چکیده: یکی از مسائلی که بسیار اهمیت دارد درباره آن راهکارهای مناسبی ارائه شود، مساله ازدواج افرادی است که دارای نقص عضو هستند که از منظر فرد و اجتماع باید به درستی مورد بررسی قرار گیرد.
آنچه به عنوان یک حقیقت در این کوتاهنوشته باید به آن پرداخته شود ذکر این واقعیتاست که اگر چه گاهی معلولیتها و نقایص جسمی سبب برخی محدودیتها میشوند ولی فرد نباید به سبب این محدودیتها خود را گم کند و به طور مثال ناامید گردد و یا در سمت مقابل، انتظارات غیر واقعی از خود و اطرافیانش داشته باشد.
انسان هر چقدر هم که بخواهد خود را موجودی قوی و عاری از ضعف معرفی کند چیزی از ضعفهای او نخواهد کاست چرا که انسان ذاتا و به طور طبیعی در دنیایی پر از محدودیت پا به عرصه وجود مینهد و خلقت او اساسا بر پایه ضعفها و محدودیتهای مادی بنا شده است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:« يُرِيدُ اللّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا؛ (نساء آیه28) خدا می خواهد بار شما را سبک کند ، زيرا آدمی ناتوان آفريده شده است».
پذیرش این واقعیت و واقعیاتی از این دست، راهگشاترین نکتهای است که باید به آن توجه داشت. وقتی انسان واقعیتِ محدودیتهایی را که در آن قرار دارد بپذیرد دو نکته خوب میتواند برای او اتفاق بیفتد که قبل از آن، راهی برای دستیابی به آن ندارد.
1.سطح توقعات و انتظاراتش از خود و دیگران واقعبینانه میشود.
اگر فرد نتواند شرایط خود و اجتماعی که در آن زندگی میکند را به درستی درک کند سطح انتظاراتش به طور غیرواقعی بالا خواهد رفت و به سبب برآورده نشدن انتظاراتش، ممکن است در گذر زمان خود را از درون فردی ناکام و شکست خورده تلقی کند.
2.خود را بیش ازپیش محتاج و متصل به خداوند تبارک و تعالی میبیند و میکوشد بسیاری از خلاءهای درونی خود را با ارتباط با خدا پر نماید.
اینگونه ارتباطات انسان را به یک سطح متعادل در روابط فردی و اجتماعی میرساند؛ چرا که فردی که با اتصال به منبع لایزال الهی خود را محکم و استوار کرده است، به یک خودباوری و غنای نفسانی دست مییابد و سطح انتظاراتش از جامعه بسیار پایین خواهد آمد و آنچنان انرژیای در درون او ایجاد میشود که نواقص جسمی برایش در همان حد نقص جسمی باقی میماند و نقصی را به شخصیت و ابعاد روحانی او وارد نمیسازد.
امام علی علیهالسلام در اینباره میفرماید: «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الْأَسْبَابُ وَ تَبَوَّأَ الْخَفْضَ وَ الْكَرَامَةَ. هر كس بر خدا توكل كند سختي ها براى او نرم و آسان و اسباب و وسيله ها برايش فراهم شود و در راحت و وسعت و كرامت جاى گیرد». [1]
ما با توجه به سوالی که در انجمن رهروان ولایت توسط یکی از کاربران محترم تحت عنوان "شاغل و خود ساخته اما دارای مشکل جسمی" مطرح شده است، بحث را با پاسخگویی به سوال این کاربر محترم ادامه میدهیم.
ایشان در سوال خود مطرح کردهاند که من دختری ۳۳ ساله هستم.نمازخوان، محجبه و از بچگی به درس علاقه داشتهام.الان شغل کارمندی دارم و با پول خودم خانه و ماشین خریدهام.چون در خانواده مذهبی تربیت شدهام، هرگز با پسری دوست نشدهام. من خیلی دلم می خواهد ازدواج کنم، اما چون بهطور مادرزادی یک پایم در حدود 3 سانتیمتر با پای دیگرم اختلاف دارد میلنگم و همین شرایط ازدواج را برای من سخت کردهاست.
تحصیلات من فوق لیسانس دانشگاه تهران است و استخدام رسمی هستم.دلم میخواهد با پسری سالم و متدین و پاک ولو به اینکه وضع مالی خوبی هم نداشته باشد ازدواج کنم،اما نمیدانم چطور به هدفم برسم و از نگرانیهایم کاسته شود.
در پاسخ به این کاربر محترم توضیحاتی به صورت مختصر تقدیم میشود.
اولین گام موثر پذیرش واقعیتیاست که ایشان درگیر آن هستند. باید پذیرفت که متاسفانه جامعه ما در همان سنینی که دختران باید ازدواج کنند شرایط و انتظاراتی را برای ازدواج پسران قرار میدهد که بسیاری از پسران را از دایره خواستگاران خارج مینماید. آن زمانی که دختر در شرایط مطلوب و سن مناسب برای ازدواج قرار دارد، با تعیین کردن شروط سخت، بسیاری از پسران جوان و جویای ازدواج را از دایره خواستگاران خارج میکنیم؛ پس طبیعی است که تعداد پسران واجد شرایط ازدواج، بسیار کمتر از تعداد دخترانی است که مهیای ازدواجند و همین امر سبب میشود که چون تعداد گزینههای پسران برای ازدواج زیاد است با یک وسواس بیشتر و از سر حوصله، مورد مطلوب و بی نقصی را برای ازدواج برگزینند که البته شما میتوانید به این مسال جریان تنوعطلبیهایی که در نگاه جوانان به سبب شکسته شدن هنجارهای جامعه به وجود آمده را نیز اضافه نمایید.
واقعیت این است که در این بازاری که جریان ازدواج را اینقدر پیچیده کردهاست هر دختری به راحتی نمیتواند به مطلوب خود دست یابد (که البته بخش قابل توجهی از بروز این مشکلات متوجه خود دختر و خانواده اوست) که البته پذیرش این واقعیت میتواند در ارائه راهکارهای بعدی بسیار موثر باشد.
حال اگر کاربر محترم با اینواقعیت کنار بیاید قاعدتا باید بپذیرد که در عین حالی که باید سطح توقع خود را از پیدا شدن خواستگار با شرایط کاملا مناسب پایین بیاورد ولی از ایننکته نیز غفلت نکند که آن فردی که قرار است با او ازدواج کند باید به خاطر خود او و علاقه به او وارد میدان خواستگاری شود نه خدای ناکرده به خاطر پول و امکانات مادی ایشان؛ که این خود مشکلات بعدی را به همراه خواهد آورد.
پذیرش این واقعیتِ هرچند تلخ ، علاوه بر اینکه کمک میکند تا انسان سطح توقعاتش را به شکلی کاملا منطقی پایین بیاورد، فکرش را نیز آزادتر میسازد تا بتواند راحتتر برای حل این مشکل اقداماتی منطقی انجام دهد.
گزیدهای از راهکارهای مناسب برای این کاربر محترم به شرح زیر است:
1. در مقابل اين مشكل نه تسليم شويد و نه آن را انكار نمائيد.
2. اميد به زندگي و نگاه مثبت به آن را فراموش نكنيد.
3. به خداوند توكل و اعتماد نمائيد.
4.حضور زیبا و آراسته در مجالس بانوان داشته باشید.
5. در محیطهای اجتماعی حضور باوقار و در عین حال به نحوی که دیده شوید داشتهباشید.
6.یکی از مهترین راهکارها این است که از طریق واسطههای مطمئن به دنبال گزینهای باشید که شرایطش شبیه و یا نزدیک به شما باشد.
_________________________________
پینوشت:
1.عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص426، 1جلد، دار الحديث - قم، چاپ: اول، 1376 ش.
برای مطالعه بیشتر:
1.جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسیان، چاپ 22، سال 1382
2.مراحل ازدواج، مجید رشیدپور، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، تهران، سال1368
نظرات
سلام. من احساس این دختر خانم رو خوب درک می کنم. چون خودم مشکل کم شنوایی دارم و با اینکه سطح توقعاتم از همسر آینده ام کمه باز کسی حاضر به قبول مشکل من نشده. راه های زیادی رو امتحان کردم مثل ثبت نام در مرکز همسریابی یا سپردن به واسطه مطمئن. حتی راضی ام مشکلی مشابه من داشته باشه. ولی خوب قسمت نبوده. این در حالیه که از لحاظ زیبایی، حجاب و خانواده از وضعیت نسبتا مقبولی برخوردارم که همیشه خواستگارهای زیادی رو به طرفم جذب می کنه. ولی متاسفانه با آگاهی از کم شنواییم کنار می کشن. سخته ولی فقط توکلم به خداست. شما خواهر خوبم که وضعیتت از من بهتره نباید ناامید باشین. که ان شا الله هرچی خیر و صلاحه همون قسمت می شه.