کدام یک از پیامبران الهی ازدواج نکرده اند؟

22:47 - 1393/12/12
چکیده: در ميان پيامبران الهي دو شخص ازدواج نكرده اند، حضرت عيسي و حضرت يحيي كه قرآن مجيد از او با صفت حصور ياد ميكند. يعني كسي كه از زنان دوري ميكند.بر اساس مباني عرفاني هر يك از اسماي الهي بر هر يك از پيامبران ظهور مي يابد و اسم الهي كه در حضرت عيسي و يحيي تجلي يافته است، اقتضاي آن را داشته كه كاملا منعزل از اين دنيا باشد، و لذا اقدام به ازدواج نكردند.

با توجه به توصيه هايي كه در اسلام از سوي پيامبر اسلام و ائمه طاهرين به ازدواج شده است، چرا حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ ازدواج نكرد؟

پاسخ:
ازدواج به خودي خود امر واجبي نيست و خداوند به خاطر مصالحي كه براي حفظ زندگي فردي و اجتماعي بشر لازم است آن را تشريع نموده است.
ولي گاهي به خاطر مصالحي انجام آن واجب مي شود مثل كساني كه اگر ازدواج نكنند دچار گناه ميشوند. و اگر كسي ازدواج نكند و در ضمن خود را نيز از گناه حفظ كند مرتكب عمل حرام و خلاف شرع نشده است. و گاهي به خاطر مصالح مهمتر ترك آن رجحان مي يابد.
با توجه به مقدمه مذكور در ميان پيامبران الهي دو شخص ازدواج نكرده اند، يكي حضرت عيسي (ع) و ديگري حضرت يحيي كه قرآن مجيد از او با صفت حصور(1) ياد ميكند.
يعني كسي كه از زنان دوري ميكند. علامه طباطبايي نيز تصريح ميكند كه حضرت يحيي ـ عليه السّلام ـ هرگز ازدواج نكرد.(2) اما اين كه چرا اين دو پيامبر الهي ازدواج نكرد؟
اولا: با توجه به مقدمه اي كه ذكر شد ازدواج في حد نفسه واجب نيست گاهي به خاطر مصالحي انجام آن رجحان شديد مي يابد و گاهي به خاطر مصالحي ترك آن رجحان دارد، و واضح است پيامبران الهي از ديگران آگاه تر به مصالح و كارهاي شان اند، و لذا اگر ترك كرده اند قطعا مصلحت هاي مهم تري وجود داشته است كه آنان اين كار را ترك كرده اند، و توصيه هاي دين اسلام بر ازدواج به عنوان يك امر كلي است و شامل مواردي كه مصالح مهمتر ترك آن را ايجاب كند نمي شود، اين دليل اصلي مسأله است.
ثانيا: اگر از اين وجه و دليل اصلي قضيه بگذريم مي توان وجوهي را به عنوان دلايل عدم ازدواج آن دو پيامبر الهي ذكر كرد، هر چند اين دلايل به عنوان دليل مورد اعتماد و متقن نمي توان شمرد چون نصي در اين مورد نداريم بلكه با تحليل به اوضاع اجتماعي و سياسي زمان آن دو پيامبر به آن مي رسيم:
1. بر اساس مباني عرفاني هر يك از اسماي الهي بر هر يك از پيامبران ظهور مي يابد و در هر كدام تجلي و ظهور اسمي از اسماي الهي مي باشد، و اسم الهي كه در حضرت عيسي و يحيي تجلي يافته است، اقتضاي آن را داشته كه كاملا منعزل از اين دنيا باشد، به گونه اي كه هيچ امري موجب غفلت آنان نشود، و لذا اقدام به ازدواج نكردند، با توجه به اين مطلب فيض كاشاني مي گويد:
حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ احتياط كردند و براي آن كه دچار غفلت نشوند ازدواج را ترك كردند و يا شايد براي ايشان كسب روزي حلال و تأمين زندگي يك خانواده ممكن نبوده است و لذا اقدام به ازدواج نكردهاند و يا اين كه شايد حال معنوي ايشان به گونهاي بوده كه ازدواج مانع عبادت ايشان بوده است. وي در پايان اضافه ميكند كه به هر حال، بايد رفتار انبياء را به بهترين وجه آن توجيه كنيم.(3)
در نهج البلاغه خطبة 160 نيز عبارتي آمده است كه به نوعي مؤيد سخن فوق مي باشد: امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در توصيف حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «...لم تكن له زوجة تفتنه و لا ولد يحزنه...». يعني عيسي ـ عليه السّلام ـ نه همسري داشت كه او را فريفتة‌خود سازد و نه فرزندي كه باعث حزن و اندوه او شود.
2. خداوند براي هر قومي پيامبري از ميان خودشان ميفرستد.(4) يعني پيامبر هر قومي بر اساس شرايط فرهنگي و اجتماعي جامعه خود مبعوث شده و برنامه اي مناسب با آن محيط براي هدايت و مبارزه با انحرافات آنها دارد. حضرت عيسي و يحيي ـ عليهما السّلام ـ هر دو، همزمان و در يك منطقه بوده اند. يعني در شرايط فرهنگي و اجتماعي واحدي مي زيسته اند.
با توجه به اين امر شايد بتوان چنين نتيجه گيري كرد كه انحرافات جامعه بني اسرائيل در زمان اين پيامبر به گونه اي بوده است كه يكي از راه هاي مبارزه با آن فرهنگ، ترويج زندگي زاهدانه و دنياگريزي بوده است تا گرايش افراطي مردم به شهوات مهار شود.
چنان كه توصيفاتي كه حضرت امير ـ عليه السّلام ـ در نهج البلاغه از حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ آورده اند شاهد اين است كه حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ بسيار زندگي زاهدانه اي داشته اند(5)
و شايد همين عامل باعث شده است كه اين دو پيامبر در آن زمان از تشكيل خانواده سرباز زده اند. و ناگفته نماند كه ايشان بني اسرائيل را دعوت به ترك ازدواج نمي كردند و اين را يك امر ارزش تلقي نمي كردند. بلكه مربوط به احوال شخصي ايشان بوده است، چنان كه ائمه ما نيز اعمالي خاص خود را داشته و بر ديگران لازم نبوده و نيست.
3. وجه ديگري كه ميتوان ذكر كرد اين است كه با توجه عمر كوتاه حضرت عيسي در دنيا كه بيش از 31 سال نبوده و سپس غايب شده اند، و اشتغالات فراوان تبليغي و مسافرت هاي مكرر به اطراف اين فرصت را براي اين پيامبر الهي مساعد نساخت تا ازدواج كند.
4. حضرت عيسي جزو اولياي الهي است كه از ديدها مخفي است و شايد اين قانون در مورد ساير اولياي الهي كه از انظار غايب اند مثل حضرت خضر و حضرت حجة ‌بن الحسن (عج) نيز جاري باشد. البته اين نكته نيازمند تحقيق بيشتر است.

پاورقی:

1. آل عمران: 39.
2. طباطبايي، سيدمحمد حسين، تفسير الميزان، قم، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1371، چاپ پنجم، ج 14، ص 28.
3. فيض كاشاني، ملامحسن، محمد بن مرتضي، المحجة‌البيضاء في تهذيب الاحياء، قم، دفتر انتشارات اسلامي، بيتا، چاپ دوم، ج 3، ص 79.
4. ر.ك: بقره: 129 و 151. آل عمران: 164. مؤمنون: 32. جمعه: 2.
5. ر.ك: نهج البلاغه، تصحيح دكتر صبحي صالح، خطبه 160.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.