چکیده:از جمله آیاتی که اهل سنت بر عدالت و حجیت سیره صحابه بسیار به آن استدلال میکنند، آیۀ 18 سوره فتح میباشد که معروف به بیعت رضوان میباشد. که این استدلال اهل سنت به این آیه، کامل نیست و آیه به هیچ وجه دلالتی بر عدالت همگی آنان ندارد. بلکه مصداق این آیه تنها مومنانی از صحابه هستند که بر سربیعت خود استوار ماندند و نقض عهد و پیمان نکردند.
اهل سنت معتقدند که تمامی اصحاب رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) عادل هستند و برای آنکه انحرافات و رفتارهای غلط آنان را توجیه نمایند و سرپوش بگذارند، برای آنان سنتسازی نموده و قائل به اجتهاد آنان در دین شدهاند و اینگونه، خطاهای فاحش آنان را تطهیر کردهاند.
اهل سنت برای عدالت و حجیّت صحابه به دلایلی از قرآن کریم و روایات نبوی تمسک نمودهاند که در پست گذشته یکی از مهمترین ادله قرآنی «آیۀ وَ السّابِقُونَ اْلأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ...» آنان را مورد نقد و بررسی قرار دادیم. و در این نوشتار یکی دیگر از آیاتی که بدان استدلال مینمایند را مورد بررسی قرار میدهیم.
از جمله آیات مهمی که اهل سنت بسیار به آن استدلال میکنند، آیهی 18 سوره فتح میباشد که معروف به بیعت رضوان میباشد که خداوند متعال فرمودند: «لَقَدْ رَضِيَ اللّه ُ عَنِ الْمُؤْمِنين إِذ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمِ ما فِی قُلُوبِهِم فَاَنْزَلَ السَّكينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَتْبَعَهُم فَتْحَا قَرِيبَا [فتح/18]خداوند از مؤمنان، هنگامی كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند، خشنود شد؛ خدا آن چه را در درون دلهایشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود میدانست؛ از اين رو، آرامش را برایشان نازل كرد و پيروزی نزديكی را برای پاداش، نصيب آنان فرمود».
ابن عبدالبر میگويد: «كسی را كه خدا از او خشنود شده، او را هرگز مورد خشم خود قرار نمیدهد؛ اگر خدا بخواهد».[1]
علت و شأن نزول آیه
قبل از پاسخ ابتدا میبایست شأن نزول آیه و قیود آن را مورد بررسی قرار داده تا شناخت عمیقتری نسبت به آن پیدا کنیم.
این آیه دربارهی صلح حدیبیه و اصحاب بیعت رضوان در سال ششم هجرت نازل شده که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) قصد زیارت خانهی خدا را کرده بودند، اما قریش برای جنگ آماده شد و از ورود ایشان به مکه خودداری نمودند.[2] امّا از آنجایی که در جنگهای پيشين از جمله جنگ احد، بسياری از صحابه از ميدان جنگ گريختند و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را تنها گذاشتند، آن حضرت اينبار در حديبيه در زیر درخت سَمُرَه با صحابه بيعت كرد و از آنها پيمان گرفت كه هرگز در جنگها فرار نكنند.
مسلم نیشابوری مینویسد: «از جابر نقل شده است كه گفت: در روز حديبيه ما هزار و چهار صد نفر بوديم كه با پيامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) بيعت كرديم، عمر در آن روز زير درخت سَمُرَه دستهايش را در بغل گرفته بود و میگفت: ما با پيامبر بيعت كرديم تا از جنگ فرار نكنيم نه اين كه تا سر حدّ مرگ بيعت كرده باشيم».[3]
در این کلام، نوع بیعت خلیفه دوم نیز بسیار قابل تأمل است که گفت: «ما بیعت کردیم تا از جنگها فرار نکنیم و ما تا سر حد مرگ بیعت نکردیم»؛ که این بیان، گویای بسیاری از مطالب میباشد که از بیان آن صرف نظر مینماییم.
امّا دو نکته مهم و اساسی که این آیه بیان میکند این است:
1. این بیعت و رضایت به جهت پایبندی و وفاداری به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و عدم فرار از جنگها و تنها نگذاشتن حضرت میباشد.
2. با قید «رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ» مشخص میشود که این بیعت و رضایت خداوند تنها شامل کسانی که ایمان حقیقی آوردهاند، میشود و شامل کسانی که دارای نفاق و یا شک و تردید هستند، نمیشود.
پاسخ ادعای اهل سنت
با این مقدمهای که گذشت، پاسخ ادعای اهل سنت در حجیت سیرهی صحابه در چند محور روشن میگردد:
اولاً: این آیه تمامی صحابه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را شامل نمیشود، بلکه تنها مخصوص کسانی است که در زمان بیعت حضور داشتهاند.
ثانیاً: این رضایت و وعدهای که خداوند به آنها داده است، تنها تا زمانی است که نقض بیعت و پیمانشکنی نکنند، زیرا در آیه 10 همین سوره فتح خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ يَدُ اللّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلی نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللّهَ فَسَيُؤتيهِ أَجْرًا عَظيمًا [فتح/10] كسانی كه با تو بيعت میكنند (در حقيقت) فقط با خدا بيعت مینمايند و دست خدا بالای دست آنان است؛ پس هر كس پيمانشكنی كند، تنها به زيان خود پيمان شكسته است و آنكه به عهدی كه با خدا بسته وفا كند، به زودی پاداش عظيمی به او خواهيم داد».
شاهد این سخن، گفتهی خود صحابه است که بخاری نقل میکند: «علاء بن مسيب از پدرش نقل میكند: براء بن عازب را ملاقات كردم و به او گفتم: خوشا به حالت كه عصر پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) را درك كردی و با آن حضرت در زير درخت بيعت كردی. براء بن عازب گفت: پسر براردم! تو نمیدانی كه ما چه بدعتهايی را پس از حضرت گذاشتهايم!».[4]
این شهادت براء بن عازب که از بزرگان صحابه بود، بهترین گواه بر آن است که رضایت خداوند در بیعت رضوان، دائمی نبوده است.
براء بن عازب كه از بزرگان صحابه و از كسانی است كه در بيعت شجره حضور داشته است، شهادت میدهد كه او و ديگرانی كه در اين واقعه حضور داشتهاند، پس از پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) بدعتهای بسياری گذاشتهاند كه اين خود بهترين شاهد است بر اين كه رضايت خداوند از بيعت كنندگان در حديبيه، ابدی و دائمی نبوده است.
همچنین رضایت دائمی خداوند بدون هیچ قید و شرطی، منجر به تکذیب آیات بسیار دیگری نیز خواهد شد که ایمان و عمل صالح را شرط ورود به بهشت بیان میکند، همچنین با آیاتی که همسران پیامبر را تهدید مینماید نیز به هیچ وجه سازگار نیست.
ثالثاً: وجود صحابه بسیاری که از منافقان و مبغوضین و قاتلان خلیفه سوم و ... بودند، این ادعای اهل سنت را نیز باطل میسازد. که میتوان به شخصیتهایی مثل ابوغادیه، ثعلبه بن حاطب، طلحه بن عبيد الله، فروه بن عمرو انصاری و ... اشاره نمود.
و از جمله کسانی که این بیعت را شکست و نقض عهد نمود، شخص «عمربن خطاب» است که در جنگ حنین پا به فرار گذاشت و پشت به دشمن نمود، جنگی که در آن پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) با گفتن جمله «أَيْنَ أَصْحَابُ السَّمُرَةِ» کسانی را که از جنگ گریختند را به ياد پيمانی انداخت كه در حديبيه بسته بودند.[5]
جالب این است که «عمربن خطاب» اینچنین فرار خود را توجیه مینماید که بخاری مینویسد: «ابوقتاده مىگويد: سالى كه جنگ حنين اتفاق افتاد، همراه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بودم، هنگامى كه دو لشكر روبروى هم قرار گرفتند، مسلمانان فرار مىكردند، سپس بر مىگشتند... عمر را ملاقات كردم، گفتم چرا مردم فرار مىكنند؟ گفت امر و دستور خداوند اين است».[6]
صالحى شامى نیز در سبل الهدى مىنويسد: «در جنگ حنين مسلمانان گريختند تا جايى كه برخى از آنها تا مكه رسيده بودند، سپس برگشتند، رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) براى هر كدام سهمى تعيين كرد. امّحارث انصارى افسار شتر همسرش حارث را كه مجسار نام داشت گرفته بود و مىگفت: اى حارث! آيا رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را تنها مىگذارى؟ مردم همه در حال فرار بودند؛ اما اين زن شوهرش را رها نمىكرد. خود او مىگويد: عمر از كنار من در حال فرار بود، گفتم: اى عمر، اين چه كارى است كه مىكنيد؟ عمر گفت: فرمان خدا است».[7]
بزرگان اهل سنت این کلام عمر را اینچنین توجیه مینمایند که مقصود عمر از «حکم خدا» قضا و قدر الهی بوده که ما فرار میکنیم.[8] که در اینصورت هیچ گناهکاری باقی نخواهد ماند، چرا که همگی گناهشان را به این گونه توجیه مینمایند.
بنابراین، استدلال اهل سنت به این آیه، کامل نیست و آیه به هیچ وجه دلالتی بر عدالت همگی آنان ندارد. بلکه مصداق این آیه تنها مومنانی از صحابه هستند که بر سر بیعت خود استوار ماندند و نقض عهد و پیمان نکردند.
____________________________________________
پینوشت
[1]. استیعاب، ج1، ص119
[2]. تفسیر ابن ابی حاتم و مجمع البیان در ذیل ایه 18 سوه فتح.
[3]. صحيح مسلم، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج3، ص1483، ح1856.
[4]. صحيح البخاری، الیمامه _ بیروت، دار ابن كثير، ج4، كِتَاب الْمَغَازِی، بَاب غَزْوَةِ الْحُدَيْبِيَةِ، ص1529، ح393.
[5]. صحيح مسلم، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج3، ص1398، ح1775.
[6]. صحيح البخاری، ج4، كتاب فرض الخمس، ب 18، باب مَنْ لَمْ يُخَمِّسِ الأَسْلاَبَ، ص58، ح3142، و ج5، كتاب المغازى، ب 54، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَيَوْمَ حُنَيْن...، ص100، ح4321.
[7]. سبل الهدى و الرشاد فی سيرة خير العباد، بیروت، دار الكتب العلمية، ج5، ص331.
[8]. فتح الباری شرح صحيح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، ج8، ص29؛/ و عمدة القاری شرح صحيح البخاری، دار إحياء التراث العربی، ج17، ص299.