14. آيات 1و2 سوره فتح

18:45 - 1393/04/02

{إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً ٭ لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَاَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً}
«ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم! ...؛ تا خداوند گناهان گذشته و آينده‏اى را كه به تو نسبت مى‏دادند، ببخشد (و حقّانيت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام كند و تو را به راه راست هدايت فرمايد».
طبق ظاهر اين آيات، پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) قبل و بعد از نزول اين آيات، داراي گناه بوده و خداوند همه‌ آنها را اعم از سابق و لاحق ـ بخشيد.
مفسّران پاسخ‌هاي مختلفي به اين اشكال داده‌اند:
الف ـ مراد اين است كه خداوند گناهان گذشته و آينده امت تو را بخاطر شفاعت تو می‌بخشد. شخصي از امام صادق(علیه السلام) از آمرزش گناهان پيشين و پسين پيامبر پرسيد، آن حضرت فرمود:
«ما كان له ذنب، ولا همّ بذنب، ولكن الله حمله ذنوب شيعته ثم غفرها له».([870])
«آن حضرت نه گناه داشت و نه اقدام به گناه نمود، امّا خداوند گناهان پيروانش را بر او حمل نموده سپس آن گناهان را به خاطر او بخشيد».
ب ـ پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) به عقيده مشركان مكه گنهكار بود.
مأمون از امام رض(علیه السلام) پرسيد: يابن رسول الله! آيا اين سخن شما نيست كه پيامبران معصومند؟ حضرت فرمود: آري! سپس پرسيد: پس اين آيه را بيان بفرما: {ليغفر لك الله ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر}؟ امام رض(علیه السلام) فرمود: اين عقيدة‌ مشركان مكه بود؛ چون پيامبر، آنان را به توحيد فراخواند و با بت‌هايشان به مبارزه برخاست، او را از گنهكاران برشمردند:
«قال الرض(علیه السلام) لم يكن أحد عند مشركي أهل مكة أعظم ذنباً من رسول الله(صلي الله عليه و آله) لأنهم كانوا يعبدون من دون الله... فلما جائهم(صلي الله عليه و آله) بالدعوة إلى كلمة الاخلاص كبر ذلك عليهم و عظم ... فلما فتح الله عز و جل على نبيه مكة قال له يا محمد إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأخَّرَ عند مشركي أهل مكة بدعائك إلى توحيد الله فيما تقدم و ما تأخر...».([871])
نکته‌ها
الف ـ پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) معصوم بود و هيچ گناهي نداشت، نه در گذشته و نه در آینده‌ی زندگي خود؛
ب ـ پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) به گمان واهي مشركان گنهكار بود؛
ج ـ گناه پنداري (نه واقعي) آن حضرت به امر اعتقادي و حقوقي بر می‌‌گشت؛
د ـ گناه اعتقاديِ پنداشته شده، عبارت از نفي بت‌پرستي و نكوهش عبادت بت و مانند آن بود؛ گناه حقوقيِ پنداري نيز كشتن مشركان در جنگ بدر و نظير آن بود؛
ﻫـ ـ با گسترش اسلام و روشن شدن توحيد، پندار گناه اعتقادي برطرف شد و با گذشت ‌كريمانة رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) بعد از فتح مكه، پندار گناه حقوقي نيز از بين رفت؛
و ـ مقصود از گناه متقدم و متأخر، همان گناه كهنه و تازه است؛
ز ـ نسبت دادن ذَنْب به رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) طبق گمان مشركان، نظير نسبت دادن گناه به حضرت موسي طبق پندار آل فرعون بود كه در اين‌باره چنين آمده است([872]):
{... وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَاَخَافُ اَن يَقْتُلُونِ}([873])
آن حضرت نه گناه داشت و نه اقدام به گناه نمود؛ امّا خداوند گناهان پيروانش را بر او حمل نموده، سپس آن گناهان را به خاطر او بخشيد.
پـاورقی هـا: -----------------------------------------------------------------------------------------------------------
[870]) بحار الأنوار، ج 17، ص 76.
[871]) نور الثقلين، ج 5، ص 56؛ بحارالانوار، ج 11، ص 83.
[872]) ر.ك: وحى و نبوّت در قرآن، ص275ـ 273.
[873]) شعراء/14.