چکیده:اسلام تمام افراد بشر را از يك پدر و مادر مىداند و هيچ امتيازى براى رنگ، ثروت، مقام، قبيله، نژاد و... قائل نمىشود. اسلام تنها امتياز را تقوا مىشمرد و گرامىترين مردمان را، پرهيزگارترين آنان مىداند
اسلام تمام افراد بشر را از يك پدر و مادر مىداند و هيچ امتيازى براى رنگ، ثروت، مقام، قبيله، نژاد و... قائل نمىشود. اسلام تنها امتياز را تقوا مىشمرد و گرامىترين مردمان را، پرهيزگارترين آنان مىداند قرآن در این زمینه میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير [حجرات/13] اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا یکدیگر را بشناسید در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است». و از سوی دیگر ظهور اسلام، سرآغازی بود برای برچیدن سنتها و رفتارهایی غلط که در جامعه آن روز رواج داشته است، از جمله، بتپرستی، استفاده از مشروبات، بیحجابی و ... با این وجود این سوال به ذهن میرسد که چرا اسلام با بردهداری مخالفت عملی نکرد؛ و چه تفاوتی بین بردهداری و مسرف مشروبات است؟ که اسلام با یکی به طور صریح مخالف کرد ولی با دیگری به مدارا برخورد کرد؟!
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که در طول تاریخ بشریت جنگ وجود داشته است و در امتداد آن نیز وجود خواهد داشت. با توجه به این مطلب، برای برخورد با اسیران چهار راهکار به ذهن میرسد که هر کدام را با توجه به تاریخ صدر اسلام مورد ارزیابی قرار میدهیم:
الف) تمام اسیران را کشته و از بین ببریم:
این کار صحیح نیست، چون امکان دارد گروهی از افراد دشمن که در جنگ شرکت کردهاند از روی جهل به این عمل دستزده باشند و از سوی دیگر این عمل موجب از بین رفتن استعدادهای این افراد است.
ب) همه اسیران را آزاد کنید:
این کار نیز عاقلانه به نظر نمیآید چون از یک سو برای جامعه که اسیران را آزاد میکند تأثیر مخرب دارد، همانگونه که «منتسكيو» حقوقدان فرانسوی درباره رها ساختن دسته جمعى بردگان در يك زمان، چنين مىنويسد: «آزاد كردن عده بیشماری از غلامان به وسيله وضع يك قانون مخصوص، صلاح نيست؛ زيرا موجب اختلال نظم اقتصادى جامعه مىگردد و حتى معايب اجتماعى و سياسى دارد» [1] و از سوی دیگر نیز آزادسازی یک باره بردگان و اسیران، برای ایشان نیز مضر است، همانگونه که «گوستاولوبون» جامعهشناس فرانسوی دراینباره میگوید «از آنجایی که بردگان در اثر زندگى طفيلى خود، بىتجربه و بىاستعداد بار آمدهاند. از اين جهت اگر اسلام، همه آنها را يكباره از قيد بردگى آزاد مىساخت، ممكن بود در اثر نداشتن تجربه كافى و لياقت، (در شرایط جدید) قادر به تشكيل زندگى مستقل و اداره آن نباشند. در نتيجه مانند غلامان قديم آمريكا- كه بعد از آزاد شدن بر اثر علت ياد شده، به كلى نيست و نابوده شدهاند- از بين مىرفتند».[2]
ج) تمام اسیران را در اردوگاهی جمع کنیم تا به آنها رسیدگی شود:
این راهکار نیز با شرایط خاص آن زمان امکانپذیر نبود چون امكانات حكومت تازه تأسيس آن زمان، به گونهاى نبود كه بتواند اسيران جنگى را در اماكن خاصى مثل زندانها، نگهدارى كند و امکانات فرهنگی و رفاهی مورد نیازشان را آماده گرداند، زیرا برطرف کردن این نیازها تنها به این صورت امکان پذیر بود که از مسلمانان مالیات گرفته شود و این مالیات صرف هزینههای این ارودگاه ها گردد. واین باعث فشار به جامعه تازه تأسیس مسلمین میگردید.
د) گرفتن آنها به عنوان برده:
آخرین راهکار که وجود داشت و اسلام تلاش نمود که از این راهکار، در آن دوره زمانی بهترین بهره را ببرد، این بود که آنان را بین رزمندگان اسلام تقسیم کند تا هم بار مالی که بر جامعه، تحمیل میشد از بین برود و هم ایشان را با فرهنگ اسلامی آشنا کند تا آهسته آهسته زمینهسازی ورود آنها به جامعه اسلامی شکل بگیرد. «مارسل بوازار» شرق شناس اروپایی در اين باره مىنويسد: «اسلام به خاطر تأمين جانى و جلوگيرى از تجاوز به اسيران جنگى، آنها را طبق ضوابطى در قبايل عرب، به عنوان برده يا كنيز تقسيم مىكرده؛ ولى به تدريج آنان را از تمامى حقوق شهروندان مسلمان، بهرهمند مىساخته است» [3]
در اینجا جای دارد که به بعضی از راهکارهای اسلام برای آزاد سازی بردگان به صورت خلاصه اشاره کنیم:
1. كفاره واجب برخى از گناهان را آزادى برده قرار داد.
2. به بردگان حق كتابت و قرارداد با صاحبان خويش داد تا بتوانند با كار و تلاش به آزادسازى خويش بپردازند، يا مدت بردگى و گستره آن را محدود سازند.
3. خريد و فروش کنیزی که از صاحب خود صاحب فرزند شده بود را ممنوع کرد تا بعد از فوت پدر، خود به خود مادر وی آزاد شود.
در اینجا جا دارد که به کلام «مارسل بوازار» درباره ویژگیهای برده داری در اسلام اشاره کنیم: «ديگر از تعاليمى كه قرآن كريم در مسائل مربوط به برده و كنيز داده و نشانه خصلت انسان دوستى اسلام است، تشويق مسلمانان به آزاد ساختن برده و گماشتن او به كارهاى متناسب با استعداد و مهارت او بود. در راه اجراى هر چه بهتر اين برنامه انسانى، اسلام كمك هزينهاى را از بيتالمال اختصاص داده است؛ بدين ترتيب كه پرداخت وجوهى را به منظور بهبود شرايط زندگى و آزاد ساختن و به كار شايسته گماشتن بردگان بابت زكات، پذيرفته است.[4] مهمتر از همه اينها، آزادى برده بنا به خواست او و پرداخت سرمايه لازم بدو و نيز زناشويى با كنيزانى است كه به ازدواج موافقت داشتهاند ـ جهت احتراز از زنا و كامجويى به اجبارـ [5] پافشارى اسلام در آزادى برده و پرداخت سرمايهاى براى كار توليدى به او، تنها آزادى ظاهرى نبايد تلقى شود. اين عمل آزادى اقتصادى او را نيز تضمين مىكرد و از بهرهكشى آينده او به وسيله پولدار يا متنفذ ديگرى، جلوگيرى مىنمود».
قوانين آزادى بردگان در آمريكا، كوچكترين كمك مادى به برده آزاد شده نمىكرد. غالباً به علت دشوارىهاى اقتصادى و بیكارى، بردگان سياه پوست چندان از آزادى خود استقبال نكردند و پس از مدتى سرگردانى و بلاتكليفى و تيرهروزى به سوى ارباب نخستين خود بازگشتند. در حالى كه اسلام با روشنبينى، ضمن مبارزه با بهرهكشى و بيگارى انسانها، جلوگيرى از عدم تعادل اقتصادى جامعه را نيز پس از آزادى بردگان، پيشبينى كرده است. توصيه به رفتار شايسته و نيكوكارى نسبت به پدر و مادر، خويشاوندان، يتيمان، مستمندان، همسايگان و در راه ماندگان، خدمتكاران و بردگان را نيز در بر مىگيرد[6] در صدر اسلام- به خصوص دوران حيات پيامبر اکرم(صلىاللهعليهوآله)- بردگان نه تنها آزاد مىشدند؛ بلكه از تعليم و تربيت و مراقبتهايى بهرهمند مىگرديدند. ذكر موارد، لازم به نظر نمىرسد؛ تنها به داستان «زيد» اشاره مىشود كه بردهاى آزاد شده است. وى به مقام صحابى پیامبر(صلىاللهعليهوآله) و كتابت قرآن و حديث رسيد و فرزند او اسامه، از فرماندهان بزرگ سپاه اسلام بود. بلال حبشى نيز به فرماندارى مدينه رسيده است. در ادوار بعد، قطبالدين آيبيك، بردهاى بوده كه امپراتورى بزرگ اسلام را در سرزمين هندوستان بنيان نهاد».[7]
پس با توجه به این نکات، نباید اینگونه برداشت کرد که اسلام، با بردهداری موافق بوده است و یا آن را رواج داده، بلکه حقیقت این است که اسلام با بردهداری مخالف بوده همانگونه که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیه وآله) به عنوان رئیس جامعه اسلامی با این عمل به طور صریح به مخالف پرداخت و در این زمینه فرمود: «بدترین مردم كسانى هستند كه مردم را مىفروشند».[8] ولی شرایط خاص جامعه آن زمان سبب شد که پیامبراکرم(صلیاللهعلیه وآله) در عمل به صورت آشکار به مبارزه با برده داری نپردازد، بلکه تلاش نمود، با برنامهای ریز دقیقی و آهسته آهسته جامعه را به سوی ترک این عمل سوق دهد، در واقع اسلام از این عمل کمال استفاده را در جهت رشد و تعالی جامعه زمان خویش برد، به گونهای که بعد از مدتی همان بردگان به پستهای و مقامات بلندی در جامعه اسلامی دست یافتند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتپ
[1]. منتسكيو، روح القوانين، ص 428، چاپ تهران: امير كبير، سال 1355
[2]. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص 482
[3]. مارسل، بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دكتر محسن مؤيدى، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1358، ص 49.
[4]. سوره بقره / 177
[5]. سوره نور/ 33
[6]. سوره نور / 39
[7]. مارسل، بوازار، همان، صص 48- 49
[8]. شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ النَّاس؛ الكافی (ط - الإسلامیة)، ج۵، ص ۱۱۴