چکیده:تمامی کتب و سنتهایی که پیامبران الهی برای جامعه خویش آوردهاند، زمینهساز هدایت مردم آن جامعه بهسوی خداوند متعال بوده است. در روایات مربوط به زمان ظهور حضرت بقیهالله اعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به این نکته اشاره شده است که ایشان تمامی سنتهای پیامبران الهی را با خود خواهند داشت و این خود هدایتگری را در زمان ظهور به اوج خود میرساند.
تمامی کتب و سنتهایی که پیامبران الهی برای جامعه خویش آوردهاند، زمینهساز هدایت مردم آن جامعه بهسوی خداوند متعال بوده است. در روایات مربوط به زمان ظهور حضرت بقیهالله اعظم (عج) به این نکته اشارهشده است که ایشان تمامی سنتهای پیامبران الهی را با خود خواهند داشت و این خود هدایتگری را در زمان ظهور به اوج خود میرساند.
اهلبیت (علیهمالسلام) یکی از امانتهای گرانقدر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) است که همیشه همراه و همسو با قرآن است [1]، به همین جهت زمانی که خداوند متعال قرآن را با وصف هدایتگری معرفی میکند، «نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمين»[2](نحل/89) این هدایتگر نیز در مورد اهلبیت پیامبر (علیهمالسلام) صادق است. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» [3] (انبیاء/73).
و این وظیفه نیز در زمان ظهور به عهده حضرت بقیهالله اعظم (عج الله تعالی فرجه الشریف) قرارگرفته است؛ و چون در آن زمان حکومت ظاهری آن حضرت سرتاسر کره خاکی را شامل میشود. به همین دلیل هدایتگری آن حضرت باید بهگونهای باشد که بتواند همه انسانهای دوران ظهور را با تفاوت که در درک و استعداد خویش دارند هدایت کند.
این تفاوت استعداد که از زمان خلقت حضرت آدم (علیهالسلام) تا رسول گرامی اسلام (صلیالله علیه و اله) ادامه داشته است و هماکنون نیز ادامه دارد. موجب تفاوت معجزات پیامبران الهی گردیده است، آنچنانکه حضرت موسی، با وسایل مختلف مانند عصا و ید بیضاء معجزههای خود را آشکار میکرده است، ولی حضرت عیسی، بدون هیچگونه وسیلهای و مستقلاً به ایجاد معجزه میپرداختند.
به همین جهت در زمان ظهور خداوند متعال تمامی سنتهای پیامبران گذشته را با حضرت حجت (علیهالسلام) همراه میکند. تا استعدادهای مردم با تفاوتهای که دارند، پاسخ داده شود؛ و این خود هدایتگری را به اوج میرساند.
از این میراثها علاوه بر شناخت خود امام ـ که اولین قدم در هدایت مردم است ـ در جهت مبارزه با مستکبران عالم نیز استفاده میشود همانگونه که حضرت موسی علیهالسلام با عصای خویش این کار را کرد [4] «امام باقر علیهالسلام فرمود: «عصاى موسى از آن آدم بود، بعد به شعيب رسيد و سپس به دست موسى بن عمران افتاد، هماكنون نزد ماست، چندى قبل آن را ديدم، مثل وقتیکه از درخت کندهشده بود تروتازه است، اگر از آن سؤالى بشود جواب مىدهد، آماده استفاده قائم ماست، با آن همان كارى را خواهد كرد كه موسى بن عمران انجام مىداد» [5]
در آخر نیز به نقل یک روایت در این زمینه بسنده میکنیم که عبارتاند از: در قائم آل محمد به پنجتن از پيامبران شباهتهایی وجود دارد: يونس بن متى، يوسف بن يعقوب، موسى، عيسى و محمد (صلیالله عليه و اله و سلم) امّا شباهتش به يونس، بازگشتش به ميان مردم است درحالیکه باوجود سنّ زياد، جوان به نظر مىرسد، امّا شباهتش به يوسف، غايب شدن از ديد عام و خاص و مخفى شدن از برادرانش و مشكل شدن کاربر پدرش يعقوب (علیهالسلام) است، بااینکه فاصله بين او و خانواده و شيعيانش نزديك است، اما شباهتش به موسى، دوام ترس و هراس و به درازا كشيدن غيبت، مخفى بودن ولادت، رنج و سختى شيعيانش و ناراحتى و مصيبتى است كه كشيدند تا اينكه خداوند به او اجازه ظهور داد ویاریاش كرد و بر دشمنش غلبه داد، امّا شباهتش به عيسى، اختلافى است كه درباره او واقع شد و گروهى گفتند: «متولد نشده است»، عده اى گفتند: «مرده است.» بعضى گفتند: «کشته شده و به دار آويخته شده است.»، امّا شباهتش به جدش مصطفى (صلیالله عليه و اله و سلم) خروجش، با شمشير و كشتن دشمنان خدا و دشمنان پيامبر و ستمكاران و گردنكشان است و اينكه با شمشير و افتادن ترس به دل دشمنان، خداوند او را يارى میكند آنگاه هيچ چيز و هيچ كس از تحت سلطه و غلبه او خارج نخواهد ماند.»[6][7]
سلاموصلوات میفرستیم بر آخرین منجی عالم بشریت که جامعه انسانی را از ظلمت گمراهی بهسوی نور هدایت رهنمود میکند.
-----------------------------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. چون اگر اهلبیت در یک مورد همسو و همراه با قرآن نباشد، از قرآن جداشده و این با وعده الهی که در حدیث ثقلین بیان گردیده است سازگار نیست.
[2]. اين كتاب را كه بيانگر همهچیز و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است، بر تو نازل كرديم.
[3]. آنان را پيشوايانى قراردادیم كه بهفرمان ما، مردم را هدايت مىكردند.
[4]. وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (اعراف آیه 117-118) ما به موسى وحى كرديم كه: «عصاى خود را بيفكن.» ناگهان بهصورت مار عظيمى درآمد و وسايل دروغين آنها را بهسرعت بلعيد. در اين هنگام، حق آشكار شد؛ و آنچه آنها انجام مىدادند، باطل گشت.
[5]. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ، قَالَ: كَانَتْ عَصَا مُوسَى لِآدَمَ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ، فَصَارَتْ إِلَى شُعَيْبٍ، ثُمَّ صَارَتْ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ، وَ إِنَّهَا لَعِنْدَنَا، وَ إِنَّ عَهْدِي بِهَا آنِفاً، وَ هِيَ خَضْرَاءُ كَهَيْئَتِهَا حِينَ انْتُزِعَتْ مِنْ شَجَرَتِهَا وَ انَّهَا لَتَنْطِقُ إِذَا اسْتُنْطِقَتْ أُعِدَّتْ لِقَائِمِنَا عَلَيْهِ السَّلَامُ يَصْنَعُ بِهَا مَا كَانَ يَصْنَعُ بِهَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلَامُ ـ الإمامة و التبصرة من الحيرة نوشته ابن بابويه، على بن حسين(معروف به صدوق اول) ص 116
[6]. دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ إِنَّ فِي الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص شَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ يُونُسَ بْنِ مَتَّى وَ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى وَ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُونُسَ بْنِ مَتَّى فَرُجُوعُهُ مِنْ غَيْبَتِهِ وَ هُوَ شَابٌّ بَعْدَ كِبَرِ السِّنِّ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ ع فَالْغَيْبَةُ مِنْ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ اخْتِفَاؤُهُ مِنْ إِخْوَتِهِ وَ إِشْكَالُ أَمْرِهِ عَلَى أَبِيهِ يَعْقُوبَ ع مَعَ قُرْبِ الْمَسَافَةِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَبِيهِ وَ أَهْلِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى ع فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَيْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلَادَتِهِ وَ تَعَبُ شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ الْأَذَى وَ الْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَيَّدَهُ عَلَى عَدُوِّهِ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ عِيسَى ع فَاخْتِلَافُ مَنِ اخْتَلَفَ فِيهِ حَتَّى قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَا وُلِدَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مَاتَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ قُتِلَ وَ صُلِبَ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى ص فَخُرُوجُهُ بِالسَّيْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ ص وَ الْجَبَّارِينَ وَ الطَّوَاغِيتَ وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَايَة ـ كمال الدين و تمام النعمة ج 1 ص 327
[7]. برای سنتها پیامبران در زمان ظهور رجوع شود به کتاب ظهور نور (ترجمه الشموس المضيية) نوشته حجتالاسلام علی سعادت پرور باب سوم.
نظرات
باسلام واحترام
ضمن تشکراز مطلب خوب شما
در کانال معارف مهدوی منتشر شد https://telegram.me/mahdaviat_h/442
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
این مطلب در توئتر منتشر شد.