حمله ایران به رژیم صهیونیستی در مقیاسی وسیع، توانست تابوی بازدارندگی هستهای را که کشورهای دارنده این سلاح و به ویژه رژیم صهیونیستی برای خود در جنگ رسانه ترسیم کرده بودند، شکسته و در معرض چشم جهانیان قرار دهد.
در طول صد سال گذشته و به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم کشورهای مختلف به دلیل ترس از سایه جنگ و برای دفاع از خود در مقابل کشورهای دارای سلاح اتمی، دستیابی به این سلاح را در دستور کار خود قرار دادند؛ امری که علیرغم درخواستهای بینالمللی منجر به گسترش این نوع سلاح در سطح جهان شد.
مهمترین دلیلی که کشورها برای دستیابی به این سلاح عنوان میکردند، قدرت بازدارندگی این سلاح برای تهاجم کشورهای متخاصم بود؛ لذا برخی قدرتها و کشورها به صورت مخفیانه یا حتی آشکار، دستیابی به این سلاح را در دستور کار خود قرار میدادند.
اما آیا واقعاً در طول سالیان گذشته این سلاح توانسته است عامل بازدارندهای در مقابل کشورهای مهاجم باشد؟ ذکر چند عنوان برای این مطلب میتواند در بیان مطلب مفید باشد:
اول: هزینه نگهداری؛ حفظ و نگهداری این سلاح در کشور دارنده آن، هزینه مالی و انسانی زیادی را میطلبد تا از هجمه مافیا، جاسوسان و... در امان بماند و همیشه در میان سران یک کشور نگرانی از نشت اطلاعات مربوط به این سلاحها وجود خواهد داشت؛ لذا باید هزینه زیادی برای امنیت آنها صرف شود.[1]
دوم: هزینه امنیتی و مخاطرات جانی؛ محل استقرار این سلاحها در هر تقابل نظامی به هدفی برای کشور مقابل تبدیل خواهد شد که در صورت هدف قرار گرفتن محل نگهداری این کلاهکها، هزینه امنیتی و جانی غیرقابل محاسبهای بر کشور دارنده این سلاح وارد خواهد شد.
سوم: هزینه بینالمللی؛ امر دیگری که در این زمینه قابل ذکر است، محرومیتها و فشارهای بینالمللی در صورت استفاده از این سلاح است؛ چراکه این سلاحها جزو موارد کشتارجمعی محسوب شده که در کنوانسیون منع گسترش سلاحهای هستهای، جریمه و محدودیتهای خاصی هم از ناحیه دولتها و هم از ناحیه مردم برای استفاده از آنها وجود دارد؛[2] لذا هر کشوری برای عدم برخورد با این محدودیتها حاضر به استفاده از آنها نخواهد بود.
از طرفی نگاهی به رویدادهای تاریخی بعد از جنگ جهانی دوم پوچ بودن ادعای بازدارندگی هستهای را به اثبات میرساند که در زیر نمونههایی از این وقایع ذکر میشود:
نخست: نبرد آمریکا و ویتنام: آمریکا به عنوان عضوی از اعضای پیمان ناتو که بیش از 5 هزار کلاهک هستهای در اختیار دارد،[3] کشوری است که علیرغم داشتن انبارهای سلاح هستهای نتوانست از جنگ ویتنام پیروز بیرون رود و با شکست خفتباری باتلاق ویتنام را ترک نمود.
دوم: جنگ روسیه و اوکراین: روسیه به عنوان یکی از کشورهای پیشرو در سلاح هستهای طبق آمار بیش از 6 هزار کلاهک هستهای در اختیار دارد؛[4] امری که این توهم را در ذهن مخاطب تداعی میکرد که هیچ کشوری، فکر رویارویی با روسیه را هم در سر نپرورانده و از درگیری با این کشور بر حذر خواهد بود؛ اما جنگ اوکراین خلاف این ادعا را به اثبات رساند؛ چراکه این کشور نتوانست جلوی حملات اوکراین به کشور خود را گرفته و در مواقعی با شکست نیز مواجه شد.
سوم: رژیم صهیونیستی و جنگ غزه: مورد دیگری که یک کشور سلاح هستهای را عاملی بازدارنده علیه خود تلقی میکرد، رژیم صهیونیستی بوده که با داشتن بیش از 200 کلاهک هستهای[5] نتوانست در مقابل اراده مردم غزه و نیروی حماس مقابله کند و علیرغم تمام قدرت اطلاعاتی خود در نبرد طوفان الاقصی شکست خورده و بعد از شش ماه هنوز نتوانسته به اهداف خود در باریکه غزه دست یابد.
چهارم: تقابل ایران و اسرائیل: شاید بتوان اینگونه ادعا کرد که بارزترین مثال برای این ادعا، حمله ایران به رژیم صهیونیستی بود؛ چراکه اگر ادعا شود غزه در مقابل رژیم صهیونیستی از چنان اهمیتی برخوردار نیست؛ با قبول این فرض باید گفت، این رژیم که هم در گفته سیاستمداران خود و هم در تبلیغات رسانهای بر قدرت اتمی خود مانور زیادی داده بود، نتوانست از بازدارندگی سلاح هستهای استفاده نماید؛ چراکه جمهوری اسلامی ایران توانست از توهم بازدارندگی سلاح اتمی عبور کرده و مستقیماً به اراضی اشغالی حمله نماید و توهم بازدارندگی سلاح اتمی را زیر سؤال ببرد.
بر همین اساس باید گفت، داشتن سلاح هستهای نه تنها عاملی برای بازدارندگی دفاعی نخواهد بود؛ بلکه در مواردی به یک معضل برای کشور دارنده این سلاح تبدیل خواهد شد و ایران توانست تابوی بازدارندگی هستهای را شکسته و در معرض نمایش جهانیان قرار دهد.
پینوشت:
[1]. ایسنا، B2n.ir/f02528.
[2]. مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی، B2n.ir/d70661.
[3]. خبرگزاری مهر، B2n.ir/e10928.
[4]. همان.
[5]. ایسنا، B2n.ir/t39593.