چکیده: خداوند متعال، پيامبران و مدافعان راستين حقوق بشر را فرستاد تا برابر هجوم همهجانبه كافران و مشركانِ ستيزهگر با حيات انساني، از اين حقِّ اوّلي دفاع كنند تا مردم بتوانند پرچم توحيد و قسط و عدل را در سراسر جهان به اهتزاز درآورند.
جهاد و مبارزه از اصول انکار ناپذیر اسلامی است[1] که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است. در مباحث فقهی جهاد را به جهاد دفاعی و ابتدایی تقسیم کردهاند.[2] جهاد دفاعی در صورتی است که ابتدا دشمن حمله کند و بر مسلمانان دفاع عقلا و شرعا واجب است. جهاد ابتدایی در جایی است که هیچ هجمهای از سوی کفار و مشرکین علیه مسلمانها وجود نداشته باشد و مسلمانان شروع به حمله کنند.[3]
در اینجا لازم است اشاره کنیم به کتاب «جهاد در اسلام» نوشته همان نویسنده جنجالی کتاب «شهید جاوید». نویسنده این کتاب از آن دسته حوزویانی بود که گرفتار قرائتهای «مدرنیته پسند» از دین شدند. ایشان مانند سایر روشنفکر مآبان با کولهباری از پیشفرضها و به امید به دستآوردن برداشتی موافق اعلامیه حقوق بشر، به سراغ متون قرآنی، روایی و سیره معصومین(علیهمالسلام) رفت و دچار تفسیر به رأیی آشکار شد. متأسّفانه همان برداشتهای سطحی ایشان در مسألۀ کلامی «علم امام» در مسأله فقهی «جهاد ابتدایی» نیز کاملا مشهود است. ایشان با آسمان و ریسمان کردن فراوان، به این مطلب رسیده که بر اساس آیات و روایات، در اسلام چیزی به نام جهاد ابتدایی وجود ندارد و در سیره پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) هم ابداً موردی که در آن ابتدائاً قتال صورت گرفته باشد وجود ندارد. به اعتقاد ایشان تنها شکل جهاد مشروع، جهاد دفاعی است.
ایشان در مقدمهی کتاب، بیمحابا به همه فقهای اسلامی حمله کرده و در توهینی آشکار مینویسد:«به این نتیجه رسیدم که جهاد به گونهای که در قرآن و سیره پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) هست با آنچه فقها در متون فقهی نوشتهاند، در دو قطب مخالف قرار دارند و صد و هشتاد درجه با هم اختلاف دارند!».[4]
در نوشتار حاضر قصد پاسخگویی به همه ادّعاهای این نویسنده را نداریم. فقط برای تنویر افکار خوانندگان محترم به نکاتی اشاره میکنیم:
1. جهاد ابتدایی مشروع، با همه شرایط و قوانین ویژه و سختگیرانۀ خود، به منظور اغراض دینی صورت میگیرد نه کشورگشایی و توسعه ارضی. حمله نظامی به کفّار برای رساندن دعوت اسلام به مردمان گرفتار در بندها انجام میشود. به تعبیر دیگر جهاد ابتدایی برای شکستن حصارهایی است که حکومتها برای نرسیدن ندای اسلام به دور مردم خود کشیدهاند. جهاد ابتدایی برای زدودن «إکراههایی» است که نظام سلطه و شیاطین، مردم مستضعف را در آن قرار داده است. در واقع در این موارد، اسلام عزیز با اختناق که بزرگترین ظلم به بشریّت است مبارزه میکند و ابداً با مستضعفین فکری جامعه، جنگی ندارد، بلکه تنها با هیأت حاکمه آن جامعه میجنگد.[5] پس جهاد ابتدایی کاملا در راستای عمل به آیه «نفی اکراه در دین»[6] است نه خلاف آن.
2. در اصل مشروعیّت جهاد ابتدایی بین فقهای اسلامی اتّفاق نظر کامل وجود دارد[7] و تنها در مورد جهاد ابتدایی در زمان غیبت، بین فقهای شیعه اختلاف شده است. بسیاری از فقها جهاد ابتدایی را منوط به اذن خاصّ معصوم میدانند[8] و برخی دیگر اذن عامّ حضرت، به ولیّ فقیه را کافی دانستهاند.[9]
3. از نظر قرآن كريم روح جهاد ابتدايی به دفاع از مظلومان باز میگردد، زيرا مستكبران مانع نفوذ تعليم و تبليغ اسلام به تشنهكامان علم و ايماناند و جهاد با طاغيان به معنای طرد مانع و دفع حاجب برای رسيدن معارف ناب به محرومان است، پس همه جنگهای اسلامی به نوعی دفاعی است. توضیح اینکه: مهمترين حقِ انسان، حقِ حيات انسانی است و حيات انسانی در فرهنگ قرآن ايمان و اعتقاد به خدا و آشنايی به معاد و علوم و معارف الهی است كه از آن به «حيات طيّب» ياد میكند.[10] و کافران را مردگانی میداند[11] که از حیات انسانی بیبهرهاند.[12] اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمودند:«التوحيد حياة النّفس [13] توحید زندگی و حیات نفس است.»
دين الهي تنها قيّم و سرپرست انسانها و شكوفاگر فطرت است، و فطرت مايه حيات است.[14] كافران و مشركان، مانع اصلی رسيدنِ جوامع بشری به آب حياتاند و میكوشند تا ديگران چون خودشان از حيات حيوانی فراتر نروند و به حيات واقعی(توحيد و خداپرستی) دست نيابند.
آنان دو كار اساسی دارند: دفع حيات[15] و رفع آن[16]؛ هم راه خدا را میبندند تا بندگان او به حيات انسانی(توحيد) بار نيابند، و هم میكوشند زندهشدگان با وحی الهی را نابود سازند. با تبليغات سوء میخواهند دينِ بندگان را بگيرند و آنان را به ارتداد بكشانند و نيز در صدد بهرهبرداری از غفلت مسلمانان و وارد کردن ضربه به آنهايند.[17]
خداوند متعال، پيامبران و مدافعان راستين حقوق بشر را فرستاد تا برابر هجوم همهجانبه كافران و مشركانِ ستيزهگر با حيات انسانی، از اين حقِّ اوّلی دفاع كنند تا مردم بتوانند پرچم توحيد و قسط و عدل را در سراسر جهان به اهتزاز درآورند.
بنابراین، روح جهاد ابتدايی به دفاع باز میگردد، چنانكه قرآن كريم از جهاد ابتدايی ياد میكند؛ ولی دفاع را سايه افكن بر آن میداند. پیش از این در مطلبی جداگانه[18] با استناد به دو آیه قرآن کریم[19] به این حقیقت اشاره کردیم.[20]
4. آیات قتال و جهاد به صورت تدریجی نازل شدهاند و هر آیهای دستور قبلی را نسخ کرده است. اول دستور به خودداری و اجتناب از جنگ و تحمّل کردن داده شد. سپس اذن در قتال داده شد. در مرحله بعد به وجوب جهاد دفاعی اشاره شد. در مرحله دیگری ترغیب در جهاد ابتدایی صورت گرفت و در نهایت جهاد ابتدایی واجب گردید و مورد ترغیب قرار گرفت.[21]
بنابر این در استفاده از آیات مربوط به جهاد باید دقّت کرد تا دچار خطاهای فاحش تفسیری و فقهی نویسنده کتاب «جهاد در اسلام» نشویم.
_________________________________________________
پینوشت
[1]. تا جایی اهمّیّت دارد که صاحب جواهر آنرا مانند ضروری دین میداند: جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج21، ص8.
[2]. شهيد ثانى، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشّى - كلانتر)، ج2، ص381:
[3]. رجوع شود به: دانشنامه حوزوی ویکی فقه، ماده «جهاد»
[4]. صالحی نجف آبادی، جهاد در اسلام، ص11.
[5]. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج20، ص232.
[6]. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي [بقره/256] در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است.»
[7]. شیخ حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج21، ص8.
[8]. شهيد ثانى، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشّى - كلانتر)، ج2، ص381: و إنما يجب الجهاد بشرط الإمام العادل، أو نائبه الخاص و هو المنصوب للجهاد، أو لما هو أعم «4»، أما العام كالفقيه فلا يجوز له توليه حال الغيبة بالمعنى الأول.
[9]. آیت الله خویی، منهاج الصالحين، ج 1، قسم العبادات، 365و 366:«إنّ الظاهر عدم سقوط وجوب الجهاد فی عصر الغیبة و ثبوته في كافّة الأعصار لدى توفّر شروطه ... إنّا لو قلنا بمشروعيّة أصل الجهاد في عصر الغيبة فهل يعتبر فيها إذن الفقيه الجامع للشرائط أو لا؟ يظهر من صاحب الجواهر (قدّس سرّه)، اعتباره بدعوى عموم ولايته بمثل ذلك زمن الغيبة. و هذا كلام غير بعيد.»
[10]. «مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أو اُنثي وهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً [نحل/97] هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم.»
[11]. «لِيُنذِرَ مَن كانَ حَيّاً ويَحِقَّ القَولُ عَلَيالكافِرين [يس/70] تا افرادى را كه زندهاند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجّت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم شود.»
[12]. «اُولئِكَ كالأنعامِ بَل هُم أضَلُّ اُولئِكَ هُمُ الغافِلون [اعراف/179] آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همهگونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)»
[13]. غرر الحكم، ج1، ص145.
[14]. «فَأقِم وَجهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطرَتَ اللّهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيها لاتَبديلَ لِخَلقِ اللّهِ ذلِكَ الدّينُ القَيِّمُ ولكِنَّ أكثَرَ النّاسِ لايَعلَمون [روم/30] پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمىدانند!»
[15]. «يَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللّهِ [حجّ/25؛اعراف/45] (مردم را) از راه خدا بازمىدارند.»
[16]. «وَدَّ كَثيرٌ مِن أهلِ الكِتابِ لَو يَرُدُّونَكُم مِن بَعدِ ايمانِكُم كُفّاراً حَسَداً مِن عِندِ أنفُسِهِم [بقره/109] بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد- كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند.»- «ولايَزالونَ يُقاتِلونَكُم حَتّي يَرُدّوكُم عَن دينِكُم إنِ استَطاعوا [بقره/217] و مشركان، پيوسته با شما مىجنگند، تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند.»
[17]. «وَدَّ الَّذينَ كَفَروا لَو تَغفُلونَ عَن أسلِحَتِكُم وأمتِعَتِكُم فَيَميلونَ عَلَيكُم مَيلَةً واحِدَةً [نساء/102] كافران آرزو دارند كه شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شويد و يكباره به شما هجوم آورند.»
[18]. فلسفه و حکمت تشریع جهاد از منظر قرآن کریم
[19]. «ولَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الأرضُ ولكِنَّ اللّهَ ذو فَضلٍ عَلَي العالَمين [بقره/251] و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمىكرد، زمين را فساد فرامىگرفت، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد.»- «ولَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وبِيَعٌ وصَلَواتٌ ومَساجِدُ يُذكَرُ فِيهَا اسمُ اللّهِ كَثيراً ولَيَنصُرَنَّ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ إنَّ اللّهَ لَقَوِي عَزيز [حجّ/40] و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و صومعهها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران مىگردد! و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مىكند؛ خداوند قوى و شكست ناپذير است.»
[20]. برای دریافت شرح بیشتر رجوع کنید به: تسنيم، ج9، ص538 الی 591.
[21]. برای اطلاع بیشتر به جلسه سوم از درس خارج جهاد ابتدایی استاد فاضل لنکرانی مراجعه کنید: خداوند فرموده (كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ)، بعد فرموده (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا)، بعد فرموده (وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ)، بعد فرموده: (قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ)، بعد هم فرموده «قَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً».