-ائمه اطهار(علیهمالسلام) روز غدیر را روز نصب امیرالمومنین(علیهالسلام) به امر ولایت و امامت و خلافت میدانند و همواره در مواقع مختلفی بر حقانیت امیرالمومنین(علیهالسلام) در امر خلافت و امامت، به حدیث غدیر استناد میفرمودند.
اهل بیت(علیهمالسلام) همواره بر حقانیت امیرالمومنین(علیهالسلام) در موضوع امامت و ولایت و خلافت بلافصل، تاکید کرده و بارها در دفاع از حق حضرت به حدیث غدیر احتجاج کردهاند.
از باب "مشت نشانه خروار است" به چند نمونه از مواردی که ائمه معصوم(علیهمالسلام) به حدیث غدیر استناد نمودند اشاره میکنیم:
استنادهای حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) به حدیث غدیر:
فاطمه زهراء(علیهاالسلام) بارها در برابر مخالفان خلافت امیرالمومنین(علیهالسلام) به این حدیث احتجاج کرد.[1]
1. روایت فاطمیات
ابوالخیر محمد جزری شافعی(م833 ق) در کتاب «أسنی المطالب فی مناقب سیّدنا علیّ بن ابی طالب» با سند بسیار زیبایی، حدیث غدیر را از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) چنین نقل میکند: «فاطمه، دختر امام علیّ بن موسی الرّضا(علیهالسلام) از عمّههایش فاطمه، زینب و امّ کلثوم، دختران امام موسی بن جعفر(علیهماالسلام)، و آنان از فاطمه دختر امام صادق(علیهالسلام) و او از عمّهاش فاطمه دختر امام محمدباقر(علیهالسلام) و او از عمّهاش فاطمه دختر امام زین العابدین(علیهالسلام) و ایشان از فاطمه و سکینه دختران امام حسین(علیهالسلام) و آنها از عمّهشان امّ کلثوم دختر امیرمؤمنان(علیهالسلام) نقل میکند که مادرش فاطمه زهرا(علیهاالسلام) خطاب به مردم فرمود: «آیا کلام رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود: «هر کس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست»؟! و کلام دیگر رسول رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی است»؟![2] این روایت به «روایت فاطمیات» معروف است.
2. احتجاج حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با خلیفه دوم
بنابر تصریح ابن قتیبه در کتاب «الامامة و السّیاسة» و دیگر مورّخان، وقتی عمر برای بیعتگیری از امیرالمومنین(علیهالسلام) برای ابوبکر، به پشت در خانه حضرت آمد و تهدید به آتش زدن در کرد، در این هنگام حضرت فاطمه(علیهاالسلام) به پشت درب منزل آمد و خطاب به آن جماعت که در بیرون منزل اجتماع کرده بودند، فرمود: «من قومی همانند شما سراغ ندارم که این چنین عهد شکن و بد برخورد باشند! پیکر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را بر روی دستان ما گذاشته و رها کردید و عهد و پیمانی که در میان خود داشتید، قطع کرده و برخلاف آن عمل کردید، ولایت و رهبری ما اهل بیت را انکار کردید، و زمام امر را از دست ما خارج ساختید، و هیچ حقّی برای ما قائل نشدید؛ گویا از سخنان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در روز غدیرخم آگاهی نداشتید! به خدا سوگند! رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در آن روز [غدیرخم] ولایت و رهبری را برای علی بن ابیطالب(علیهالسلام) تعیین کرد، تا امید و طمع شما را از خلافت قطع کند؛ ولی شما رشتههای پیوند میان خود و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را پاره کردید. بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد».[3]
3. احتجاج حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) بر مزار حضرت حمزه
محمود بن لبید از جمله کسانی است که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را بعد از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بر سر مزار حمزه سیدالشهدا ملاقات کرده و خود میگوید: «فاطمه(سلاماللهعلیها) را در کنار قبر حمزه مشاهده کردم، در حالی که به شدّت منقلب بود و اشک میریخت. صبر کردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم: ای بانوی من! سؤالی برایم پیش آمده است که میخواهم با شما در میان بگذارم.
فرمود: "«پرس».
عرض کردم: آیا رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) قبل از وفات خود، تصریحی بر امامت علی(علیهالسلام) داشته است؟ و آیا از طرف ایشان نصّی بر این مطلب وجود دارد؟
فرمود: «واعجباه! أنسیتم یوم غدیرخم؛ شگفتا و عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردهاید؟»
عرضه داشتم: روز غدیر را میدانم، از آن اسراری که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) با شما در میان گذاشته، منرا آگاه کنید، فرمود: «خدا را شاهد میگیرم که شنیدم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار میدهم. علی امام و خلیفه بعد از من است..... پرسیدم: بانوی من! پس چرا علی(علیهالسلام) سکوت کرد، و برای گرفتن حقّ خویش قیام نکرد؟ ایشان فرمود: «ای اباعمر، رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: مَثَلِ امام، همانند کعبه است، که مردم به سراغ آن میروند، نه آنکه کعبه به سراغ مردم بیاید....».[4]
4. آیا جای عذرآوردن باقی مانده؟
پس از خطبه غرّایی که حضرت در مسجد مدینه در مقابل غاصبان خلافت و در میان جمع مردم خواند و بر حقانیت امیرالمومنین(علیهالسلام) استدلال نمود جمعی به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) گفتند: «ای دختر رسول خدا! اگر قبل از بیعت با ابوبکر این سخنان را از تو میشنیدیم، به هیچ وجه کسی را بر علی(علیهالسلام) ترجیح نمیدادیم!»
اینجا بود که حضرت در جواب آنان به جریان غدیرخم اشاره کرده، فرمود: «هل ترک أبی یوم غدیرخم لأحد عذرا؟ آیا پدرم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) پس از حادثه غدیرخم، جایی برای عذرآوردن باقی گذاشته بود؟!»[5]
استدلال امام حسن مجتبی(علیهالسلام) به حدیث غدیر:
هنگامی که امام حسن مجتبی(علیهالسلام) تصمیم گرفت با معاویه صلح کند، خطبهای خواند که در بخشی از آن آمده است: «شما از جدم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شنیدند که فرمود: «هر امتی کسی را متولی امور خود کند که از او دانـاتـر و شـایـسـتـهتـر در مـیان خود داشته باشند، همواره رو به تنزل میروند، مگر آن را که شـایـسـتهتر است، مقدم بدارند. و شنیدند که به پدرم فرمود: «تو نسبت به من، همانند هارونی نـسـبـت بـه موسی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست» و نیز شنیدند که در غدیر خم دست پدرم را گـرفت و فرمود: «هر کس را که من مولای او هستم، علی مولای اوست، خدایا! دوست بدار آنکه علی را دوسـت مـیدارد و دشـمن بدار آن را که با علی دشمن است». آنگاه به حاضران فرمود تا غایبان را آگاه سازند».[6]
استدلال امام حسین(علیهالسلام) به حدیث غدیر:
تابعى بزرگ ابو صادق سُلَیم بن قیس هلالى در کتاب خود میگوید: «دو سال پیش از مرگ معاویه، حسین بن على(علیهماالسلام) و عبدالله بن عبّاس و عبدالله بن جعفر در مراسم حجّ شرکت کردند، و حسین(علیهالسلام) مردان و زنان بنىهاشم و موالیان و شیعیان آنها _ چه کسانى که حجّ انجام داده بودند و چه کسانى که انجام نداده بودند _ و نیز کسانى از انصار که حسین و اهل بیتش را مىشناختند، را گرد آورده و فرمود: «....شما را به خدا قسم میدهم، آیا مىدانید که رسول خدا در روز غدیر خم او را نصب کرد و به ولایت او ندا داد و فرمود: شاهدان به غایبان (این پیام را) برسانند؟». گفتند: بار خدایا! بله...».[7]
امام زین العابدین(علیهالسلام) و غدیر
ابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، مىگوید: به على بن حسین گفتم: «من كنت مولاه فعلى مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده»؛ به آنها خبر داد كه او امام بعد از خودش میباشد.[8]
امام باقر(علیهالسلام): روز غدیر، روز نصب امیرالمومنین(علیهالسلام) به ولایت
امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: «خداوند(عزوجل) به رسول خود را به پذیرفتن و ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب(علیهالسلام) دستور داد و آیه زیر را برای پیامبرش نازل کرد: «إنَّمَا وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَکاةَ وَ هُم رَاکعُونَ [مائده/55] همانا ولى شما خداست و رسولش و آنان که گرویدند و نماز را برپا داشتند و در حال رکوع زکات پرداختند».
و خدا ولایت اولو الامر را واجب کرد. اما مردم نمیدانستند که ولایت چیست؟ و اولو الامر کیست؟ خداوند به رسول خود دستور داد ولایت را براى آنها شرح دهد؛ همانطور که نماز و زکات و روزه و حج را شرح داده بود.
هنگامی که این دستور از طرف خدا ابلاغ شد، دل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تپید و نگران شده که مردم از دین خدواوند باز گردند و او را تکذیب کنند. ایشان دل تنگ شده و به خداوند عزوجل رجوع کردند، خدا به ایشان وحى نمود: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ [مائده/67] اى پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ ] مردم نگاه میدارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمیکند». رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) امر خداى تعالى را اعلام کرد و در روز غدیر خُم براى ابلاغ ولایت على اقدام کرد. مردم را به نماز جماعت دعوت کرد و ولایت علی علیه السلام را به مردم ابلاغ کرد تا حاضران به غائبان برسانند».[9]
____________________________________________
پینوشت
[1]. ابن کثیر، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث، ج7، ص304.
[2]. «أنسیتم قول رسول اللّه(صلیاللهعلیهوآله) یوم غدیرخم: من کنت مولاه فعلیّ مولاه و قوله(صلیاللهعلیهوآله): أنت منی بمنزلة هارون من موسی». أسنی المطالب فی مناقب سیّدنا علیّ بن ابی طالب، ابوالخیر محمد الجزری الشافعی، مکتبة الامام امیرمؤمنان(علیهالسلام)، اصفهان، ص50.
[3]. «لا عهد لی بقوم أسوء محضرٍ منکم ترکتم رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم جنازة بین أیدینا و قطعتم أمرکم فیما بینکم و لم تستأمرونا و لم تردّوا لنا حقّاً کأنّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیرخم. واللّه لقد عقد له یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء و لکنّکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیّکم، واللّه حسیب بیننا و بینکم فی الدّنیا و الآخرة». الامامة والسیاسة، ابن قتیبة الدینوری، انتشارات الشریف الرضی، قم، چاپ اوّل، 1413 ق، ج1، ص30؛/ و الاحتجاج، علامه طبرسی، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1413 ق، ج1، ص202؛/ و الامالی، شیخ مفید، چاپ کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، چاپ دوم، 1413 ق، مجلس6، ح9.
[4]. کفایة الاثر، ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزّاز قمی رازی، انتشارات بیدار، قم، 1401 ق، ص198؛/ و الصراط المستقیم، علامه زین الدین علی بن یونس نباطی بیاضی، کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، چاپ اوّل 1384 ق، ج2، ص123.
[5]. دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری، کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، 1383 ق، ص37-38؛/ و الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1403 ق، ج1، ص173.
[6]. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دارالاسوه، 1416ق، ج3، ص 369؛/ و امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت؛ دارالکتاب العربی، 1379ش، ج1، ص198.
[7]. سلیم بن قیس، کتاب سلیم، تحقیق،محمد باقر، انصاری، بی جا، بی تا، ص321؛/ و مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج33، ص183؛/ و گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 62.
[8]. معانی الاخبار، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، ص 65؛ بحارالانوار، ج37، ص223.
[9]. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ زُرَارَهَ وَ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ وَ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ وَ أَبِی الْجَارُودِ جَمِیعاً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَال: أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وجَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَایَهِ عَلِیٍّ وأَنْزَلَ عَلَیْهِ (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ ورَسُولُهُ والَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ ویُؤْتُونَ الزَّکاهَ) وفَرَضَ وَلَایَهَ أُولِی الْأَمْرِ فَلَمْ یَدْرُوا مَا هِیَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَایَهَ کَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاهَ والزَّکَاهَ والصَّوْمَ والْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِکَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وتَخَوَّفَ أَنْ یَرْتَدُّوا عَنْ دِینِهِمْ وأَنْ یُکَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ ورَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وجَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وجَلَّ إِلَیْهِ (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ واللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ) فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ فَقَامَ بِوَلَایَهِ عَلِیّ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاهَ جَامِعَهً وأَمَرَ النَّاسَ أَنْ یُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.
قَالَ عُمَرُ بْنُ أُذَیْنَهَ قَالُوا جَمِیعاً غَیْرَ أَبِی الْجَارُودِ وقَالَ أَبُو جَعْفَر علیه السلام وکَانَتِ الْفَرِیضَهُ تَنْزِلُ بَعْدَ الْفَرِیضَهِ الْأُخْرَى وکَانَتِ الْوَلَایَهُ آخِرَ الْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وجَلَ (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی) قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وجَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَیْکُمْ بَعْدَ هَذِهِ فَرِیضَهً قَدْ أَکْمَلْتُ لَکُمُ الْفَرَائِضَ». کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، بیروت، منشورات الفجر، چاپ اول، 2007م-1428ق، ج1، کتاب الحجة، ص173.