیگران نمیتوانند به اهداف شوم خود دست یابند. به قطع و یقین اصحاب سقیفه و مردمانی که به ادنی بهانهای پشت ولی خدا را خالی کرده، فرامینش را نادیده گرفته و او را خانهنشین ساختند، همگی در این جنایت شریک هستند. این سنت پروردگار است که مجرمین قطعا به سزای عمل خود میرسند. صفحات تاریخ گواه است که آتش این جنایت چگونه دامان آنها را گرفته و از هستی ساقط ساخت.
پینوشت:
[1]. الکافی، کلینی، ج۸، ص28، دار الكتب الإسلامية.