برنامه‌های زیبای اسلام برای آزادی بردگان

07:00 - 1394/11/29

چکیده: دین اسلام، اگر‌چه در ابتدا به خاطر مصالحی، دستور به آزادی بردگان نداد اما با برنامه‌ریزی زیبا و حساب شده‌ای، نقشه‌ی آزادی بردگان را ترسیم کرد

آزادی بردگان

یکی از چیز‌هایی که مورد توجه اسلام است، مسأله‌ی آزادی انسان‌ها از تمام بردگی‌‌هاست؛ چنان‌که قرآن کریم فرمود: «الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ...وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی‏ كانَتْ عَلَیْهِمْ ...[اعراف/157] آنها كه از رسول پیامبر امّی پیروى مى‏‌كنند؛ پیامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجیلى كه نزدشان است، مى‏‌یابند؛ آنها را به معروف دستور مى‏‌دهد... و بارهاى سنگین، و زنجیرهایى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمى‏‌دارد...».

اسلام؛ باز‌کننده‌ی زنجیر‌های انسان‌‌ها
دین اسلام، زنجیر‌ها را از دست و پای انسان‌ها،‌ باز می‌کند:
- زنجیر جهل و نادانى؛ از طریق دعوت پى‏‌گیر و مستمر به علم و دانش.
- زنجیر بت‏‌پرستى و خرافات؛ از راه دعوت به توحید.
- زنجیر انواع تبعیضات و زندگى طبقاتى؛ از طریق دعوت به اخوت دینى و برادرى اسلامى، و مساوات در برابر قانون.[1]
و می‌توان گفت که یکی از زنجیر‌هایی که اسلام، از دست و پای انسان‌ها باز می‌کند، «زنجیر بردگی» است که در ادامه به این موضوع می‌پردازیم.

وقتی اسلام، با مسأله‌ی برده‌داری مواجه شد، برنامه‌ای دقیق و زیبا را طراحی کرد تا نظام بردگی را آرام آرام ریشه‌کن کند و این برنامه‌ای زمان‌دار بود؛ زیرا اگر می‌خواست به یک‌‌باره، دستور آزادی بردگان را صادر کند، ممکن بود، جامعه را به هم بریزد. زیرا بردگان، جمعیت زیادی از جامعه‌ی آن زمان را تشکیل می‌داد و با آزاد شدن یک‌باره‌ی آنان،‌ مشکلاتی پیش می‌آمد مثلا: با مشکل کسب و کار، مواجه می‌شدند و یا اینکه مسلمانان، با آزاد کردن بردگان خود، نیروهای کمکی خود را از دست می‌دادند و کفار و مشرکان که به این دستور عمل نمی‌کردند، قوی‌تر از مسلمانان می‌شدند.[2] و یا حتی با مخالفت مردمی که به فرهنگ برده‌داری عادت کرده بودند رو‌به‌رو شود. لذا برای تعدیل این فرهنگ در میان جامعه، نیاز به برنامه‌ای بلندمدت بود.

برنامه‌های اسلام برای آزادی بردگان:
اسلام برای تعدیل فرهنگ برده‌داری، همواره برنامه‌های مختلفی را در قالب دینی، طراحی نموده است تا فرهنگ برده‌داری کم کم از میان جامعه برچیده شود.
1. یکی از مصارف زکات، آزادی بردگان است
یکی از واجبات اسلام، پرداخت زکات است و زکات در هشت مورد مصرف می‌شود که یکی از مصارف آن، برای آزادی بردگان است که در سوره‌ی توبه،‌ آیه 60 به این موارد اشاره شده است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَکيمٌ؛[توبه/60] زكات فقط از آن فقرا و تنگدستان و عاملان آنست و آنها كه جلب دلهايشان كنند، و براى آزاد كردن بردگان و قرض داران و صرف در راه خدا و به راه ماندگان است، و اين قرارى از جانب خداست و خدا داناى شايسته كار است».

2. بردگان، از راه «مکاتبه» آزاد می‌شوند
یکی از راه‌های اسلام برای آزادی بردگان «مکاتبه» است. «مکاتبه»، قراردادی است براى كار كردن غلامان و پرداختن مبلغ اقساطی به مالك خود و آزاد شدن‏؛ چنان‌که قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: «وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاكُم؛[نور/33]‏ و آن بردگانتان كه خواستار مكاتبه هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس مى‌‏كنید؛ و چیزى از مال خدا را كه به شما داده است به آنان بدهید!». این آیه می‌فرماید بردگانی که از شما تقاضای مکاتبه می‌کنند و می‌توانند بعد از پرداخت مبلغ قرارداد، زندگی مستقلی تشکیل دهند، با آنان قرارداد ببندید و به آنان، کمک کنید تا آزاد شوند.[3]

3. کفاره‌ی بعضی از گناهان، آزادی برده است
بر اساس آیات قرآن کریم، یکی از کفارات بعضی از تخلفات،‌ مانند شکستن قسم[مائده/89]، قتل خطا[نساء/92]، ظهار[مجادله/3]، آزاد کردن برده است.

4. بعضی از مجازات‌های سخت، موجب آزادی بردگان می‌شود.
اسلام، بعضی از شکنجه‌هایی مانند: بریدن گوش، زبان ،بینی و... را نسبت به بردگان، ممنوع کرد. و اگر صاحب برده‌ای،‌ چنین جنایتی را انجام دهد، آن برده، آزاد خواهد شد.[4]

رفتار‌های عملی معصومین(علیهم‌السلام) نسبت به آزادی بردگان
معصومین(علیهم‌السلام) خودشان الگویی نیکو برای آزادی بردگان بوده‌اند که به بعضی اشاره می‌شود:

تلاش برای آزادی هزار برده
روایت است که امیر المؤمنین(علیه‌السلام) با دسترنج خود، هزار برده را آزاد کرد.
امام باقر(علیه‌السلام) در این مورد می‌فرماید: « [امام علی(علیه‌السلام)] هزار بنده از دسترنج خود آزاد كرد كه در آن دستش خاك‌آلود شده و چهره‌‏اش عرق ريخته بود و هیچکس طاقت کار او را نداشت».[5]

کنیز بی‌احتیاطی که آزاد شد
یكى از كنیزان حضرت سجاد(علیه‌السلام) آب بر روی دست امام می‌ریخت تصادفا چرت زده ابریق از دستش افتاد و دست حضرت را خراشید حضرت سر برداشت كنیزك كه از بى‏‌احتیاطى خود با خبر شد و به خطاى خود پی برد به امام(علیه‌السلام) عرض‌كرد: خدا مى‏‌فرماید: «وَ الْكاظِمِینَ الْغَیْظَ؛[آل‌عمران/134] (متقین) خشم خود را فرو ‌می‌خوردند» امام در جوابش فرمود: آتش خشم خود را خاموش ساختم؛ کنیزک عرض كرد: «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ؛[آل‌عمران/134] (متقین) از مردم در ‌می‌گذرند»؛ حضرت فرمود: خدا از تو درگذشت. کنیز عرض‌كرد: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛[آل‌عمران/134] خداوند نیکوکاران را دوست دارد»؛ امام فرمود: من هم به تو احسان كرده و تو را در راه خدا آزاد نمودم».[6]

آزادی غلام بی‌خیال
در روایت است که امام علی‌(علیه‌السلام) غلامی داشت؛ چند بار او را صدا زد ولی پاسخ نداد؛ امام از خانه خارج شد و دید که غلام دَم درب ایستاده است؛ حضرت فرمود: چرا پاسخ مرا ندادی؟ عرض‌کرد: حال و حوصله نداشتم و هم‌چنین خیالم راحت بود که شما مرا دعوا نمی‌کنید و کتک نمی‌زنید. پس آن حضرت(علیه‌السلام) فرمود: «سپاس خدایی را که مرا از کسانی قرار داد که مخلوقش از او ایمن است» برو تو را به خاطر خدا آزادی.[7]
از این موارد که ائمه(علیهم‌السلام) به بهانه‌‌های مختلف، غلامان و کنیزان خود را آزاد می‌کردند زیاد بود.

در نتیجه: دین اسلام، اگر‌چه در ابتدا به خاطر مصالحی، دستور به آزادی بردگان نداد اما با برنامه‌ریزی زیبا و حساب شده‌ای، نقشه‌ی آزادی بردگان را ترسیم کرد.

_______________________________
پی‌نوشت:
[۱]. تفسیر نمونه، ج‏6، ص400.
[2]. با استفاده از: شهر سؤال.
[3]. با استفاده از: تفسیر نمونه، ج‏14، ص459 تا 461.
[4]. با استفاده از: اسلام کوئست.
[5]. «وَ لَقَدْ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ يَدِهِ تَرِبَتْ فِيهِ يَدَاهُ وَ عَرِقَ فِيهِ وَجْهُهُ وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاس». الأمالی، شیخ صدوق، نص، ص282.
[6]. «جَعَلَتْ جَارِیَةٌ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع تَسْكُبُ عَلَیْهِ الْمَاءَ لِیَتَهَیَّأَ لِلصَّلَاةِ فَنَعَسَتْ فَسَقَطَ الْإِبْرِیقُ مِنْ یَدِ الْجَارِیَةِ فَشَجَّهُ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیْهَا فَقَالَتْ لَهُ الْجَارِیَةُ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ الْكاظِمِینَ الْغَیْظَ قَالَ قَد كَظَمْتُ غَیْظِی قَالَتْ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ قَالَ لَهَا عَفَا اللَّهُ عَنْكِ قَالَتْ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ قَالَ اذْهَبِی فَأَنْتِ حُرَّةٌ». الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص146 و 147.
[7]. «دَعَا (علیه‌السلام) غُلَاماً لَهُ مِرَاراً فَلَمْ يُجِبْهُ فَخَرَجَ فَوَجَدَهُ عَلَى بَابِ، الْبَيْتِ فَقَالَ مَا حَمَلَكَ إِلَى تَرْكِ إِجَابَتِی قَالَ كَسِلْتُ عَنْ إِجَابَتِكَ وَ أَمِنْتُ عُقُوبَتَكَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنِی مِمَّنْ‏ يَأْمَنُهُ‏ خَلْقُهُ امْضِ فَأَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّه‏». بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏41، ص48.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 10 =
*****