چکیده: برای حفظ اسلام و فرهنگ اسلامی راهی جز جهاد و مبارزه در همۀ انواع و اشکال آن وجود ندارد و اگر-خدای ناکرده- روزی حاکمان اسلامی و آحاد مسلمین از «مبارزه و جهاد فی سبیل الله»، دست بردارند، موجبات تضعیف اسلام و سلطۀ کفر در عالم را فراهم خواهند کرد.
دنیایی که در آن زندگی میکنیم قرین حرکت و تکاپوست. انسانها برای رفع نیازهای مادی خود در موارد بسیاری دچار تنازع و درگیری میشوند. «جنگ و صلح» از عوارض جدانشدنی جهان طبیعت است. نسبت به جنگ و صلح دو نوع دیدگاه وجود دارد. در دیدگاه مادیگرایی، جنگ و صلح مانند هر فعل اختیاری دیگری با اغراض مادی انجام میشود. شخص ماتریالیست برای رسیدن به هواهای نفسانی خود میجنگد و یا صلح میکند. رسیدن به ثروت، مقام، انتقام و تشفّی نفس، تنها بخشی از این خواهشهای نفسانی است. اما در قاموس اسلام، «جنگ»، مظهر قهر خداوند حكيم است و هرگز جنبههای مادی در آن نيست، بلكه بر اساس حكمت و مصلحت است. جهاد و قتال که در حقیقت دفاع از فطرت انسانیّت است، ضامن حفظ مظاهر الهی در زمین است. اگر دفاع پيامآوران الهی نباشد، مراكز مذهبی ويران میشود. با خرابی این مراكز دينی، علمی، تبليغی و تحقيقی که اصلاح هر جامعهای در گرو آبادی آنهاست، فساد و تباهی عالمگير خواهد شد.
دو آیه قرآن کریم به این رمز مبارزاتی انبیا و اولیای الهی اشاره کرده است:
1. «ولَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الأرضُ ولكِنَّ اللّهَ ذو فَضلٍ عَلَي العالَمين [بقره/251] و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمىكرد، زمين را فساد فرا مىگرفت، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد».
در این آیه کریمه اشاره شده: اگر جنگ نبود، فساد(شرك و بتپرستی، ظلم و خيانت، معصيت و بیحرمتی به جان و مال و آبروی مردم) زمين را فرامیگرفت.
2. «ولَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وبِيَعٌ وصَلَواتٌ ومَساجِدُ يُذكَرُ فِيهَا اسمُ اللّهِ كَثيراً ولَيَنصُرَنَّ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ إنَّ اللّهَ لَقَوِي عَزيز [حجّ/40] و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و صومعهها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران میشود! و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مىكند؛ خداوند قوى و شكست ناپذير است».
خوی استکباری کفّار، رشد روزافزون اسلام عزیز را برنمیتابد و مبارزه با اسلام و تعالیم آن، اصلیترین برنامه نظام سلطه و شیاطین جنّ و انس است و این مبارزه را تا نابودی کامل اسلام و ریشهکن کردن آن ادامه خواهد داد. پیش از این در مطلبی با عنوان «نگاهی اعتقادی به توافق با آمریکا!» به طور مفصّل به زیادهخواهی کمّی و کیفی «شیطان و شیطانصفتان» اشاره کردیم و گفتیم: «شیطان میخواهد همه انسانها را در همه زمانها اغوا کند. همچنین میخواهد انسانها را در نهایت پستی و دوری از انسانیت قرار دهد و تا میتواند از خدا دور کند».[1]
این همان حقیقتی است که قرآن کریم در مورد مشرکین اهل کتاب در سوره بقره بدان اشاره کرده است و فرموده:«وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصير [بقره/120] هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد(تا به طور كامل، تسليم خواستههاى آنها شوى، و) از آيين(تحريف يافته) آنان، پيروى كنى. بگو: «هدايت، تنها هدايت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پيروى كنى، بعد از آنكه آگاه شدهاى، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود».
«شیاطین برای ايجاد فساد در جامعه، ابتدا مراكز مذهبی و علمی آن جامعه را هدف قرار میدهند، زيرا تا اين مراكز تبليغی و تحقيقی برپا باشد، توطئههای آنان بیثمر است. از اينرو خداوند به مظلومان اجازه دفاع داده است تا اولاً مراكز عبادی خود را حفظ كنند و ثانياً به اين وسيله جلوی رخنه فساد را بگيرند. بنابراين، بقای اسم و رسم دين و مراكز مذهبی و حيات زاهدان و عابدان همگی به بركت ايثار و فداكاری رزمندگانِ اسلام است، وگرنه پيشوايان كفر با همه مراكز مذهبی مخالفاند و هر گونه گرايش دينی را خرافه و سدی در برابر اهداف پليد خود میدانند و آن را سركوب میكنند.»[2]
البته جهاد ابتدایی که بالاترین مرتبه[3] از جهاد و مبارزه با شیاطین است، شرایط ویژهای دارد. برخی از فقها، اذن و فرمان به جهاد ابتدایی را از شئونات مخصوص پیشوایان معصوم(علیهمالسلام) میدانند[4] و عدّهای دیگر معتقدند: جهاد ابتدایی از جمله مواردی است که ولیّ فقیه با وجود مصالح خاصّ و مشورت با صاحبنظران، میتواند به آن فرمان دهد.[5] آنچه در باره تأثير رهبری عالمانهی انديشوران الهی وارد شده كه آنان به منزله انبيای بنيسرائيلاند[6] و مداد آنان در قيامت با خون شهدا سنجيده میشود و بر آن فزونی میيابد[7] و آنان در هر عصر و زمانی جلوی كجراهه رفتن بيگانگان را میگيرند[8] و...، در راستای دست یافتن کامل به اهداف جهاد و مبارزه در همه زمانهاست.
حاصل کلام اینکه: برای حفظ اسلام و فرهنگ اسلامی راهی جز جهاد و مبارزه در همه انواع و اشکال آن وجود ندارد و اگر -خدای ناکرده- روزی حاکمان اسلامی و آحاد مسلمین از «مبارزه و جهاد فی سبیل الله» در همه اشکال آن یا برخی از آن، دست بردارند، موجبات تضعیف اسلام و سلطه کفر در عالم را فراهم خواهند کرد و در این نفوذ شیطانی، با آنان همراه شده و مقصّرند!
-----------------------------------
پینوشت:
[1]. «نگاهی اعتقادی به توافق با آمریکا!»
[2]. آیت الله جوادی آملی، تسنيم، ج9، ص582.
[3]. از حیث ظاهری و حقوقی.
[4]. شهيد ثانى، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشّى - كلانتر)، ج2، ص381: و إنما يجب الجهاد بشرط الإمام العادل، أو نائبه الخاص و هو المنصوب للجهاد، أو لما هو أعم «4»، أما العام كالفقيه فلا يجوز له توليه حال الغيبة بالمعنى الأول.
[5]. آیت الله خویی، منهاج الصالحين، ج 1، قسم العبادات، 365و 366:«إنّ الظاهر عدم سقوط وجوب الجهاد فی عصر الغیبة و ثبوته في كافّة الأعصار لدى توفّر شروطه ... إنّا لو قلنا بمشروعيّة أصل الجهاد في عصر الغيبة فهل يعتبر فيها إذن الفقيه الجامع للشرائط أو لا؟ يظهر من صاحب الجواهر (قدّس سرّه)، اعتباره بدعوىٰ عموم ولايته بمثل ذلك زمن الغيبة. و هذا كلام غير بعيد ... فإنّه يتصدّى لتنفيذ هذا الأمر من باب الحسبة، على أساس أنّ تصدِّي غيره يوجب الهرج و المرج، و يؤدِّي إلى عدم تنفيذه بشكل مطلوب كامل ... و على الفقيه أن يشاور في هذا الأمر المهم أهل الخبرة و البصيرة من المسلمين حتى يطمئن بأنّ لدى المسلمين من العدّة و العدد ما يكفي للغلبة على الكفّار الحربيّين، و بما أنّ عملية هذا الأمر المهم في الخارج بحاجة إلى قائد و آمر يرى المسلمين نفوذ أمره عليهم.»
[6]. علامه مجلسی، بحار الاَنوار، ج2، ص22.
[7]. شیخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج4، ص398 ـ 399.
[8]. شیخ کلینی، الكافي، ج1، ص32.
نظرات
با سلام
مطلب شما در کانال ایثار و شهادت منتشر شد.
https://telegram.me/isar_shahadat