چرا حضرت مريم، عيسي و يحيي ازدواج نكردند؟

13:30 - 1393/06/22
چکیده: ترك ازدواج عيسي ، تنها به دليل اين بود كه بر اثر شرايط خاص زندگي براي تبليغ احكام الهي مجبور به سفرهايي بودند كه امكان ازدواج را نيافتند و ناچار مجرد زندگي مي كردند.(17) ضمن اين كه اين احتمال هم منتفي نيست كه اگر عيسي ازدواج مي كرد و داراي نسلي مي شد آن نسل به علت ولادت غير طبيعي جدشان عيسي ـ عليه السلام ـ مدعي خدازدگي مي شدند.

چرا با توجه به تأكيد فراوان بر مسئله ازدواج، حضرت مريم، عيسي و يحيي ازدواج نكردند؟

پاسخ:

ازدواج يك اصل فطري و يكي از سنت هاي جاري هستي است كه جايگاه ويژه اي را درنظام هستي به خود اختصاص داده است زيرا ازدواج تداوم بقاي نسل بشري را در پي دارد.
و البته اهميت ازدواج تنها به اين دليل نيست و فوايد بسياري در اين امر مهم نهفته است كه ازجمله آن ها ميتوان به امور زير اشاره نمود:
1. آسايش روحي، رواني در پي يك ازدواج موفق حاصل مي شود. خداوند تعالي مي فرمايد: «و از نشانه هاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني بيافريد تا بدانها آرامش گيريد و بين شما دوستي و شفقت قرار داد»(1) اين آيه روشن مي كند كه هر يك از زن و شوهر، آرامش و قرار را در وجود ديگري يافته، و ازدواج به دوستي و مهرباني كه نتيجه آرامش است منجر مي شود.
2. ازدواج به علت آن كه نيازهاي طبيعي و غريزي انسان ها را به روشي شرافتمندانه تأمين مي كند براي جامعه پاكي و شرافتي مضاعف را به ارمغان مي آورد حق تعالي در اين باره مي فرمايد: «آنها پوشش شمايند و شما پوشش آنهاييد ».(2)
3. يكي ديگر از هدف هاي ازدواج به جاي گذاشتن فرزندان است. فرزندان بهره اي از زندگي اند كه قرآن كريم آن را با دقيق ترين شكل به تصوير كشيده و مي فرمايد: «مال و پسران زينت زندگي دنيايند».(3)
و در جايي ديگر مي فرمايد: «پروردگارا بما از همسران و فرزندان و دودمانمان، نور چشماني عنايت كن».(4) پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرزندان صالح را از بهترين چيزهايي كه پدر به جاي مي گذارد محسوب كرده، مي فرمايد: «آن گاه كه آدمي مي ميرد، عمل و كردار او در دنيا به جز از سه چيز قطع مي شود، علمي كه از آن سود برده شود، صدقه جاريه (انفاق هميشه پايدار) و فرزند صالحي كه براي او دعا كند».
4. با تشكيل خانواده، مرد مسئوليت هاي وسيع تر و دقيق تري را مي پذيرد. محققان معتقدند ازدواج و فرزندان، تمرين تحمل مسئوليت ها و گامي براي پذيرفتن پيامد هاي وسيع تر آن در مقابل كشور و بلكه انسانيت است. بنابراين، مرد داراي خانواده نسبت به حفظ كشورش علاقه مندتر است، زيرا ريشه هاي عميقي در وطنش دارد. بر عكس، مردي كه خانواده و فرزندي ندارد داراي احساس عميقي در پذيرش مسئوليت نسبت به كشور خود و انسانيت نمي باشد.
موضع اديان درباره ازدواج اساساً اديان الهي مطابق با فطرت سليم انساني هستند و با توجه به فطري بودن امر ازدواج نه آئين عيسي ـ عليه السلام ـ و نه هيچ ديانت الهي ديگر نمي تواند و نبايد موضع منفي درباره امر خطير ازدواج داشته باشد.
آئين اسلامآئين اسلام به عنوان آخرين دين و كامل ترين شريعت، دستورات بسياري در امر ازدواج ارائه كرده است و روي گرداندن از ازدواج به عنوان جلوه اي از جلوه هاي تقرب به خدا و پرهيزكاري محسوب نشده است، چه اين كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده اند: «در دين من ترك زنان و نخوردن گوشت و گوشه نشيني (زندگي در صومعه) وجود ندارد». (5) مفسران مي گويند پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روزي... توصيف قيامت كرد... همگي به رقت آمدند و گريستند و ده تن از اصحاب در خانه عثمان بن مظعون جمحي گرد آمدند... و همداستان شدند بر آن كه روزه داري و شب زنده داري كنند و بر بستر نخسبند و گوشت و چربي نخورند و رهبانيت پيش گيرند و آلت مردي ببرند. اين خبر به پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رسيد ايشان را احضار كرد و فرمود آيا به شما خبر دهم چه تصميم گرفته ايد؟
عرض كردند يا رسول ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نظري جز خير نداشتيم.
فرمود من مأمور به روش رهبانيت نيستم، بلكه نفس شما را بر شما حقي است، روزه بگيريد و افطار كنيد، شب زنده داري كنيد و نيز بخوابيد كه من مي خوابم و بيدار هم مي مانم. روزه مي گيرم و افطار مي كنم، و گوشت و چربي نيز مي خورم، و هر كس از سنت من روي برگرداند از من نيست.
آن گاه پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به جمع مردم رفته خطبه خواند و فرمود:
چه شده است كه عده اي زن و خوراك و عطر و خواب و لذات و نعمات دنيا را بر خويش حرام كرده اند؟
من به شما توصيه نكردم كشيش و راهب شويد. ترك گوشت و ترك زن و صومعه نشيني در دين من نيست.
رياضت و رهبانيت امت من روزه و جهاد است.(6)
اخبار و روايات بسياري از پيامبر اعظم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ راجع به لزوم ازدواج وارد شده كه اگر وجوب از آن ها استنباط نشود حتما استحباب موكد را دارند. حتي آن حضرت مي فرمايد: النكاح سنتي و من رغب عن سنتي فليس مني. يعني نكاح و ازدواج از دستورات دين من است. كسي كه به سنت من بي رغبت باشد از من نيست. علاوه بر موارد ذكر شده اداره كردن خانواده و اهل و عيال را از انواع عبادت شمرده است.(7)
آيين يهوددر آيين يهود به اين خواسته بشر توجه مخصوصي شده و حتي تلاش شده تا با برنامه ريزي اصول و قواعدي، اين ميل و خواسته را از حالت غريزي و معمولي خارج كرده، به آن تقدس بخشد. تا به اين وسيله انسان بتواند خواسته ها و غرايز خود را ارضا كند و هم به سبب اجراي فرمان خداوند، سزاوار و در خور پاداش باشد.(8)
در جهان مسيحيتمسيحيت فعلي در واقع ربطي به آورده هاي الهي مسيح ـ عليه السلام ـ ندارد و با آن فاصله اي بسيار دارد زيرا اين مسيحيت پيروانش را به ترك ازدواج كه سنت همه پيامبران الهي جز موارد معدود بوده، واداشته است متي به نقل از عيسي ـ عليه السلام ـ مي گويد:
(اهل ايمان) خواجگاني هستند كه از مادر اين چنين متولد شده اند و خواجگاني كه مردم آنان را عقيم كرده اند و خواجگاني كه خويش را براي رسيدن به ملكوت آسمان ها عقيم كرده اند، هر كس بتواند بپذيرد بايد بپذيرد.(9)
اما رهبران مسيحيت به ناچار عليرغم نهي از ازدواج و گناه شمردنش آن را روا شمرده اند زيرا نيازي اصلي از سلسله نيازهاي بشري و ترك آن بر خلاف فطرت انسان است.
پولس مي گويد: «من به مردان و زنان مجرد مي گويم تجرد برايشان خوب است، اگر مانند من خوددار باشند، ولي اگر نتوانند مانع خود شوند بايد كه ازدواج كنند زيرا ازدواج بهتر از سوختن در آتش به سبب زنا است».
و در ادامه همين مطلب در جاي ديگر مي خوانيم: «براي مرد، پسنديده آن است كه به زني دست نزند اما به جهت دوري از زنا بايد كه هر مردي زني.... داشته باشد و هر زني شوهري...».(10)
با توجه به آن چه گفته شد اجتناب و خودداري برخي از انبياء و اولياء الهي همچون عيسي و يحيي و مريم (علي نبينا و عليهم السلام) از ازدواج و خصوصا اين كه برخي از آيات قرآن كه ايشان را به علت اين ويژگي ها مي ستايد مانند اين كه درباره حضرت يحيي رسيده است كه: ... مصدّقا بكلمة من الله و سيّدا و حصورا و نبيّا من الصّالحين.(11) چگونه توجيه مي شود؟
اما در باره حضرت يحيي(ع) كه قرآن او را توصيف به «حصور» فرموده است».(12) : (13)
1. اولا هيچ گونه دليل قاطعي بر اين كه منظور از «حصور» در آيه ترك كننده ازدواج است در دست نيست. و روايتي كه در اين زمينه نقل شده از نظر سند مسلم نمي باشد.(14)
2. و هيچ بعيد نيست كه حصور در آيه به معني ترك كننده شهوات و هوس ها و دنيا پرستي و صفتي همانند زهد بوده باشد.
3. در صورتي كه به معني ترك كننده ازدواج باشد اين يك قانون كلي براي همه نمي تواند باشد و اگر خداوند او را به اين صفت مي ستايد به خاطر اين است كه او بر اثر شرايط خاصي ازدواج نكرد ولي در عين حال توانست خود را از گناه حفظ كند و به هيچ وجه آلوده نشود، به طور كلي قانون ازدواج، يك قانون فطري است و در هيچ آييني ممكن نيست حكمي بر خلاف اين قانون فطري، تشريع گردد. بنابراين نه در آيين اسلام و نه در هيچ آيين ديگري ترك ازدواج، كار خوبي نبوده است.(15)
برخي از مفسرين عدم ازدواج اين بزرگوران را به دليل وظيفه خاصي كه بر عهده داشته اند مي دانند.(16)
ترك ازدواج حضرت مريم به اين دليل بود كه با توجه به تقدير الهي كه ولادت عيسي بايد به نحوي غير معمول باشد و نيز شرايط دوره زيست آن حضرت در ميان متعصبين يهود لازم بود ايشان براي به دنيا آوردن فرزندي مثل عيسي بايستي حياتي بدور از ازدواج داشته باشد تا هر گونه شبهه در مورد ولادت عادي اين پيامبر بزرگ الهي از ميان برود.
ترك ازدواج عيسي ، تنها به دليل اين بود كه بر اثر شرايط خاص زندگي براي تبليغ احكام الهي مجبور به سفرهايي بودند كه امكان ازدواج را نيافتند و ناچار مجرد زندگي مي كردند.(17) ضمن اين كه اين احتمال هم منتفي نيست كه اگر عيسي ازدواج مي كرد و داراي نسلي مي شد آن نسل به علت ولادت غير طبيعي جدشان عيسي ـ عليه السلام ـ مدعي خدازدگي مي شدند.

پاورقی:

1. روم:21.
2. بقره: 187.
3. کهف: 46.
4. فرقان: 74.
5. ذکاوتي قراگزلو عليرضا، اسباب نزول، نشر، ني. تهران، 1383ش، چاپ اول، ص108.
6. همان.
7. تفسير آسان، ج2، ص272.
8. برگرفته از سايت کليميان ايران.
9. متي، 19: 12.
10. کورنئوس الاول 177، 2 و 8 ـ 9.
11. آل عمران : 39.
12. آل عمران : 39.
13. و حصور «از ماده» «حصر» به معني کسي است که از جهتي در «محاصره» قرار گيرد و در اين جا طبق بعضي از روايات به معني خود داري کننده از ازدواج است. آيا اين کار از اين نظر امتياز براي او بوده است که بيان گر نهايت عفت و پاکي است، و يا بر اثر شرائط خاص زندگي مجبور به سفرهاي متعدد براي تبليغ آئين الهي بوده، و هم چون عيسي مسيح ناچار به مجرد زيستن گرديده است.؟
14. تفسير نور، ج2. ص56، به نقل از «تفسير مجمع البيان» به نقل از امام باقر ـ عليه السلام ـ آمده است که فرمودند: عفت يحيي باعث شد تا ازدواج نکند و از زنان کناره بگيرد.
15. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ناشر. دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1374ش، چاپ اول، ج2، ص536 و 535.
16. نجفي خميني، محمد جواد، تفسير آسان، تهران، انتشارات اسلاميه، 1398ق، چاپ اول، ج2، ص272.
17. فروع کافي، ج1، ص72. بحار، ج14، ص187.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.