13:03 - 1403/02/03
سلام
معنی شرک به خدا چیست چه کاری یا فکری شرک محسوب میشود؟
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
انجمنها:
http://btid.org/node/292711
با عرض سلام و ادب خدمت شما
شرک به این معناست که انسان در ذات یا افعال، کسی را هم عرض خدا و شریک او بداند و یا کسی غیر از خدا را عبادت کند.
شرک در واقع به دو صورت است:
1. شرک جلی (آشکار). قائل بودن یک شخص به دو خدایی، همان شرک جلی و آشکار است، بهگونهای که هر انسان موحدی این شخص را مشرک میداند.
شرک جلی خودش اقسامی دارد:
الف) شرک در خالقیت، به اینکه انسان قائل باشد دو یا چند خالق در عرض هم خالق مخلوقات هستند؛ مانند اینکه ثنویها قائل به خدای خیر با نام «یزدان» و خدای شر با نام «اهریمن» میباشند.
ب) شرک در ربوبیت. مانند اینکه کسی قائل باشد امور عالم را موجودی یا موجوداتی غیر از خدا و با اراده و اختیار خودشان تدبیر میکنند. مانند مشرکین مکه که خلقت عالم را به خدا نسبت میدادند؛ ولی ربوبیت و تدبیر امور عالم را به غیر خدا نسبت میدادند.
ج) شرک در عبادت. مانند اینکه انسان به پرستش غیر خدا بپردازد. مانند پرستش بتها، گاو، خورشید و ماه توسط مشرکین.
2. شرک خفی(پنهان). در این شرک شخص مشرک علناً و آشکارا به خالقیت، ربوبیت غیر خدا قائل نبوده و غیر از خدا را نمیپرستد و اگر از او پرسیده شود که امور عالم دست چه کسی است، در پاسخ میگوید فقط خداست؛ ولی در عملکرد خود بهگونهای عمل میکند که مشرک به حساب میآید. عموم مردم غیر از عده کمی از مخلصین که به مقامات عالی توحید رسیدهاند، دچار این نوع از شرک هستند.
خداوند در توصیف این نوع شرک میفرماید: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ»؛ «و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند». [یوسف: 106]
از مصادیق شرک خفی نیز مواردی را میتوان بر شمرد: بهعنوان مثال:
- شرک در طاعت؛ به این صورت که انسان در اطاعت خدا، شیطان و نفس و هر موجودی غیر خدا را شریک خداوند قرار دهد. بنابراین، تمام معصیتهایی که در حال حاضر صورت میپذیرد، بهعنوان مصداق شرک به حساب میآید.
- شرک در توحید افعالی؛ به این صورت که انسان افعال یا تاثیرات را به غیر خداوند نسبت بدهد و خود را بهنحوی از خداوند بینیاز ببیند. مثلاً بگوید اگر فلانی نبود، مشکل من حل نمیشد یا اگر فلان دکتر نبود، بیمارم شفا پیدا نمیکرد. یا معتقد باشد پول و مال میتواند تمام مشکلات من را بهخودیخود حل کند. یا بگوید با وجود قدرت و پیشرفت نظامی، ما پیروز هستیم و دیگر نیازی به کمک خداوند در برابر دشمن نیست یا معتقد باشد با وجود یک آشنا و فامیل در فلان دستگاه، مشکل من حل میشود و نیازی به دستگیری و عنایت خداوند ندارم یا بگوید فقط فلانی میتواند کار من را راه بیندازد و اگر او نباشد، بیچارهام.
امام صادق فرمودهاند: شخصی که بگوید: اگر فلانی نبود هلاک میشدم و اگر فلانی نبود چنان و چنان بر سرم میآمد و اگر فلانی نبود خانوادهام از دست رفته بود، برای خداوند شریک قرار داده است. راوی خطاب به امام گفت: (آیا اشکال دارد) بگوییم اگر خدا بر من به واسطه فلانی منت نگذاشته بود، هلاک شده بودم؟ امام(ع) فرمود: این خوب است و این گونه سخن گفتن و مانند آن اشکالی ندارد. [بحارالانوار، ج9، ص106]
یکی از مصادیق شرک خفی ریاء است.
امام صادق(ع) فرمودند: هر کس نماز بگذارد و یا روزه بگیرد و یا بردهای را آزاد کند و یا حج انجام دهد و مقصودش آن باشد که مردم از وی خوششان بیاید؛ مشرک به حساب میآید؛ ولی شرک او قابل گذشت میباشد. [تفسیر عیاشی، ج2، ص352].