چکیده:در مورد مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) فضایلی زیادی در کتب اهل سنت و شیعه نقل شده است، که پرداختن به تمام آنها نیازمند ساعتها وقت، و چندین جلد کتاب است. در این میان، احادیثی که از غاصبان خلافت، نقل شده است، میتواند مسالهای باشد که کمتر به آن توجه شده است. ما در تلاش هستیم، در این نوشتار به گوشهای از این فضایل حضرت که خلیفه اول به آن پرداخته است اشاره کنیم.
در مورد مولای متقیان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیهالسلام) فضایل زیادی در کتب اهل سنت و شیعه نقل شده است، که پرداختن به تمام آنها نیازمند ساعتها وقت، و چندین جلد کتاب است. در این میان، احادیثی که از غاصبان خلافت، نقل شده است، میتواند مسألهای باشد که کمتر به آن توجه شده است. ما تلاش خواهیم کرد، در این نوشتار به گوشهای از فضایل حضرت که از زبان خلیفه اول بیان شده، اشاره میکنیم:
فضایل امیرالمومنین از زبان ابوبکر، خلیفه اول اهل سنت:
1. نقل شده روزی ابوبکر، به چهره امیرالمومنین(علیهالسلام) زیاد نگاه میکرد، از این رو، برای دخترش عایشه، این سوال مطرح شد که چرا پدرش چنین عملی انجام میدهد؟ زمانی که علت آن را از پدرش سوال کرد، او پاسخ داد: «دخترم! از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمود: «نگاه کردن به صورت علی(علیهالسلام) عبادت است».[1]
2. نقل شده روزی ابوبکر، با امیرالمومنین(علیهالسلام) ملاقات کرد، و چون او را دید، لبخندی زد، و چون مولای متقیان، از وی علت تبسمش را پرسید، اینگونه پاسخ داد: از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که فرمودند: «احدی از پل صراط عبور نخواهد کرد، مگر کسی که علی برای او جواز عبور بنویسد».[2]
3. «محب الدین طبری» از علمای اهل سنت، از ابوبکر نقل میکند: «دیدم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) خیمهای بر افراشته و علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهمالسلام) را داخل خیمه کرد و فرمود: «ای گروه مسلمانان، من با کسی که با اهل این خیمه، سازگار و دوست باشد، دوست هستم. و با کسانی که با آنها در جنگ هستند، در جنگم و....».[3] و روایات متعدد دیگری که در این مجال نمیگنجد.
4. او بارها اعتراف کرده که امیرالمومنین(علیهالسلام) جزء عترت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میباشد.[4]
5. در نقلی دیگر، آمده است که ابوبکر بر بالای منبر مشغول خطبه خواندن بود که حسن بن علی(علیهماالسلام) برخواست، و رو به ابوبکر کرد و فرمود: «از منبر پدرم پایین بیا، ابوبکر زمانی که اینگونه مورد خطاب قرار گرفت، اعتراف نمود که این منبر و مجلس متعلق به علی بت ابیطالب(علیهالسلام) است، به همین خاطر اینگونه جواب داد که، راست گفتی؛ به خدا قسم که این منبر پدر توست نه منبر پدر من».[5]
6. در تاریخ از قول سالم(غلام آزاد شدهی) امام علی(علیهالسلام) آمده است که روزی همراه مولایم، مشغول، کشاورزی بودیم، که ابوبکر و عمر از آنجا عبور میکردند، و خطاب به ایشان فرمودند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته».[6]
اکنون با توجه، به نقلهای متعددی که از اهل سنت، و از کلام خلیفه اول آمده است، جا دارد که این سوالات مطرح گردد، که ایشان، با توجه به علمی که داشتند چگونه حاضر شدند بعد از وفات رسول خدا به جنگ ایشان بروند!؟ و یا آنکه چگونه میتوانند، جواز عبور از صراط را دریافت کنند!؟ و یا آنکه با توجه به کلام روشن و صریح پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) که فرمودند: «من در میان شما، دو هدیه گرانبها قرار میدهم، یکی کتاب خدا و دیگری، عترت خویش را، و هر کس به آن دو تمسک کند گمراه نمیشود» آیا سیره خلیفه، به گونهای بود که متمسک به عترت رسول گرامی اسلام بشود!؟ و هزاران پرسش دیگر که در ذهن هر خواننده منصفی نقش میبندد، که قضاوت در مورد آنها را به اهلش میسپاریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. تاریخ دمشق، ابن عساکر، بخش امام علی؛ مناقب، خطیب خوارزمی، فصل بیست و سوم؛ التعقیبات، سیوطی، ص67.
[2]. ذخائر العقبی، محب طبری، ص71؛ صواعق المحرقه، ابن حجر، ص75؛ ینابیع الموده، سلیمان قندوزی، ص207 و 285.
[3]. ریاض النضرة، محب طبری، چاپ مصر، ج2، ص489؛ ارجح المطالب، شیخ عبید الله آمر تسری، ص309.
[4]. فیض القدیر(شرح جامع صغیر)، محمدبن عبدالرؤف مناوی، ج6، ص218؛ وسیله المآل فی عد مناقب الآل، احمدبن فضل باکثیر ملاکی، به نقل از الغدیر، ج1، ص303.
[5]. تاریخ الخلفا، سیوطی، ص54؛ صواعق المحرقه، ابن حجر، ص105؛ ینابیع الموده، سلیمان قندوزی، ص367.
[6]. ارحج الماطلب، آمر تسری حنفی، ص15.