اندیشمندان غربی معجزه را این گونه تعریف کرده اند که، «معجزات افعال مستقیم خداوند هستند، که ناقض قوانین طبیعیاند.» این تعریف دو اشکال اساسی دارد یکی عدم جامعیت دوم متناقض بودن.
یکی از راههای شناخت پیامبران الهی معجزه است، که در اصطلاح دین داران بار معنایی خاصی میباشد، و با آن چه که معمولاً مردم از این لفظ میفهمند تفاوت دارد، به عنوان مثال افراد برای توصیف وقایع غیر منتظره ــ مانند سقوط هواپیما از ارتفاع ده هزار پایی و زنده ماندن خدمه آن ــ از لفظ معجزه استفاده میکنند؛ در حالی که معجزهای که در بحث نبوت مطرح است، دارای بار معنایی خاصی است که باید به آن توجه شود. از اینرو در این نوشتار تلاش میشود، تعریف متفکران غرب از معجزه مورد تحلیل قرار گیرد.
تعریف معجزه در اندیشه غرب:
متفکران غربی معجزه را اینگونه تعریف کردهاند: «معجزه فعل مستقیم خداوند است که ناقض قوانین طبیعیاست.»[1] به این تعریف دو اشکال اساسی وارد است که در ادامه به آن اشاره میکنیم:
الف) عدم جامعیت تعریف
بدون شک برخی از معجزاتی که از سوی پیامبران الهی انجام گرفته است، نقض قانون طبیعت نبوده است؛ به عنوان مثال یک بُعد اعجاز قرآن مربوط به فصاحت، بلاغت و محتوا آن است، ولی این بُعد از قرآن هیچگاه با قانون طبیعت تعارض نداشته است، و یا بُعد انسجام قرآن که وجهی دیگر از اعجاز قرآن است و آن اینکه قرآن به صورت تدریجی در طول بیست و اندی سال و در شرایط گوناگون بر رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نازل شده است، ولی این نزول تدریجی انسجام و هماهنگی قرآن را از بین نبرده است، و موارد متعدد دیگر که میتوان از آنان به عنوان معجزه نام برد ولی نقض قانون طبیعت نبودهاند.
ب) تناقض درونی این تعریف
این تعریف از معجزه دارای تناقض درونی است، به این دلیل که وقتى مىگوييم معجزه حادثهاى است كه با جريان طبيعى امور و نظم موجود در آن ناسازگار است و آن را نقض مى كند، بالطبع اين نكته را تصديق كردهايم كه معجزه تابعى از وجودِ نظم طبيعى است كه بر اساس آن، معجزه، استثنايى در آن به حساب مى آيد، چون استثنا در مورد وجود قانون محكم و نظم طبيعيِ استوار معنا دارد. اين جاست كه اين مشكل پيش مى آيد كه چگونه از يك سو قانون محكم و لايتغيرى لازم است كه به طور ضابطه مند شيوه كار جهان را نشان دهد و از سوى ديگر، استثنا در آن واقع مى شود، زيرا قاعده و نظمى كه عملاً نقض شود، نمى تواند واقعاً قانون طبيعت باشد. قبول قانونِ محكم در مورد معجزه و ادعاى اين كه معجزه استثنايى در آن است، مساوى است با اين كه بگوييم آن چه رخ داده است، معجزه نيست و آن چه معجزه است هرگز رخ نمى دهد. اگر اين برهان، برهان صحيحى باشد، حاكى از آن است كه معجزه مانند مثال مربع مثلث مفهوماً نامنسجم و خود متناقض است.
خلاصه اين كه طبق این تعریف، معجزه از يك سو مبتنى بر نظم طبيعيِ ثابت و لايتغير است و از سوى ديگر، وقوع استثنا خود حاكى از بى نظمى است که در جهان وجود دارد.
نتیجه: این تعریف از معجزه به خاطر اشکالاتی که دارد نمیتواند، تعریف صحیح و کاملی از معجزه باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون، و دیگران، ترجمه: احمد، نراقی، ابراهیم سلطانی، طرح نو، 1389ش، ص 288.