تربیت فرزندان از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا موفقیت و فتح قلههای پیشرفت جامعه به دست توانمند فرزندان حاصل میشود.
یکی از مهمترین عوامل آسیبپذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان بهویژه در عصر حاضر، معلول سهلانگاری و بیتفاوتی بیش از حد خانوادهها در تربیت دینی فرزندان است. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی، دغدغۀ لباس و تحصیل فرزندان، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ کرده است. چهبسا خانوادههایی که بیش از آنکه غم هویت، ثبات شخصیت و تربیت حقیقی فرزندان را داشته باشند، حریص رفع نیازهای نهچندان مهم او هستند. به همان اندازه که پیگیر یادگیری و آموزش کامپیوتر، زبان، کنکور و … آنان هستند، دغدغۀ تربیت الهی او را ندارند. متاسفانه برخی پدر و مادرهای امروزی آموزشِ اموری مانند موسیقی از ۵ سالگی، زبان انگلیسی از ۶ سالگی، نقاشی ۵ سالگی، رانندگی ۱۳ سالگی، خلبانی پهباد ۷ سالگی، ریاضی ۶ سالگی، آموزش همه چیز قبل از موعد را برای فرزندان آغاز میکنند. اما همین پدر و مادرها تفکرشان در مورد آموزش مسائلی مانند حجاب، هنوز بچه است زوده!، روزه: هوا گرمه اذیت میشه!، نماز: حالا چند سال بعد میخونه!، حیا و عفت: هنوز بچه است چیزی نمیفهمه!
به راستی آیا اینگونه والدین حواسشان هست که کلا پای دین که وسط میاد یعنی همان چیزی که انسان رو تبدیل به یک آدم قوی و قدرتمند و با ایمان و اراده می کند، دیدگاهشان این است که هنوز بچه است! درواقع با این آموزش های فشرده در کودکی و نوجوانی که نوعا برایشان بهره خاص دنیوی هم ندارد، رمق کودک را برای آموختن و ادای تکالیف دینی از بین میبرند. بر این اساس والدینی که به تربیت دینی فرزندان اهتمامی ندارند، از نظر پیامبر اکرم (ص) منفور هستند؛ چنانکه رسول اکرم بعضى کودکان را دیدند و فرمودند: وَیلٌ لاَِولادِ آخِرِ الزَّمانِ من آبائِهِمْ! فَقیل یا رسُولَ اللّهِ مِنْ آبائِهِمُ المُشرکین؟ فقال لا، مِنْ آبائِهمُ المؤمِنینَ لایُعلّمونَهُم شَیئاً مِن الفرائضِ و اِذا تَعَلَّموا اَوْلادُهم مَنَعوهُم و رَضوا عَنهمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیا، فَاَنَا منْهُمْ بَرىءٌ وَ هُمْ مِنّى بُرَاءُ»
وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرک آنان؟ فرمودند: خیر، از دست پدران مؤمن آنها، چرا که چیزی از واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند بیاموزند، آنان را منع می کنند و از رسیدن آنها به بهره کم از دنیا راضی میشوند.(همه دنیا برای انسان در قبال آخرت، بهره اندک است) پس همانا من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.(۱)
از همه مهمتر اینکه برخی خانوادهها به دلیل عادتها و باورها، راهکارهایی را در تربیت دینی فرزندان درست میدانند؛ در حالی که این راهکارها با آموزههای دینی همسویی ندارد. همچنین رفتار نامعقول برخی از خانوادهها از قبیل تشویقنکردن فرزندان به انجام اعمال دینی مانند نمازخواندن، روزهگرفتن، قرآنخواندن و ....، سبب خنثیشدن تلاشهای معلمان در زمینه تربیت دینی فرزندان میشود. بر اساس مطالعات و تحقیقات تا زمانی که اعضای خانوادهها به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشند، فرزندانشان کمتر از دین و آموزههای دینی گریزان هستند. در پژوهش صورتگرفته توسط مرکز تحقیقات اجتماعی کشور مصر، 72% نوجوانان بزهکار جزء خانوادههای بیاهمیت به مسائل دینی بودهاند.(۲)
تحقیقات صورتگرفته در کشور ما نیز مؤید همین مطالب است. اگر دیده میشود جوانان نسبت به مسائل دینی رغبت ندارند، مربوط به عوامل محیطی و خانوادگی است، درحالی که تربیت دینی بر اساس آموزه های دینی از وظایف اولیه والدین است.
اصلیترین مولفه خانواده، دین است که اگر خانواده خارج از دین حرکت کند جزو جامعه اسلامی محسوب نمیشود، والدین همواره باید به این نکته توجه داشته باشند که بنای تربیت دینی فرزندان خود را محکم بگذارند و تنها به دنبال امور مادی نباشند چرا که این موضوع موجب سستی ایمان در فرزندان میشود.تربیت دینی، سعادت فرزند را به دنبال دارد و ثواب آن برای والدین غیرقابل محاسبه است. تربیت دینی هم حق کودک است و وظیفه والدین، هم آیندهی سعادت او را فراهم میسازد و هم دارای ثوابی است که گاه نجات بخش والدین خواهد بود.
فطرت توحیدی و عواطف اخلاقی کودک، برای پذیرش تربیت آمادگی دارد؛ بنابراین، از همان ابتدای کودکی باید فضای معنوی و توجه به پروردگار در اطراف کودک وجود داشته باشد تا این حسّ فطری شکوفا شود. اولین اصلی که والدین باید به کودک بیاموزند این است که خالق و رازقی چون خدای یکتا وجود دارد. تکرار نام خدا و این که او انسان ها را آفریده است و او قدرت بیانتها دارد، اندک اندک در ذهن کودک جا میگیرد. این که اهل بیت (ع) تأکید میکنند نخستین کلمهای که به کودک میآموزند، کلمه «توحید» باشد، از اهمیت و تقدم آموزش ایمان به خدا را نشان میدهد. کودکانی که از همان اوان کودکی، با ایمان به خدا تربیت میشوند، ارادهای قوی و نیرومند دارند؛ رشید و با شهامت رشد میکنند و در مشکلات خود را نمیبازند و با نیروی ایمان تمام گردنههای جاده دنیا را به سلامت طی می کنند.
بنابراین در جامعه امروز، تاکید زیادی بر آموزش سکولار گذاشته شده است. یک کودک تحت فشار قرار میگیرد تا برای تعالی در دانشگاه ها، تحصیلات کالج تلاش کند، اگرچه آموزش در حقیقت بسیار مهم است، اما اهمیت آموزش مذهبی برای شخصیت متعادل نباید از یاد برده شود. دنیای امروز تولید نسل را امری مهم معرفی می کند اما در آن ارزش های اخلاقی و معنوی بسیار کم است. در پایان باید گفت براساس نظر شهید مطهری وقتی می خواهیم به دین عمل کنیم ابتداباید آن را بیاموزیم بنابراین مادران هم برای عمل فردی به دین وهم برای تربیت دینی فرزندان به شناخت دین ومعارف آن نیاز مبرمی دارند اگرخانواده به خصوص مادر توانایی فکری و اعتقادی لازم برای آشنا کردن فرزندان با اندیشه و اعتقاد اصیل دینی نداشته باشند چنین فرزندانی دربرخورداری با اندیشه ها وافکار مهاجم بی دفاع می شوند ودرنهایت فرد سقوط می کند.
۱. محمد بن محمد شعیری، جامع الأخبار، ص ۱۰۶.جواهرالحکم، ص۱۳۹
۲. محمدرضا طالبان، دینداری و بزهکاری، ص ۳۸.